مصاحبه خواندنی دکتر ابوالفضل امامی میبدی، روحانی مرکز اسلامی رم ایتالیا با روزنامه جوان
جشن کریسمس با رسانهها توانست حتی در فرهنگ غنی و اسلامی ما نفوذ کند، به همین بهانه درباره واقعیت موجود مسیحیت با روحانی مرکز اسلامی شیعیان درایتالیا گفتوگو کردیم.
به گزارش میبدما؛ ابوالفضل امامی میبدی طلبه حوزه علمیه قم و دکترای فقه سیاسی با گرایش روابط بین الملل است که طی چند سال گذشته به عنوان مبلغ بینالمللی فعالیت دارد. هم اکنون وی روحانی مرکز اسلامی امام مهدی رم وابسته به شیعیان ایتالیاست که همراه همسر خود دکتر هانیه ترکیان، همکار جامعه المصطفی در ایتالیا و برگزار کننده دوره کارشناسی ارشد مطالعات اسلامی به زبان ایتالیایی است.
محور اصلی کار شما در ایتالیا چیست؟
بستر اصلی ارتباط ما بومیهای ایتالیاست؛ مسئلهای که شاید کمتر به این شکل مورد توجه مبلغان خارج از کشور باشد. این وضعیت اجازه ارتباط با عمیقترین لایههای فکری و اجتماعی ایتالیا را فراهم میکند.
از سویی، اخباری مبنی بر قویتر شدن کلیساها داریم و از سوی دیگر، علائمی مبنی بر قویتر شدن جریان ضددینی. به نظر شما، اکنون کلیساها در چه وضعیتی هستند؟
کلیسا را هم باید در دو حوزه عمق و سطح یا کلان و خرد، بررسی کرد. کلیسا در قرون وسطی، کوشید تا رشد متوازنی در عمق و سطح داشته باشد؛ یعنی هم بر ارزشهای مدنظر خود تأکید میکرد و هم بر گسترش نفوذ در سطح سیاسی و اجتماعی، ولی بعد از رنسانس، آرام آرام دچار سقوط سیاسی شد و بخش عمدهای از قدرت خود در حوزه سطح را از دست داد. در این حال کوشید به تقویت و بازسازی امور بنیادین و عمیق مثل مباحث الهیات و امور اعتقادی بپردازد و مکاتب فکری بسیاری را برای رفع انتقادات به الهیات مسیحی تولید کرد؛ از جمله رمانتیسم، ایمانگرایی و برخی مکاتب هرمنوتیکی. در خلال این بازسازی بنیادی، کلیسا کوشید حوزه مورد نزاع بین خود و مدرنیسم، یعنی حوزه «اجتماع» را برای خود تثبیت کند. این حوزه بین کلیسا و مدرنیسم مورد نزاع بود و هر کدام میکوشیدند که جامعه را از آن خود کنند. کلیسا تلاش میکرد تا با انجام کارهای خیریه، نفوذ اجتماعیاش را افزایش دهد اما مرتکب یک اشتباه مهم شد، آنان دشمن اصلی خود یعنی لیبرالیسم و مدرنیسم را رها کردند و در فکر مسیحی کردن مردم آفریقا و دیگر نقاط جهان برآمدند؛ در حالی که با جنگ نرم مدرنیسم، حتی مخاطبان سنتی کلیسا یعنی جامعه اروپا نیز دچار سست باوری نسبت به کلیسا و مسیحیت شد. جهان مسیحیت از رشد همزمان عمق و سطح در قرون وسطی به سقوط در سطح سیاسی در آغاز مدرنیسم رسید و با افزایش جنگ فرهنگی مدرنیسم و سیاستگذاریهای توسعه طلبانه و تبشیری خود، کلیسا دچار وضعیت جدیدی شد. در این وضعیت، مسیحیت سعی میکند با هزینه کردن از اعتقادات سنتی خود، اعتبار اجتماعی کسب کند؛ یعنی عمق را خرج بخش اجتماعی سطح میکند.
چرا در سطح بینالملل، وهابیها بیش از ما تبلیغات دارند؟
من با نظر شما موافق نیستم، زیرا ما دو نوع تبلیغ داریم؛ تبلیغ «فضا»یی و تبلیغ «افراد»ی. در تبلیغ فضایی شما فضا را عوض میکنید و هر کس در آن فضا تنفس کند، در معرض آن نسیم رحمت قرار میگیرد، اما در تبلیغ افرادی، هدفگذاری روی فضای کلان نیست، بلکه روی افراد بیشتر است. قدرت تبلیغی ما با توجه به قوت مکتب و ضعف امکانات، تبلیغ «فضا»یی است و قدرت وهابیت با توجه به ضعف مکتب و قوت امکانات، تبلیغ افرادی است. تشیع از زمان انقلاب رشد عجیبی در جهان داشته است. البته فضایی نه نفری. با این تعریف وهابیت هیچگاه نتوانسته است فضای جهان را بگیرد. البته کمونیسم و لیبرالیسم، برای مدتی توانستند رشد «فضا»یی داشته باشند. بعد از انقلاب ما در دوران جنگ تحمیلی توانستیم انقلاب اسلامی را صادر کنیم و فعالیتهای بینالمللی خوبی هم داشتیم و در دوران سازندگی، دچار افت شدیم به صورتی که تنها در برخی نقاط مانند لبنان صدور انقلاب داشتیم ولی در کل تبلیغ بینالملل ما باید فضا محور باشد تا فرد محور؛ لذا نیاز است شبکه عصبی بدنه جهان را بازسازی کنیم و برای این بازسازی باید ارتباطات گسترده داشت.
به نظر شما نامه رهبری به جوانان اروپا هم در راستای همین شبکه عصبی در جهان بوده است؟
مهمترین اثر نامه امام خامنهای، همین اثرگذاری در «فضا» بود و پس از آن، کشف نقاط قوت و ضعف شبکه ارتباطی برای تأثیرگذاری بر فضا. باید بدانیم شبکه ارتباطاتی در چه وضعیتی است؟ در چه جاهایی منسجم عمل میکند، کجاها این اتصال کمتر است و کجا ارتباطها قطع میشود؟ اگر مسئولان این جهتگیری را به صورت مشخص دنبال نکردهاند، دچار آفت شدهاند.
سازوکار تبلیغ در اروپا را چگونه ارزیابی میکنید؟
بعضی تصور میکنند جهتگیری ما در تبلیغ اروپا باید ارائه یک رویکرد اخلاقی باشد. درحالیکه شما هرچه مؤدب باشید و قوانین را رعایت کنید، تازه ممکن است شبیه هنجارهای اجتماعی خودشان شوید! آیا این یعنی الگو شدن و رساندن پیام یا ایجاد بستر تبلیغ؟ چه بسا با خود بگویند که فرهنگ اروپا آنقدر قوی است این افراد بیگانه را هم متأثر کرده و آنان را مؤدب و قانونمدار کرده است؛ وگرنه کشور خودشان را ببینید!
آیا گردشگران اروپایی جذب اخلاقیات ایرانیان نمیشوند؟
جلب توجه گردشگران اروپایی در ایران، در برخی موارد تداعیگر خاطره و نوستالژی زندگی و روحیات سنتی برای آنان است که البته به شکلی ستودنی در ایرانیان تجلی پیدا کرده است. این احساسات غالباً جنبه هیجانی دارند و بستری موقت هستند نه تبلیغی موفق؛ مثل وقتی که افراد شهرنشین به روستا میروند و ارزشهای سنتی را میبینند، به شوق میآیند، اما هیچ کدام روستایی نمیشوند! باید تفکر استراتژیک شیعه را نشان دهیم، نقطه قوت و منحصربه فرد ما، روح حماسی، منطقی، اخلاقی و شجاعانه در حمایت از مستضعفان و مظلومان است؛ این کار ما ورودی است برای معرفی منجی به عنوان حامی مستضعفان و مخالف استکبار. این نگاه باید نظامسازی و تبلیغی شود.
علت شوکهای خبری کودک آزاری در کلیسا چیست؟
🔹صدها فرقه مسیحی داریم که برخی به سمت اصلاح اشکالات خود حرکت میکنند، ولی هنوز چیزهایی برایشان «ممنوع» و هزینهبر است؛ به صورتیکه فکر میکنند زیان اصلاح این سنتهای اشتباه، بیشتر از نفع آن است. کلیسای کنونی آنقدر قوت درونی و میدانی ندارد که بتواند همزمان، هم با آنتی کریستها و تهاجم فرهنگی لیبرالیسم بجنگد و هم اصلاحات داخلی اساسی انجام دهد. سنت انحرافی ترک ازدواج، یکی از ریشههای اقدامات ناشایست برخی کشیشان است اما شوکهای خبری بیشتر هنگامی تولید میشود که کلیسا میخواهد در برابر زیادهخواهیهای مفرط لیبرالها، شیطانپرستها و مدرنیستها مقاومتی به خرج دهد. در این هنگام جریانهای استکباری اقدام به افشاگری یا تخریب سنگین رسانهای کلیسا میکنند.
در گفتوگوها و همایشهای مشترک با کشیشان، بیشتر بر چه مسائلی تمرکز میکنید؟
🔹معمولاً به دو جهت توجه بیشتری میکنیم، یکی توجه به اشتراکات دین اسلام و مسیحیت و توجه دادن به دشمنان دین مانند شیطان پرستها، صهیونیستها و جریان استکبار.
گفته میشود مسیحیت روی محبت تأکید دارد و اینکه اگر کسی به تو سیلی زد، بگذار به آن طرف صورتت هم سیلی بزند! نظر شما چیست؟
🔹درست است که میگویند «از محبت خارها گل میشود» ولی از محبت، خار گل نمیشود، بلکه تنها بوی گل به خود میگیرد. آنچه تمام کننده است، «مودت» است. محبتی اثرگذار و ماندگار است که به حرکت و تبعیت از حق منجر شود. مسیح محبت میکرد و مسیحیان هم به محبت تأکید دارند،اما رفتارهای هیجانی و احساسی عمقی ندارند چون با لایههای درونی انسان عجین نمیشوند؛ شاید بتوان چند نفر محتاج محبت را به شکل هیجانی جذب کرد، اما محبت در جدول نیازهای انسان، مسئلهای تعیین کننده نیست؛ مردم نیاز به تعالی، امنیت و عدالت دارند. محبت به تنهایی، عنصری استراتژیک نیست.
در پایان وضعیت ایرانیان در ایتالیا را چطور میبینید؟
🔹ترکیب فرهنگی، مذهبی و اقتصادی ایرانیان ایتالیا و پراکندگی آنها باعث جداییهایی شده است؛ البته رایزنی فرهنگی ایران در رم کارهای خوبی برای معرفی جمهوری اسلامی در ایتالیا انجام میدهد، اما از جمله ضعفهای موجود که ما نیز برنامه هایی برای رفع آن داشتهایم، ایجاد یک تشکل دانشجویی قوی در رم است. ما حدود هزار و ۸۰۰ دانشجوی ایرانی در رم داریم که رها و بدون برنامه هستند.
منبع: روزنامه جوان
ارسال دیدگاه
مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : ۰