پرخشه‌هایی از زبان‌فارسی؛ وند پژوهی«ال»

دکتر ابوالفضل امامی میبدی/ دبیر ادبیات فارسی مجتمع شهید باهنر در رم/ ایتالیا

پَرَخشَه هایی از زبان فارسی/ وندپژوهی بخش سوم/ پسوند ال

در برابر جنگ جهانی واژگان بیگانه، فارسی مقاوم است! دوستش بداریم و با آن دست بدهیم! در وندپژوهی یک، به پیشوند «چم» پرداختیم و در وندپژوهی دوم به پیشوند «پ».

«ال» یکی از پسوندهای با شخصیت و ویژه زبان فارسی است که نوعی معنای همراهی یا فاعلی دارد:

۱٫ رفتن، برو، رو + ال = روال
۲٫ پوشیدن، بپوش، پوش + ال = پوشال
۳٫ کشیدن، بکش، کش + ال = کشال، کشاله
۴٫ جُوییدن، بجو، جو+ال = جُوال (جوال دوز) جوال پارچه بزرگی است که برای جستن هیزم یا … با خود می بردند و جُسته ها را در آن می نهادند.
۵٫ کندن، بکن، کن + ال = کنال (کنده شده) بنابراین می توانید با خیال راحت واژه «کَنال» را برای محیط مجازی خاص خود به کار برید و نگران بیگانه بودن این واژه نباشید.
۶٫ تپیدن، بتپ، تپ + ال= تپال، تپاله (آنچه که در خاک می تپد؛ مانند فضولات گاو).

۷٫ نهادن، بنه، نه + ال= نِهال
۸٫ تفیدن، بتف، تف + ال = تفال، تفاله
۹٫ دویدن، بدو، دو، دوال، یعنی یک لایه ماهیچه که عامل دویدن است. یا تسمه و بندی که هنگام دویدن به کمر خود یا اسب می بندند.
۱۰٫ چنگیدن، (چنگ زدن) احتمالا ریشه اصلی جنگیدن بوده است. بچنگ، چنگ + ال = چنگال.
۱۱٫ کوبیدن، کوب (کوپ) + ال= کوپال
۱۲٫ خلیدن: بخل، خل + ال = خلال؛ بنابراین خلال دندان، نخست این که «خَلال» است نه «خِلال» و دوم، به معنای چیزی که با آن دندان را می خلند نه این که خلال عربی و به معنای میان باشد.