۱. ولیّ فقیه اردوی تمرین «مسابقه اراده شناسی»
دعای عهد هر روزه منتظران مهدی (عج): اللهم اجعلنی من … المُمتثلین لأوامره و المُحامین عنه و السابقین الی ارادته و المستشهدین بین یدیه: خدا یا مرا از گزارندگان امر و نهی او بگذار و از حامیان وی. سپس در میان این جمع، «مسابقهای» برگزار میشود، که برندگانش به مقام «شهادت» میرسند. مسابقه چیست؟ «السابقین الی أرادته» یعنی کسانی که از اطاعت امر و نهی فراتر رفتهاند و نیز از حمایت؛ اینان در کشف «اراده ولیّ امر»، بدون بیان صریح یا کنایی ایشان، میکوشند تا در سطح مسابقه عظیم آخر الزمانی آماده شوند. برای کشف اراده؛ باید در افق ولیّ امر باشیم تا با هزار زیرکی و پروا، بی آنکه او سخنی بگوید، اراده او را بشناسیم. وای به این که ولیّ امر، سخنی بگوید و ما «معترض» باشیم!
۲. شجاعت امام حسن مجتبی از نظر امام خامنهای
«من معتقدم امام حسن مجتبى، شجاعترین چهره تاریخ اسلام است. … امام حسن حاضر شد خود را و نام خود را و وجهه خود را و محبوبیّت خود را در میان «دوستان نزدیکش»، فداى مصلحت واقعى بکند؛ حاضر شد که او را نشناسند، براى اینکه اسلام را بشناسند و اسلام بماند». اما اصحاب نادان به امام حسن میگفتند «مُذِلُّ المؤمنین: خوارکننده مؤمنین». چه میشود که آقا خامنهای، این نکات ظریف را میفهمد و چرا میگوید؟ چرا بازنشر میشود؟ چون در موقعیت مشابه قرار میگیرد! به مطلب زیر دقت کنید:
۳. روش مدیریتی کلان؛ تخریبی و تخلیهای
هر گاه خانه یا حتی مسجدی ضرار باشد و افراد بی گناهی از سر اشتباه، حامی آن نباشند، یعنی بدنه مردمی نداشته باشد، مدیریت تخریبی نسبت به آن انجام میشود. اما اگر جریان باطلی، دارای بدنه مردمی باشد؛ مثل خانهای است که زن و بچه بی گناه در آن هستند، این خانه را نمیشود «تخریب» کرد، این خانه را باید تخلیه کرد. روش مدیریتی امام خمینی در مواجهه با امور مفسد، به سبب شرایط متعدد آن زمان، بیشتر روش تخریبی بود؛ اما ایشان هم در برخی موارد از جمله مدیریت جریان غربزده بنی صدر، روش تخلیهای را به کار برد. تا حدی که اکبر هاشمی با نادانی نوشت که تو ما را میفرستی جلو و خودت موضع بی طرف میگیری؟ آیا آسوده طلب شدی؟ حتی شهید بهشتی سعی میکند امام خمینی را «روشن» کند! این شجاعت امام بود که کسی مثل شهید بهشتی که از یاران نزدیک امام بود، موضع امام را محترمانه نقد میکرد. اما شرایط امام خامنهای به گونهای است که در غالباً از روش مدیریت «تخلیهای» استفاده میکند. نمونهاش مواجهه با مذاکره غربزدگان در سال ۸۳ و نیز ۹۳ بوده است. این دمل چرکی با فریبکاری، حامیانی از خواص و عوام به دست آورده بود و لازم بود جریان مذکور «تخلیه حامی»؛ اما «تخریب این جریان» درست نبود. هر نقد و حرکتی که در راستای «تخلیه برجامیزم» بود، مورد است و هر حرکتی که در راستای «تخریب برجامیزم» بود، مورد انتقاد است. زیرا این کار به اصل تدبیر «تخلیه» ای میزد.
۴. السابقون السابقون باشیم؛ سابقین در شناخت اراده ولیّ امر
مواضع ولیّ امر بر پایه اطلاعات دقیق محرمانه و غیر محرمانه از یک سو و از سوی دیگر، اشراف به همه ارکان مرتبط با مسأله و تدابیر پیچیده الهی در تزاحم مصالح میباشد. دانشجویان محترم، نه اطلاعات کافی داشتند و نه اشراف کافی به همه جوانب. لذا برخی حرکات خیرخواهانه آنان، اشتباه بود و رهبری به آن انتقاد کرد. در این جا باید نشست و تحلیل کرد که ما چرا نتوانستیم «اراده ولی ّامر» را بشناسیم؟ و نقص خودشان را برطرف کنند، نه این که صدایی هر چند رقیق بیاید که خدای ناکرده بوی «مذل المؤمنین» بدهد. آنچه را جنبش عدالتخواه دانشجویی به نقد سپرد (این که انتقاد رهبری به حرکت دانشجویان، حربه محافظه کاران و غربزده بر ضد دانشجویان انقلابی شد) چه بسا «شجاع ترین حالت ولیّ خدا» بوده است؛ همان که او را در مُحاق میبرد تا حق بدرخشد.
ارسال دیدگاه
مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : ۰