غلامحسین علوی/ علیآباد ما
سال گذشته بود که مطلبی درباره یکی از دوستانم نوشتم. دوستی که به خاطر دعوای دو تن از نزدیکان خود و همسرش، وارد زندگی دو ساله تلخی شد و به علت همین دعوا نیز در انتها همسرش را طلاق داد.(لینک)
بارها در مورد مراسمی که در بین ما به “عروسکشانی” معروف شده مطالبی نوشتیم و تذکر دادیم و حتی مسئولین شهر نیز در مورد آن تذکر دادند. این روزها اتفاق ناراحت کننده قتل یک نفر در شهرستان اردکان و در مراسم عروس کشانی، هنوز هم باعث نشده به خود بیاییم و برای این ناهنجاری جا افتاده و رسم اشتباه در بین مردم فکری کنیم.
وقتی اصلِ موضوعی بر مبنای عقل نباشد و مدیریت آن را احساسات و هیجانات انسانی بر عهده داشته باشد، باید منتظر هر اتفاقی در آن بود. عروس کشانی یکی از این موارد است که جمعیتی به خاطر اینکه خود را محق به جمله “یک شب که هزار شب نمی شود”، می بیند، دست به انجام هر کاری می زند تا این خوشی را برای خود و اطرافیان و مخصوصاً عروس و داماد بیش از پیش کند.
بارها از شکایت مردمی که در کنار خیابان منزل دارند شنیده ایم، بارها از سد معبر و رقاصی وسط خیابان های اصلی شهر شنیده ایم، از درگیری در این عروس کشانی ها شنیده ایم، انگار برخی عروس شهر را همراهی می کنند، چه، شهر را و همه امنیت و آرامش آن را به هم می زنند .
یک توصیه دوستانه به مسئولین امنیت و آرامش شهر و همین طور دوستانی که در مناصب قضایی هستند:
یک محور و مسیر اشتباه را با هیچ تبصرهای نمی توان درست و مناسب جلوه داد. انگار ماشینی به سمت پرتگاه می رود و ما در این مسیر و در این ماشین سعی می کنیم تمام قوانین را رعایت کنیم. این موضوع یعنی دلخوشی ما به جزئیاتی که کلیت آن به خطا می رود.
اصلِ موضوع عروس کشانی با این سبک و سیاق، و اجازه دادن به برگزاری آن اشتباهی هست که با هیچ تبصره ای قابل رفع نیست، بلکه باید خودِ این مسئله را صورت کامل پاک کرد و آن را ممنوع کرد.
اتفاقی که در اردکان افتاد تنها یکی از اتفاقات شوم و نامبارکِ عروسی های مرسوم ماست، که رسانه ای شده است. این موضوع را مدیریت نکنیم و با برخوردهای منفعلانه و دست به دست کردن، رها کنیم، بدتر از این اتفاقات نیز خواهد افتاد، و مطمئناً گناه آن به گردن کسانی هست که می توانستند کاری کنند و نکردند.
مطالب مرتبط:
احسنت افرین به نکته بسیار مهم اشاره ای کردید ایکاش مسیولین شهر مخصوصاً پلیس بیشتر توجه کنند واقعا این عروس کشانی یک معضل اجتماعی بزرگ است جدا از ترافیک و اعصاب خرد کنی مردم تبعات دیگه هم داره که ان شالله از الان جلو اون رو بگیرند و پلیس هم مصداق مثال نوش دارو پس مرگ سهراب نباشه که بعد یک حادثه تلخ برسه.
جانا سخن از زبان ما میگویی
.والا ما که خونمون از خیابون اصلی دوره، وقتی عروس کشونیه، مثل آدمای کابوس دیده از خواب می پریم.
بیچاره اونایی که کنار خیابون منزل دارن…
.
گوش دوتا رو بپیچونن، مطمئن باشین بقیه ماستا رو کیسه میکنن
خدا خیرتون بده… شما حرف خوبی میزنی ولی بعضی از مردم شهرستان ما یادشون رفته که چیزی به نام فرهنگ وجود داری که پشتش هزار نفر به خاطرش زحمت کشیدن.