ماجرای تلخ فروپاشی زندگی زوج جوان یزدی به خاطر عروس‌کشانی!

عروس کشونی بعد از مراسم رو نبودم اما، بعد از یک سال و خورده ای وقتی از همسرش جدا شد، دلیلش رو درگیری و بحث شب عروس کشونی بین برادر خودش و برادر خانمش عنوان کرد.

از دوستام بود، خودش و خانمش رو خوب می شناختم، هر چند اهل یزد بود اما روابط دوستانه ای داشتیم. وقتی برای جشن عروسیش دعوتم کرد، با اینکه به همه دعوتهای دور و نزدیک با این جمله جواب رد می دادم که: “من عروسی بابام هم شرکت نکردم”، این بار پذیرفتم و به خاطر دوستی بسیار نزدیک، به عروسیشون رفتم.

عروس کشونی بعد از مراسم رو نبودم اما، بعد از یک سال و خورده ای وقتی از همسرش جدا شد، دلیلش رو درگیری و بحث شب عروس کشونی بین برادر خودش و برادر خانمش عنوان کرد.

ماجرا این بوده که کاروان عروس مشغول خیابان گردی بودند و بمب و ترقه و … هم به راه، که توی سبقت گرفتن، برادر طرفین با هم درگیر میشن و همین درگیری استارت نابه سامانی های بین دو خانواده میشه و بعد از چند ماه … خلاص …

جالبه…

کاروان های عروسی که بعد از نیمه شب راه می افتن و مانور نظامی و رقاصی توی خیابونها به راه میندازن، شروع نکبت باری برای یک زندگی هستند. چقدر زندگی های ما تناقض دارن !. در قسمتی، با قرآن و حدیث و ادعای توکل و توسل شروع می شن و در قسمتی مردم یه شهر رو با ایجاد مزاحمت بیچاره می کنند.

چقدر نفرین و آه و بد و بیراه با شروع این نوع زندگی ها همراهه خدا می دونه، اما مطمئناً بخشی از بدبختی ها و سختی های ما در زندگی هامون از این جور جاها آب می خوره و به نظرم اندازه بیچارگی توی زندگی رابطه مستقیم با اندازه اذیت و آزاری داره که توی مراسممون به مردم رسوندیم!!!

امام جمعه محترم میبد، آقای حسنی هم در خطبه های این هفته نماز جمعه، از شکایات بی اندازه مردم در این مورد خبر داد. ایشون گفتند: سوای از مردمی که باید رعایت کنند، مسئولین هم وظیفشون رفع این معضله…

امید که با ندانم‌کاری یک‌شبه، یک عمر بیچارگی نکشیم.

مطالب مرتبط: