تداوم عروس‌کشانی‌های ساختارشکنانه در میبد در سایه بی‌تفاوتی مسئولین

سه راه رو بسته بودند و مدتی دسته جمعی رقصیدند. صدای ضبط ماشین‌ها، عربده‌های مستانه چندین جوان و …انگار بدجور توی اون اوضاع به هم ریخته،‌ عامل اعصاب شده بود. طول کشیدن راه‌بندان، صدای اهالی کاروان شادی رو هم درآورده بود

وقتی دردهاتو می‌گی،‌بعضیا میگن: یه خیری توی اون بوده !!!

شاید تب و لرز و افت فشار خیلی سریع عیال محترم بنده حقیر هم از اون بلاهایی بود که خیری توی اون بود. خیری که باعث شد یه “اهل رسانه” شب ساعت یک و نیم بخوره به یکی از معضلات شهری که قبلا هم بارها تذکرش رو به مسئولین داده بودیم و هنوز که هنوزه رفع نشده !؟

***

ساعت ده و نیم شب راهی بیمارستان شدیم. وضعیت عیال اصلاً تعریفی نداره و بچه هشت نه ساله ما هم حال و روزش خوب نیست. مقدمات معاینه با اینکه بیمارستان کمی خلوته، اما بیشتر طول میکشه…

دکتر دستور بستری و “تزریق سِرم” رو میده. باز هم طول میکشه …

بالاخره تا ساعت یک و نیم شب کمی احوال مریضمون بهتر میشه. ناراحتی این اتفاق‌ها خواب رو بدجور از سرم بیرون کرده. داروخانه بیمارستان هم بسته هست و مجبورم برای تهیه دارو به داروخانه شبانه روزی بروم…

نزدیک به دویست متر مونده به سه راه مهرجرد می خورم به ترافیک شدید ماشینها !!! تعجب میکنم، اما با کمی دقت فهمیدم دوباره افتادم توی کارناوال شادی عروسی و عروس‌کشانی…

سه راه رو بسته بودند و مدتی دسته جمعی رقصیدند. صدای ضبط ماشین‌ها، عربده‌های مستانه چندین جوان و …انگار بدجور توی اون اوضاع به هم ریخته،‌ عامل اعصاب شده بود. طول کشیدن راه‌بندان، صدای اهالی کاروان شادی رو هم درآورده بود و کم کم صدای بوق های ممتد و وحشتناکشون، به جوانهای سرمست از عروسیِ دو کبوتر عاشق،‌ خبر میداد که باید کمی هم جاده رو باز کنند…

با مکافاتی از اون بدبختی رها شدم و رسیدم به داروخانه. تا داروها رو بگیرم، فرصت داشتم به خیابون نگاهی بیندازم. باور نمی کنید، دیگه کار رسیده بود به تعقیب و گریز ماشین عروس و همراهان در کوچه های منتهی به خیابان امام!!!

بعد از بیرون اومدن، به ۱۱۰ زنگ می زنم و با ناراحتی شرح ماوقع رو میدم…

***

واقعاً برای مردمی که نزدیک خیابون منزل دارند، متاسفم. اگر قراره همه عروسی‌های شهرمون، کم کم وسط خیابانهای اصلی برگزار بشه،‌ سوای از اینکه باید گفت این دسته از شهروندان باید با آرامش خداحافظی کنند، باید گفت: نظم وامنیت روحی روانی و قانونمندی شهر نمونه و خلاق هم به جهنم …!

باید از نیروهای حفظ نظم و امنیت شهر سوال کنیم:

مجوزی برای عروسی‌های وسط خیابان، رقاصی،‌راه‌بندان و سر و صدای بیش از اندازه و … وجود دارد؟! اگر داره جواب بدهند، اگر نداره چرا این مشکل حل نمیشه؟ یک شهر کوچیک که یه خیابون اصلی داره،‌ چطور باید صحنه این همه بی نظمی بشه؟ مردم چشمشون به شماست …


 قبلا هم در این مورد مطلبی نوشته بودیم (لینک)