تکاندهندهترین صحنه فیلم “تنگه ابوقریب”
محمد سرشار/ داستاننویس و مدیر شبکه کودک (پویا و نهال) سیما
دیروز برای دومین بار تنگه ابوقریب را دیدم؛ البته این بار با خانواده. تکاندهندهترین صحنه فیلم برایم در خود فیلم نبود بلکه صفحه سادهای بود در عنوانبندی (تیتراژ) پایانی فیلم: اسامی شهدایی که با حروف ریز کنار هم نوشته شده بودند تا در یک صفحه جا بشوند.
هر کدام این اسامی سفید روی پسزمینه سیاه سینما، گویی شعاع نوری بودند از دریچهای به جهان معنا. انگار دیوارهای مشبک و سیاه را ساخته باشیم تا نتوانیم جهان روشن پشت آن را ببینیم و اسم شهدا، روزنهای باشد برای بیرون دویدن نور و روشن کردن دیدگانمان.
چرا که وقتی با چرتکه روزگار و متر دنیوی به تصمیم بزرگ گردان عمار برای برگشتن از مرخصی و اعزام به خط مقدم فکر میکنی؛ مغزت قفل میشود: برای چه ماندند تا بروند؟ نگه داشتن یک تنگه، به اندازه خون چند جوان مومن، رشید و دوستداشتنی میارزید؟
اما وقتی بالاتر میروی و طرف حسابت را خود خداوند میبینی؛ آن گاه کفه ترازوی حسابگریات به نفع «ماندن برای رفتن» سنگین میشود.
یکی در گوشات میگوید: «در جمهوری اسلامی هر جا که قرار گرفتهاید؛ همان جا را مرکز دنیا بدانید و آگاه باشید که همه کارها متوجه شماست.» و تازه پرده از جلوی چشمانت کنار میرود که این شهدا، چه بازرگانان باهوشی بودهاند و جان خویش را چه نیکو و چه گران فروختهاند.
آفرین به بچههای سازمان هنری رسانه ای اوج که ساعتی ما را مهمان این مردان بزرگ کردند.
پیشنهاد میکنم دیدن فیلم سینمایی پرافتخار (شش سیمرغه) تنگه ابوقریب را از دست ندهید.
پینوشت:
۱_ دیدن فیلم تنگه ابوقریب برای کودکان زیر دوازده سال مناسب نیست چون صحنههای قطع عضو، خونریزی و مرگ را آشکارا نمایش میدهد.
۲_ در تقسیمات کشوری، اسناد نظامی و کتابهای تاریخ شفاهی دفاع مقدس، از املای «تنگه ابوغریب» استفاده شده و اصرار تهیهکننده بر رسمالخط «ابوقریب» نادرست است. البته منطقهای به نام «ابوغریب» در کشور عراق وجود دارد که این تشابه لفظی، ربطی به اشکال مورداشاره ندارد
ارسال دیدگاه
مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : ۰