- علی فلاح/ یخدان ما
شهید هاشمی نژاد با لحن داستان گونهای در کتاب مناظرهی دکتر و پیر، ماجرایی را نقل کرده است.
ماجرا در کتاب از آن جا آغاز میشود که سید جمال به اتفاق شیخ محمد عبده از پاریس حرکت کرده و وارد مصر شدند. در آنجا جمعیتی را به نام “انجمن وطنی ” تشکیل داده و از مردم برای پیوستن به آن دعوت کردند. از آنجا که این انجمن بر خلاف تمام احزاب سیاسی روز برای رسیدن به قدرت تاسیس نشده بود از سرتاسر مصر تنها ۴۰ نفر به آن پیوستند.
در جلسهی پانزدهم انجمن وطنی سید جمال به ارائهی بحث پرداخت و گفت: “بارالها! گفتهی تو راست است که “و الذین جاهدوا فینا لنهدینهم سبلنا” پروردگارا! گفتهی تو حق است و این انجمن مقدس به نام تو و برای یاری دین تو تشکیل یافته است . قرآنی که در پرتو شعاع نورانیاش دنیای دیروز و امروز را با آن انحطاط به این درجه از تمدن رسانید امروز منحصر شده به تلاوت قبرستانها!زینت قنداق بچه! مقدمهی انتقال اسباب منزل! چشم زخم! قسم دروغ! مشغولیت روزه داران! زبالهی مساجد! بازیچهی مکتبخانه ها! سلاح جن زدهها! حمایل مسافرین! حرز زورخانه! سرمایهی کتابفروشیها!
خدایا تو گفتی و حق گفتی :” ان الله لا یغیر ما به قوم حتی یغیروا ما بانفسهم” آری خداوندا! ما صورت دلهای خود را از اطاعت تو برگرداندیم تو هم سعادت و شرافت ما را به ذلت و نکبت مبدل ساختی !”
او از بدبختیهای امت اسلامی میگوید تا جایی که سید جمال و ۴۰ نفر به شدت گریه میکنند و بعد همگی به اتفاق آرا به این نتیجه رسیدند که تنها راه نجات٬ بازگشت به فرامین سعادت بخش اسلام است و بس. از این رو برنامهی ۱۷گانه ای برای عمل تنظیم کردند به این شرح:
“هر یک از اعضای انجمن در هر شبانه روز
– لااقل۱ حزب از قرآن را با دقت و تأمل بخواند
– به جماعت خواندن نمازهای واجب
– ترک نکردن امر به معروف و نهی از منکر
– دعوت غیر مسلمانان به اسلام
– بحث به احسن شکل با مبلغین مسیحی
– یاری به فقرا در حد امکان
– کشف و برآوردن نیازهای مشروع نیازمندان قبل از درخواست آنان
– صله رحم
– عیادت بیماران
– جویا شدن از حال مسلمانی که در مسجد یا محل کار دیده نشده و کوشش برای رفع مشکل او
– دیدار با کسانی که از مسافرتهای مشروع برمیگردند
– پرداخت حقوق واجب مالی
– کوتاهی نکردن از راهنمایی افراد ناآشنا با قوانین دین و یا سایر شئون سعادت بخش دیگر
– دور کردن صفات رذیله از خود به ویژه تکبر و خودپسندی و جاه طلبی
– گذشت از لغزشهای برادران مسلمان خود
– تندخو و غضبناک نبودن در رفتار با مردم
– خودداری از انجام کاری یا گفتن سخنی که نفعی (مادی یا معنوی) برای آنان یا دیگر مسلمانان ندارد”
هر یک از اعضا موظف شدند دفترچهی کوچکی به همراه خود داشته باشند تا به هر یک از مواد هفدهگانه که عمل کردند آن را یادداشت کنند تا در دفتر انجمن ثبت شود و چون بعضی از این مواد هفدهگانه احتیاج به امکانات مالی داشت٬ همهی ۴۰ نفر در مرحلهی اول تصمیم گرفتند که تجملات زندگی خود را بفروشند و با حداقل ضروریات زندگی به سر ببرند و باقی درآمد خود را در اختیار صندوق انجمن قرار دهند…
کارنامهی ۱ ماهه : عیادت ۱۵۰۰ مریض، برآوردن احتیاج ۱۲۰۰۰ محتاج، توبهی ۸۰۰ معتاد به مشروبات الکلی، نماز خواندن ۱۳۰۰ مسلمان که نماز نمیخواندند، توبهی ۴۰۰ زن منحرف، استعفای ۸۰ نفر از مستخدمین ادارات انگلیسی، خودداری ۵۰۰ نفر از ثروتمندان مصر از خرید کالاهای لوکس از ممالک بیگانه به ویژه انگلستان، سرمایه دادن به ۷۵ نفر ورشکسته، تأمین یک سالهی ۲۰۶ نفر از نیازمندان واقعی، برقراری ۴۴ مجلس بحث با مبلغین مسیحی و وارد کردن ۱۲۰ اشکال که از دادن پاسخ به آنها عاجز شدند!
“لرد کرومر” مستشار مالی دولت انگلستان در مصر ٬ یکباره مشاهده کرد که امور تجاری انگلیس در مصر ۳۵٪ تنزل کرده است و ۸۰ نفر از مأمورین مجرب مسلمان استعفا دادند و نمایندگان کمپانیهای انگلیسی و مخصوصاً نمایندگان فروش اشیای تجملی از عدم مراجعهی مشتریان فریادشان بلند است که “به اندازهی مخارج مغازه و حقوق کارکنان هم فروش نداریم”
آن عده از مأمورین دولت مصر که مأمور وصول مالیات مشروبات الکلی و فواحش بودند از شغل خود استعفا دادند. فعالیتهای ۳۵ سالهی مبلغان مسیحیت نسبت به فعالیت یک ماههی انجمن وطنی مصر رنگ باخت و … .
او در اولین گزارش خود چنین نوشت:”بدین وسیله به زمامداران انگلستان اعلام خطر میکنم که اگر یک سال دیگر انجمن وطنی مصر تحت رهبری سید جمال الدین اسدآبادی ادامه پیدا کند، نه تنها سیاست و تجارت دولت انگلیس در آسیا و آفریقا یکسره نابود خواهد شد بلکه ترس آن است که نفوذ کشورهای اروپایی یکباره در سراسر جهان به خطر افتد” و در گزارش دوم خود نیز هشدار میدهد :”انجمن وطنی مصر بدترین صاعقه ایست که برای پیشرفت ما تصور شود و باید با کمال سرعت برای تفرق آنان دستور صادر شود.” کرومر در سومین گزارش معترف است:” انجمن وطنی مصر بهترین شاهد است بر استیلای محیرالعقول مسلمین در سیزده قرن قبل که در مدت کوتاهی بر ثلث کشورهای جهان تسلط یافتند..”
یکی از مبلغین مسیحی در گزارشی که به کلیسای سنت پل (بزرگترین کلیسای آن وقت) ارائه کرد، آورده است:”هیچ امری عجیبتر از این واقعه نیست که ۷۰۰ میلیون مسیحی در مقابل ۴۰ نفر مسلمان که در واقع روح یک سید روحانی در کالبد آنها بیش نیست، اینگونه مقهور گردند!” و رئیس بانک انگلستان در مصر نیز نوشت:”از غرایب روزگار این که امروز سیاست اروپا در مصر و فردا در سراسر دنیا پایمال فعالیت ۴۰ نفر مسلمان خواهد شد که سلاحشان فقط دیانت است .”
(به نقل از کتاب “مناظرهی دکتر و پیر” نوشتهی شهید هاشمی نژاد)
سلام، من به این کتاب دسترسی ندارم
ممکنه منبع حرفای سید جمال تو اون جلسه و منبع حرفای لرد کرومر رو از تو کتاب نگاه کنید و بگید؟ ممنون میشم
منبع داشت؟
سلام
درتاریخ مصر این اتفاق ذکر شده است که در پی آن منجر به اخراج سیدجمال الدین می شود!