درباره فیلم «محمد(ص)»

احمد کریمی

پنجشنبه- مشهد مقدس- سینما هویزه

نیم ساعتی زودتر از موعد شروع فیلم “محمد(ص)” ساخته مجید مجیدی، وارد سینما شده ایم. شاید ذوق و شوری که قرار است از دیدن فیلم نصیبمان شود، ما را زودتر به اینجا کشانید، شاید هم التهاب از اینکه کوچک اتفاقی باعث شود به شروع فیلم نرسیم…

قبل از شروع فیلم، مجله نقد فیلم را باز می کنم و نقدی از “هاشم زاده” بر فیلم مجیدی را می خوانم. تلخی مزه قهوه تُرک، با خواندن این نقد بیشتر شد. با هجوم فکرهای منفی و با نظری منفی تر به سراغ سالن سینما رفتیم و آنگاه فیلم شروع شد، و این متن برداشتی آزاد از یک مخاطب عادی در سینماست که چیزی از نقدهای تخصصی نمی دادند:

دست نوشته مجیدی اولین تصویر از فیلم است، در این نوشته بر مستند بودن وقایع امضا زده است. خورشید فیلم طلوع می کند و سواری از میان بیابان می گذرد…

با دیدن تصویربرداری های اولیه فیلم، یخ روحیه سردم شکست. تصویربرداری را فوق العاده زیبا یافتم. سال دهم بعثت و راوی فیلم “ابوطالب” است. پیامبر (ص) سوره فیل می خواند و اینگونه به جریان “ابابیل و ابرهه” برگشت می شود .

صحنه رویارویی ابرهه و عبدالمطلب، زیبا و دیدنیست. عبدالمطلب شترانش را پس می گیرد و آهنگ کعبه می کند، دست بر حلقه درب خانه خدا می گیرد و دعا می کند. صحنه آمدن “ابابیل” و طواف آنها بر گرد کعبه و حمله به لشکر فیل سوار، دقیقاً شما را در جریان زنده این واقعه قرار می دهد، گزاف نگفته ام که با دیدن این قطعه از فیلم مو بر تنم سیخ شده بود؛ “موسیقی” نیز آنقدر با تصاویر و جلوه های ویژه به خوبی ترکیب شده بود که ضربان قلبم را بارها بالا و پایین برد…

صحنه های زیبا و بی نظیر حواشی تولد حضرت محمد(ص)، التهاب سموئل یهودی، نورباران آسمان، شکستن بتها، مواجهه عبدالمطلب با آمنه ای که محمد(ص) را در آغوش دارد، اسم گذاری محمد(ص) در کنار کعبه، باز هم زیبا و تاثیرگذار است، در حالی که موسیقی در هیچکدام از صحنه های گفته شده، از فیلم جا نماند و به تاثیرگذاری بیشترِ صحنه ها کمک کرد.

با دیدن این صحنه ها، به خوبی اشتباه نقد تندی که خوانده بودم را فهمیدم. فیلم قرار نیست فیلمِ مصطفی عقاد باشد، آمده است تا خودش باشد، موسیقی خودش، چهره های خودش، تصاویر خودش و سبک منحصر به فرد پرداخت به مسائل به سبک خودش؛ و البته در جاهایی نیز نمی خواهد پیش زمینه فکری مخاطب از فیلم مصطفی عقاد را خراب کند، مانند صحنه استقبال از خاندان بنی هاشم در یثرب و شباهت زیاد آن با استقبال از پیامبر در فیلم عقاد …

شاید ادعای خوبی نباشد، اما محمدِ مجید مجیدی دقیقاً همان تداعی کننده آیه “قُل إِنَّما أَنَا بَشَرٌ مِثلُکُم” است، اما با پرداختی ویژه به برجسته بودن شخصیت پیامبر در میان دیگران. به نظرم مجیدی، توانسته است دو وجهه شخصیتی پیامبر(ص) – یعنی بشر بودن و خاص بودن- را به خوبی ارائه دهد. به این ترتیب اشکال فیلمِ “عقاد” در ارائه پیامبری که فقط “دیدِ دوربین” است و صدایش شنیده نمی شود و نمی توان به راحتی درکش کرد را پوشانده است. البته موضوع دیگر هم این است که بعد از ۱۴ قرن، و با ابزارهای ناقص، نمی توان شخصیت انسان کاملی چون پیامبر (ص) را بازتاب داد. همه نقص های گفته شده از دید منتقدان، وقتی قابل قبول می آید که برای شخصیتی چون “محمد(ص)” نخواهیم فیلم بسازیم…

نقد دیگری که به اشتباه بودنش پی بردم، پرداخت به زندگی پیامبر(ص) به صورت کشکولی و درهم بود. منتقد نوشته بود که این فیلم زندگی پیامبر را به خوبی ارائه نکرده است. به نظرم، فیلم مجیدی اصلاً نیامده است که زندگی کامل پیامبر را بازتاب دهد، فیلم شدیداً در محور “دشمن شناسی” و “به چالش کشیدن ادیان بزرگ جهان” قوی و به دردبخور است.

آنچه در فیلم بیشتر مورد توجه است، حقیقتی است که حتی در کتب دینی ما نیز به آن پرداخت مناسبی نشده است. پیامبری که بیشتری توجه اطرافیانش بر حراست و پاسبانی از سلامت اوست و همه جا توطئه یهودیان برای از بین بردن او به چشم می آید. مجیدی با پرداختی منحصر به فرد، پرانتز ساخت فیلم درباره زندگی پیامبر را نبست و این مسیر را برای خود و دیگران باز گذاشت …

ادامه فیلم؛ صحنه های آمدن حلیمه به مکه و واقعه آشنایی او با آمنه است. صحنه های زیبایی که اشک آدم را در می آورد. در ادامه کوچ کردن حلیمه و محمد(ص) از مکه- باز هم برای زنده نگه داشتن این مولود از شرِ یهودیان- و برکتی که با آمدن این طفل در قبیله حلیمه به وجود می آید نیز زیباست…

صحنه های شفا گرفتن بیماری حلیمه، جداشدن محمد(ص) از حلیمه و رفتن به مکه، آمدن پیامبر بعد از چند سال به مکه و بیماری و وفات عبدالمطلب، نمایش دادن هیبت امیرالمومنین(ع) در قطعه ای از فیلم، صحنه بی نظیر قربانیان دریا، ملاقات بحیرای نصرانی با پیامبر(ص) و صحبت و تذکر درباره او به ابوطالب و … نیز در ادامه بسیار لذت بخش هستند. و در همه این صحنه ها، بازهم اعجاز موسیقی زیبا و مناسب بود که فیلم را جذابتر می کرد…

فیلم با برگشت به قضیه شعب ابی طالب در سال دهم بعثت و عهدنامهِ موریانه خورده، در حالی به پایان می رسد که آیات قرآن زینت بخش انتهای فیلم است…

فیلم محمد(ص) آنگونه که باید، و در موردی که باید ساخته شده است. این فیلم یک مبارزه طلبی و به چالش کشیدن برای یهودیت و تعاملی سازنده با مسیحیت و همین طور آبروریزی برای اسلام تکفیری-وهابی است. فیلم برای این دوران خاص و برای مقابله با موجب اسلام هراسی، توهین ها از بیرون و ضربه زدن های تکفیری از داخل ساخته شده است و به نظرم بسیار موفق بوده است…

مجیدی با سلاح “هنر هفتم” کار بسیار موثری کرده است؛ و لازم است برای هرچه بیشتر دیده شدن این اثر، مخصوصاً در میان غیر مسلمانان تلاش شود.

برای صحنه به صحنه این فیلم سه ساعته مطالبی را آماده کرده بودم، اما حیف که فرصت نگارش نیست. و این متن، نقدی ساده و ناقص از دید یک بیننده عادی بود که شاید هیچ ارزشی نداشته باشد.