بازخوانی سخنان بسیار جالب هاشمی درباره حجاب زنان در دهه ۶۰

بخشی از خطبه‌های نمازجمعه هاشمی‌رفسنجانی با موضوع حجاب و عفاف در تاریخ۶۳/۸/۲۵ : آقایانی که رفتند به دنیای غرب ، می‏بینند آنها به چه بلایی نسلشان را دچار کردند. خانمهایی که فکر می‏کنند به نام آزادی اینها این حرفها زده می‏شود، وقتی که غرب، جنس زن را به صورت مانکن در ویترین فروشگاه می‏گذارد تا […]

بخشی از خطبه‌های نمازجمعه هاشمی‌رفسنجانی با موضوع حجاب و عفاف در تاریخ۶۳/۸/۲۵ :

آقایانی که رفتند به دنیای غرب ، می‏بینند آنها به چه بلایی نسلشان را دچار کردند. خانمهایی که فکر می‏کنند به نام آزادی اینها این حرفها زده می‏شود، وقتی که غرب، جنس زن را به صورت مانکن در ویترین فروشگاه می‏گذارد تا یک سینه‌بندی را نمایش دهد؛ یا یک شورتی را نمایش دهد، یک زیرپوشی را نمایش دهد؛ این آزادی زن است؟! این ارزش زن است؟ زن برای معرفی […]خلق شده که مانکنش کنند؟ اگر زنها یک ذره شعور داشتند، همین یک نقطه کافی بود که شورش کنند ما برای این نیستیم. آزادی زن این است؟! آنهایی که به کشورهای اروپایی رفته‏اند دیده‌اند، خانمهای لخت و عور را در ویترینها اصلاً را به عنوان عرضه فواحش برای مردم مطرح می‏کنند.

IMG00151442

در کشورهای اسکاندیناوی مثل سوئد و دانمارک و نروژ،اصلاً روی فروش دخترهای جوانشان و عرضه کردن خانمهایشان به عنوان یک مرکز تأمین ارز کشور تکیه کرده‏اند. تصریح می‌کنند وقتی در مجلسشان برای جلوگیری از این استریپ‌تیسم آزاد بحث می‏شود، مخالفین می‏گویند نه! این منبع تأمین ارز ماست و جوانها از سراسر دنیا به همین دلیل می‏آیند سوئد یا دانمارک! چرا این را ببندیم؟ وقتی که خانمها ببینند تبدیل شدند به سنگ آهن و مس و فرش؛ که باید برای تأمین ارز به کار روند؛ اینها را تبدیل کرده اند به وسیله تامین ارز. اصلا حساب شده لب دریاهای شمالِ کشورهای اروپایی و جنوب کشورهای اروپایی؛ دریای شمال و مدیترانه، اینها به عنوان منابع عظیم تامین ارز هستند و تعبیر خود اروپاییها این است نفت کشورهای اسلامی در ریگزارهایشان ارز را تأمین می‏کند، دختران ما در سواحل دریاها برای ما تأمین ارز می‏کنند! یعنی دختر اروپایی امروز معادل نفت عربستان سعودی به حساب می‏آید. این خانمها فکر می‏کنند الگویشان اینها هستند.

تیپ این هنرمندهایی که در فیلمهای غربی این قدر رویشان تبلیغ می‏شود و اینها را به عنوان شخصیت زن دارند درمی‏آورند – اینها اینجوری هستند. دنیای غرب، این کارها را می‏کند برای این که نگذارد. او خودش آلوده هست. او از این ناحیه استفاده می‏کند و همینها را به کشورهایی امثال کشورهای ما می‏فرستد؛ که کشورهای ما را و مردم ما را و ملت ما را تا حدودی آلوده بکند؛ و اینها در مقابل هجمات ناجوانمردانه او نتوانند از خودشان ابراز وجود کنند. متأسفانه در ایران ما هم بعضی از کسانی که تحصیل‌کرده بودند، مراکز دانشگاهی، استادهای دانشگاهها، فرنگ‌رفته‏ ها و اینهایی که باید جلو بیفتند و استقلال کشور راتأمین کنند، مروّج اینگونه چیزها شده‏اند. چه بلایی در زمان شاه از همین ناحیه به سر این ملت مظلوم آمد! در همین دانشگاه، در همین زمین چمنی که شما نشسته‏اید و خطبه‌ها را گوش می‌دهید، گوشه و کنار روی چمنها چه صحنه‏هایی درست کرده بودند در دانشگاهی که برای کسب علم و استقلال درست شده بود! کلاس درسشان چه بود؟ شما صحنه‏ های گذشته را کمی در فکر خود بیاورید که زن را در ایران چجور کرده بودند! همه زیباییهای زن، لطافت زن، ظرافت زن و محبت زن که باید برای شوهر و بچه‌ها زندگیش باشد و داخل خانه را روشن بکند، فراموش کرده بودند و در خیابانها انداخته بودند. به جای اینکه زن، چراغ خانه باشد، چراغ لذت پرستان خیابان و ولگردهای اطراف پارکها و لب دریاها و توی جاده ها و کافه‏ ها و کاباره‏ ها شده بود. قیافه زنهای دوران شاه را – آن بدها را عرض می‏کنم، نه خوبهایشان را – مجسم کنید، چه بودند؟ وقتی که می‏خواست از خانه بیرون بیاید هر چه امکان آرایش وجود داشت به شکل خود می‏ریخت، برای اینکه می‏خواست خیابان برود!- آنهایی که خودشان زیبایی نداشتند- از سر تا پا موعوضی، ابروعوضی، مژگان عوضی، کرم صورت عوضی، ماتیک لب عوضی، اندامش را با چیزهای دیگری زیبایی اندام درست کند در خیابان برای دیگران. و وقتی که به خانه بر می‏گشت، شب که نوبت شوهرش می‌شد این عوارض را بیرون می‏ریخت و فقط مثل یک عفریت از همه چیز خالی؛ و تنها چیزی که از خودش داشت یک ناخن‌های دراز مثل چنگال گربه بود که مجبور بود آن را در کیسه بکند تا بدن شوهرش را سوراخ نکند! واقعا این، صحنه ‏ای نیست که من بخواهم داستان بگویم؛ این، واقعیت زنی بود که بر این ملت ما تحمیل کرده بودند.

خانمها! مخصوصاً خانمهای تحصیل کرده‏ ها! خانم معلمها! خانم دکترها! و خانمهایی که در رشته‏ های دیگر درس خوانده‌اند بدانید که اینها شخصیت زن را عوض کردند، چیز دیگری درست کردند و همه ابزار را به کار بردند تا این وسیله تحکیم خانواده را به وسیله نابودی خانواده تبدیل کنند. آیا خانمی که الان مجسم کردم خانواده را حفظ می‏کند؟! او دل شوهر را تامین می‌کند؟ او دل بچه‏ اش را تأمین می‏کند؟! این فقط می‏تواند ولگرد خیابان را راضی کند. غربیها، این راه را جلوی ما گذاشتند.

الان علیه خودشان طغیان است. من در یکی از مجلات را می‌خواندم. در همین دانمارک -که یکی از کانونهای جذب توریست به این نام هست و آزادترین نوع روابط زن و مرد را به خاطر جلب توریست و ارز به نمایش می‌گذارند- عکسی را دیدم در یکی از روزنامه ها که دختر خانمها تظاهرات وسیعی راه انداخته بودند – معلم بود، دانشجو بود، خانه‌دار بود- در خیابانهای کپنهاک راه افتاده بودند و پلاکاردهایی نوشته بودند «ما از این آزادی که به ما داده‏اید متنفریم. زنیّت ما را به ما برگردانید.» شعار بلند کرده بودند «ما ترجیح می‏دهیم در آشپزخانه باشیم تا در کافه ‏ها.» یکی شعار بلند کرده بود «به جای این مغازه‏های عرضه مسایل جنسی، برای مردم کتاب عرضه کنید» شعارهای این طوری مطرح کرده بودند. خانمهایی که خودشان در آن لانه فساد زندگی می‏کردند.

آنها دارند متوجه می‏شوند که چه کلاهی به سرشان رفته است. ما حالا اینجا باید با خانمهای مسلمانمان بحث کنیم و هر روز استدلال کنیم که مراعات حجاب کنید! من نمی‏دانم چه از این بلیه سنگینی که به سر دنیای اسلام و دنیای سوم آمده است. آدم به آفریقای سیاه هم که می‏رود- آنجایی که الان شش میلیون حبشی در اتیوپی از گرسنگی رنج می‏برند- آنجا هم یک عده از این رقاصه‌‏ها و ستاره‌‏ها -منتها اسمش را ستاره سیاه گذاشته‏اند- هستند و مردم را منحرف می‏کنند. در آمریکا، اروپا و مراکز دیگر هم همین سیاهها را آنجا هم برده‏اند و به ستاره های اونجوری تبدیل کرده‏اند. به هر حال من این خطبه را الان خیلی نمی‌توانم طولانی کنم. آن قسمت محزون کننده‌ترش، قسمت جهل و بیسوادی است که معنویات و سواد را در ما کشتند.

خلاصهِ حرفم این است؛یکی از کارهای بسیار خطرناکی که دنیای استکباری، برای ادامه استکبار و سلطه استعماری خودش به سر این مردم آورده است؛ همین مسأله گرفتن معنویات و اخلاقیات آنها و متزلزل کردن خانواده‏ها و تبدیل قشر خانمها – که باید وسیله استحکام جامعه و خانه و لطافت زندگی باشند – به کالاهای مخرب و وسیله ادامه سلطه اجانب است.

خوشبختانه جمهوری اسلامی تنها انقلابی است که روی این مسأله دارد حساسیت نشان می‏دهد و به این معنا افتخار هم می‏کند. کار ما به نقطه‌ای رسیده و این مساله برای ما آنقدر روشن است که دیدم برادرمان حجت ‏الاسلام والمسلمین جناب آقای جوادی آملی در یک سخنرانی می‏گفتند من از اروپا برمی‏گشتم، وقتی که هواپیمایمان به نزدیکیهای مرز ایران رسید یکی بلند شد و گفت: بابا رسیدیم به فضای جمهوری اسلامی، روسریهایتان را سرتان کنید!. شاید آنها توی هواپیما این را برای خودشان یک نوع مسخره تلقی می‏کنند؛ اما این بزرگترین افتخار است، این سند ترقی ماست. این سند درک ملت ماست. این سند اساسی فهم ماست که همان نقطه آغاز تهاجم غربیها که برای پوچ کردن جامعه ما به کار می‏برند؛ ما همانجا پنجه در پنجه اینها انداخته‏ایم و ان شاءاللَّه خانمهای ما اینقدر شعور پیدا خواهند کرد- اگر ندارند- که وسیله اِعمال سلطه اجانب در کشورشان نشوند. و ما اگر روی تقوا تأکید می‏کنیم- تقوای عام به خصوص – ؛ در این قسمت بیشتر از جاهای دیگر تکیه داریم. تقوای در مسایل جنسی، در روابط خانوادگی، در روابط اجتماعی و مخصوصاً این تقوایی که پایه استحکام کشورتان و پایه ترقی، پایه استقلالتان و پایه سلب قدرت تهاجم استکبار جهانی است و منحصر به شماست.

این افتخار را حفظ کنید جوانها! به خصوص شما خانمها! من خواهش می‏کنم به این حرفایی که من عرض کردم و خیلی هم مختصر بود توجه کنید و اگر دیدید از لحاظ استدلال ضعیف است، به بنده اطلاع دهید. ولی من فکر می‏کنم آنهایی که کمی فکر کنند، می‏فهمند که برای نجات کشورشان و برای مبارزه با دشمنانشان، بهتر این است که عفت و حیا و حدودی را که خداوند در همان حد خواسته است، رعایت کنند. ما از شما نخواسته‏ایم که برگردید توی چاقچور. ما از شماها نخواستیم که روبند بزنید بیرون را نبینید. ما از شما نخواسته‏ایم که تو جامعه نیایید، ما از شما نخواستیم تحصیل نکنید، ما از شما نخواستیم تفریح نکنید، ما از شما نخواستیم مسافرت نروید، ما نخواستیمرانندگی نکنید ، نخواستیم در ادارات نروید. هیچ یک از اینها را نخواسته‏ایم.

مثل مردها در همه کارها – به غیر از یکی، دو مورد که آن هم محبتی است که اسلام به خاطر مسؤولیتی که در خانه دارید به شما کرده و جنگ را از دوش شما برداشته است – می توانید شرکت کنید، ولی مواظب باشید که این نکته را خوب بفهمید.

دانلود