اگر مردم میبد نجیب هستند دلیل نمیشود نمازجمعه شهر اینگونه برگزار شود
چند ثانیه بعد متوجه میشوم اینجا گرمتر از بیرون است و اساسا خبری از سیستم سرمایش نیست. به این فکر میکنم که خانمها با این گرمای شدید چه میکنند؟! و اینکه آیا هیچ کودک و نوجوانی هست که پس از قرار گرفتن در این فضا، دیگر رغبت آمدن به نمازجمعه داشته باشد؟!
نیت میکنم این هفته هم به نمازجمعه میبد بروم. زیر بارش گرمای طاقتفرسا راهی مصلای میبد میشوم. ماشین را در ظل آفتاب پارک میکنم. مثل همیشه تعداد زیادی از مردم شهرستان آمدهاند. سالهاست که پس از گذشت مدتی از نمازجمعه، محوطه داخلی مصلا پر میشود و دیگر تقریبا جا ندارد. محوطه اصلی هم که ظاهرا میخواهد به رکورد مصلای تهران در «طول مدت ساخت» برسد و بعید نیست در آینده مانند مصلای تهران در مصلای میبد هم نمایشگاههای رنگاوارنگ برگزار شود!
عده چشمگیری بیرون نشسته اند و دارند با گرمای شدید هوا دست و پنجه نرم میکنند. برای فرار از گرما تصمیم میگیرم هرطوری هست داخل شوم. داخل، پر است! ناگزیر به ضلع غربی که قسمت مردان و زنان در این نقطه اتصال مییابد میروم و جا پیدا میکنم و مینشینم.
چند ثانیه بعد متوجه میشوم اینجا گرمتر از بیرون است و اساسا خبری از سیستم سرمایش نیست و ضمنا هوا دم اساسی هم دارد. به این فکر میکنم که خانمها با این گرمای شدید چه میکنند؟! و اینکه آیا هیچ کودک و نوجوانی هست که پس از قرار گرفتن در این فضا، دیگر رغبت آمدن به نمازجمعه داشته باشد؟!
از ابتدای ورودم به مصلا سرم را به اطراف میچرخانم تا نکند مسئولی از شهرستان را ببینم! اما دریغ… فقط آقای ملااحمدی را میبینم! سرم را میچرخانم تا ببینم چند تن از چند صد روحانی میبد در نمازجمعه حاضرند که متاسفانه بیش از ۱۵-۲۰ تا نمببینم. تاسف میخورم و تاسفم هم از این بابت است که این غیبت مسئولین و روحانیت شهرستان فقط مختص به این هفته نیست!
مردم شرشر دارند عرق میریزند و من هم! پنکه خاموش بالای یر ما انگار دارد مسخرهمان میکند؛ هر چند اگر روشن بود هم دردی از این همه جمعیت دوا نمیکرد.
بین دونماز فرد خوش صدایی را میآورند تا صلوات شعبانیه بخواند. بسیار خوب اما کند میخواند و گرمای شدید اجازه نمیدهد لذت ببریم. باز جای شکرش باقی است که اطلاعیهای قرائت نمیشود.
نمازجمعه تمام میشود و من به یاد میآورم که تا بوده همین بوده و علیرغم این، بار اصلی نگهداشتن صلابت و شور نمازجمعه ففط و فقط روی گرده مردم نجیب و آرام میبد و امام جمعه این شهرستان بوده است.
در ماشین را که درآفتاب شبیه به یک کوره شده باز میکنم و خسته و تشنه راهی خانه میشوم و به این فکر میکنم آمدن به نمازجمعه میبد با این شرایط، حقیقتا یک جهاد است.
من که زیاد اهل مستحبات نیستم. همون جلوی کولر خونمون ثواب نماز اول وقت رو کسب می کنم و به همین قانع هستم. خوش به حال شما که به خاطر سرعت عمل مسئولین خودتون، در ساخت فضای جدید مصلی، همین جوری دارید جهاد می کنید…
این که شوخی بود، اما به جان خودم بالاتر از این جهاد وقتی هست که نماز جمعه رو می فرستند خانقاه یا جای دیگه، اون وقت دیگه نور علی نوره …
سلام
نماینده و شهردار که نداریم امام جمعه هم که ازمون گرفتند بروید خدا را شکر کنید که مصلی را ازمون نگرفتند
اولا شما که به نماز جمعه با اعمال شاقه رفته ایید چه کار داریدکه تجسس کنید که آمده وکه نیامده
ثانیایک باربپرسید ازچند صد روحانیون (بقول شما)چرا کثیری از انها شرکت نمیکننداشکال کار از کجاست
حتما اگر هم خواستید آنهارا ومسولین را مجبور به شرکت کنید تا خواسته شما تامین شود به زور وجبر واتهام بی دینی و…متوسل خواهید شد