- سید مصطفی میرمحمدی میبدی
«خاویر پرز دکوئیار»، دبیرکل اسبق سازمان ملل است. بیشتر دوره مسئولیت او مقارن با جنگ تحمیلی رژیم بعثی عراق علیه ایران بود و او از نزدیک تبعات این جنگ و واکنشهای بینالمللی نسبت به آن را شاهد بوده است. به همین مناسبت، کتاب خاطرات او که توسط حمید رضا زاهدی به فارسی (به صورت نه چندان مطلوبی) ترجمه شده است و حاوی اطلاعات بسیار جالبی از جنگ یاد شده –البته از زاویه دید دکوئیار- است را با هم مرور میکنیم.
در صفحه ۲۱۱ این کتاب آمده: «هنگامی که نیروهای عراقی از مرز با ایران گذشتند، هیچ کشوری در شورای امنیت، تحرکی برای توقف آن بروز نداد. دیگر کشورهای عرب از عراق حمایت کردند. هیچ کشور غیرعربی نیز تمایل نداشت به روابط خود با بغداد لطمه بزند… سرانجام در ۲۸ سپتامبر، شورای امنیت، قطعنامه ۴۷۹ را تصویب کرد… این قطعنامه دعوت به یک آتش بس فوری در اراضی ایران میکرد بدون اینکه عقبنشینی نیروهای عراقی در نظر گرفته بشود. این قطعنامه، اقدام عراق را محکوم نمیکرد و هر دو کشور را یکسان به پذیرش هر پیشنهاد در خور میانجیگری یا مشورت دعوت میکرد. ایران با دلایلی محکم و با شوری خاص این قطعنامه را به خاطر جانبداری از عراق رد کرد.» او در صفحه ۲۳۸ مینویسد: «عراق از پشتیبانی قابل توجه مالی دولتهای عرب و سلاحهای ارسالی از سوی غربیها برخوردار بود که او را قادر میکرد تا بجنگد.»
پس از فتح خرمشهر و واژگونه شدن اوضاع جنگ به نفع ایران و ورود ایران به بخشهایی از خاک عراق، این بار شورای امنیت فورا دست به کار شد و طی قطعنامه ۵۱۴ از طرفین خواست تا به مرزهای شناخته شده بینالمللی بازگردند و این در حالی بود که طی ۲۲ ماه قیل از آن که اوضاع به نفع عراق در جریان بود، شورای امنیت هیچ گاه چنین درخواستی را از طرفین مطرح نکرده بود. ایران طی بیانیهای به این اقدام شورای امنیت اعتراض کرده و یادآور میشود که نسبت به بیطرفی شورای امنیت که در مدت ۲۲ ماه تجاوز عراق ساکت بوده و حالا که در بیرون راندن متجاوز، موفق بودهایم، صدایش بلند شده، تردید داریم. ضمنا در این قطعنامه نه خبری از خسارات وارده از ناحیه عراق به ایران بود و نه اشارهای به کشور متجاوز و آغاز کننده این جنگ.
عراق وقتی دید که نه در میدان نظامی و نه به وسیله فشار شورای امنیت، نمیتواند ایران را متوقف کند روی به سوی جنایات وحشیانه بیسابقهای آورد. جنایاتی مثل حملات مکرر به مناطق غیرنظامی، حمله به پایانههای نفتی و از همه دهشتناکتر؛ حملات شیمیایی. دکوئیار در این باره در صفحه ۲۱۹ کتاب خاطرات خود میگوید: «هیاتی را برای تحقیق در مناطق غیرنظامی هر دو کشور مامور کردم… هیات تحقیق درباره مناطق غیرنظامی، گزارش کرد که در مناطق غیرنظامی ایران آثار ویرانی سنگین و قابل توجهی ناشی از حملات هوایی، توپخانهای و موشکی و آثار ناچیزی از ویرانی در مناطق غیرنظامی عراق دیده میشود.» متعاقب این گزارش، شورای امنیت قطعنامه خنثای ۵۴۰ را صادر میکند و طی آن بدون هیچ انتقادی از عراق از «طرفین» میخواهد تا از هر گونه عملیات نظامی علیه اهداف غیرنظامی خودداری کنند و این مسئله باز هم اعتراض ایران را در پی دارد.
دکوئیار در صفحه ۲۲۰ کتاب خود میگوید: «در خلال تابستان ۱۹۸۳، فرانسه به طور ناگهانی عراق را با ۵ فروند هواپیمای سوپر اتاندار که مجهز به موشکهای اگزوسه میشدند تجهیز کرد که عراق میتوانست با آنها پایانه نفتی جزیره خارک را که از مهمترین پایانههای نفتی ایران محسوب میشد، مورد حمله قرار دهد… در پایان ماه اوت، ایران عراق را به استفاده از سلاحهای شیمیایی علیه مناطق غیرنظامی متهم کرد و از سازمان ملل خواست که هیاتی را به طور فوقالعاده، مسئول تحقیق در موضوع کند.»
او در صفحه ۲۲۶ هم خاطرنشان میسازد: «اعتراضات ایران دایر بر اینکه استفاده عراق از سلاحهای شیمیایی رشد کرده است، افزایش یافت. اعزام قربانیان ایرانی حملات شیمیایی به کشورهای اروپایی، درست بودن ادعای ایران را اثبات میکرد. بسیاری از سازمانهای خصوصی و عمومی خواستار یک تحقیق همه جانبه بودند و این خواستی بود که بسیاری از دولتها بیرون از چارچوب سازمان ملل، آن را مطرح میکردند اما شورای امنیت، اقدامی نکرد… تصمیم گرفتم هیاتی خبره را با استفاده از اختیارات خود برای تحقیق در وضع مامور کنم. هیات که شامل ۴ کارشناس از سوئد، اسپانیا، استرالیا و سوئیس بود در مارس ۱۹۸۴ به ایران سفر کرد و مدارک غیرقابل انکاری به دست آورد که بمبهایی شامل بیسولفید کلروتیل یا گاز خردل و یک نوع گاز اعصاب که عموما به تابون معروف است پرتاب شده است و به آسیب دیدن شمار زیادی انجامیده است… هنگامی که این نتایج را به شورای امنیت انتقال دادم، شورا قویا استفاده از سلاحهای شیمیایی و هر گونه تخطی از قوانین بشری را محکوم کرد و بار دیگر دو طرف را به یک آتش بس و یک راه حل صلح آمیز برای نبرد، فراخواند. به هر روی، اسم عراق به عنوان عامل حملات شیمیایی ذکر نشده بود.»!
دبیرکل اسبق سازمان ملل در سال ۱۹۸۶ مجددا هیاتی تخصصی برای تحقیق درباره مسئولیت حمله شیمیایی را مامور میکند و اذعان میکند که باز هم به مدارک آشکاری دایر بر استفاده عراق از سلاحهای شیمیایی دست مییابد اما باز هم خبری از واکنش شورای امنیت نیست!
دکوئیار در صفحه ۲۴۸ خاطرات خود میگوید: «در پاسخ به پافشاری ایرانیان در زمینه تحقیق در مورد ادامه حملات شیمیایی در آوریل ۱۹۸۷ هیات دیگری را مامور کردم. نتیجهگیری گزارش گیج گننده بود. این گزارش به اندازه کافی روشن میکرد که عراقیها سلاحهای شیمیایی را برای جبران تفوق نیروهای ایرانی به کار بردهاند و آنها این کار را در صورت انجام هر عملیاتی از سوی نیروهای ایران انجام خواهند داد. سلاحهای شیمیایی به یک عامل اساسی در دفاع عراق بدل شده بود.» اما باز هم خبری از واکنش جامعه جهانی نیست! و این در حالی است که دکوئیار اعتراف میکند از زمان جنگ جهانی اول، سلاحهای شیمیایی با چنین جلوهای به کار گرفته نشده بود.(ص۲۴۰-استفاده از سلاحهای شیمیایی مغایر با پروتکل ۱۹۲۵ ژنو است)
اواخر آبان سال ۹۲، امام خامنهای در جمع فرماندهان بسیج کشور در مصلای تهران فرمودند: «هواپیمای مسافری ایران را روی آسمان میزنند، قریب سیصد نفر مسافر بیخبر را از بین میبرند، نابود میکنند، عذرخواهی هم نمیکنند، به آن کسی که این جنایت را انجام داده، مدال هم میدهند! در همین هفتههای اخیر شنیدید که آمریکاییها – از رئیس جمهور گرفته تا دیگران – دربارهی استعمال سلاح شیمیایی در سوریّه جنجال بپا کردند، دولت سوریّه را متّهم کردند که شیمیایی به کار برده. من کاری ندارم که قضاوت کنم چه کسی به کار برده؛ البتّه قرائن نشان میداد که گروههای تروریستی این را به کار بردند، امّا به هر حال آنها گفتند که دولت این را به کار برده؛ جنجال و هایوهوی [کردند] که استعمال سلاح شیمیایی خطّ قرمز ما است! این را ده بار یا بیشتر مسئولین آمریکایی گفتند؛ درست، [امّا] همین دولت آمریکا و رژیم ایالات متّحده، در حملات جنایتکارانهای که صدّام به ایران میکرد و سلاح شیمیایی به کار میبرد، نه فقط کوچکترین مخالفتی با آن نکردند، بلکه پانصد تُن مادّهی شیمیایی مرگآور و خطرناک قابل تبدیل به گاز خردل را – که هنوز بسیاری از جوانهای عزیزِ آن روزِ ما مبتلا [به عوارض آن] هستند و سالها است دارند بیماری میکشند – صدّام از آمریکا وارد کرد؛ کمک کردند؛ البتّه از جاهای دیگر هم خریده بود، امّا پانصد تُن مادّهی شیمیایی مرگآور قابل تبدیل به گاز خردل را صدّام از آمریکا تهیّه کرد و به کار برد؛ بعد هم که میخواستند علیه او در شورای امنیّت قطعنامه صادر کنند، آمریکا مانع شد. رفتار منافقانه یعنی این؛ اینجا سلاح شیمیایی میشود خطّ قرمز، آنجا سلاح شیمیایی – چون در مقابل نظام مستقلّ اسلامی است، چون در مقابل ملّتی است که حاضر نیست زیر بارِ آمریکا برود – میشود یک امر مجاز که باید به آن کمک هم کرد! این بخشی از خصوصیّات و شاخصها است؛ البتّه شاخصهای استکبار بیش از اینها است.»
جالب آنکه بعد از حملات شیمیایی به منطقه غوطه شرقی سوریه و در حالیکه شواهد متعددی دال بر عدم استفاده دولت سوریه از این جنگافزارهای خطرناک به دست آمده بود، شورای امنیت فورا به خلع سلاح شیمیایی او رای داد در حالیکه در حملات شیمیایی مکرر دولت عراق به ایران، علیرغم آنکه همه آنها میدانستند و اذعان هم داشتند که دولت عراق از این سلاحها استفاده میکند، هیچگاه قطعنامهای در جهت خلع سلاح شیمیایی رژیم بعث به تصویب نرساندند.
سیاست مشخص آمریکا و غرب آن بود که جنگ ایران و عراق نباید هیچ برندهای داشته باشد. دکوئیار در صفحه ۲۱۴ کتابش میگوید: «آلکساندر هیگ، وزیر امور خارجه آمریکا، (مثل خیلیهای پیش و پس از خود) فکر میکرد که جنگ باید بدون برنده به پایان برسد.» همو در صفحه ۲۲۰ خاطرنشان میسازد: «ایالات متحده و اتحاد شوروی به زودی توافق کردند که در این جنگ، هیچ طرفی برنده نباشد.» او در صفحه ۲۴۰ تاکید میکند: «من میدانستم که وزیران خارجه آمریکا و شوروی در مورد وضع ایران-عراق مشورت کردهاند اما تنها موافقت کردهاند که جنگ فاتحی نداشته باشد.» در صفحه ۲۶۷ هم میخوانیم: «نظر قطعی ایالات متحده این بود که برای پایان جنگ: ۱٫ عراقیها باید به خوبی مقاومت کنند تا مانع هرگونه پیروزی ایران شوند؛ ۲٫ جنگ باید بیش از هر زمانی برای ایرانیها رنجآور شود؛ ۳٫ جریان سلاح به ایران باید از طریق قطعنامه دیگری در شورای امنیت کاهش یابد؛ ۴٫ فشار بینالمللی در ابعاد وسیعی به این کشور وارد شود.»
این سیاست، دقیقا همان تاکتیکی است که غرب و آمریکا در قبال حملات تکفیریها به سوریه و عراق دنبال میکنند. ایدهآل برای آمریکا این است که جدال و فرسایش تکفیریها و دولتهای سوریه و عراق تا آنجا که ممکن است ادامه یابد و هر گاه موازنه در نبرد به هم خورد با دخالت در این میدان، مجددا موازنه جنگی را برقرار کند تا هر قدر که ممکن است از دو طرف، تلفات بگیرد و آنان را ضعیف و ضعیفتر کند؛ دقیقا به خاطر همین است که شاهد هستیم هیچیک از دولتهای غربی عملا از عراق در مقابل تکفیریها دفاع نمیکنند و در میدان جنگ سوریه هم به پمپاژ آشکار تسلیحات رنگارنگ به سوی تروریستهای تکفیری روی آوردهاند.
دبیرکل اسبق سازمان ملل لُبِّ کلام را در صفحه ۲۸۱ کتابش آورده: «ایالات متحده، زخم خورده از تجربه انقلاب خمینی بود.»
این نکتهای است که دکوئیار به خوبی آن را فهم کرد اما برخی از مسئولین کدخداترس کشورمان به هیچ وجه نمیخواهند آن را باور کنند؛ اگر چه که صابون این سیاست اصولی آمریکا بارها به تن همین آقایان هم خورده است.
ارسال دیدگاه
مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : ۰