افسانه آمریکای خوب

نویسنده: آقای حسین شمسیان/ روزنامه‌نگار و تحلیل‌گر مسائل سیاسی

تصور دو آمریکا
بعضی‌ها این‌گونه وانمود می‌کنند که در جغرافیای سیاسی جهان، دو آمریکا وجود دارد که هر یک مشغول کنشگری با اصول و مبانی فکری خود است! یک آمریکای خوب که توسط افرادی مؤدب و باهوش اداره می‌شود و در آن، به حقوق متقابل انسان‌ها و به تعهدات و پیمان‌ها احترام گذاشته می‌شود! و یک آمریکای بد که شرور است و پیمان‌شکنی می‌کند!

 واقعیت چیست!؟
آیا واقعاً سیاست‌ورزی و برنامه‌ریزی در آمریکا، به آمدن و رفتن این و آن بند است؟ مثلاً دموکرات‌ها مهربان‌اند و جمهوری‌خواهان شرور!؟

نگاهی به رفتار دولت‌های آمریکا در قرن اخیر و به‌طور اخص رفتار دولتمردان آمریکا در طول سال‌های پس از پیروزی انقلاب اسلامی به‌وضوح حکایت از آن دارد که تفکیک آمریکا به دو بخش پیش‌ گفته، توهمی بیش نیست و می‌توان حدس زد، گاهی که سخن از ایجاد شکاف بین این دو بخش و تعمیق آن به نفع کشورمان می‌شود، آمریکایی‌ها درباره‌ی گوینده‌ی آن سخنان به چه تصوری می‌رسند و در دلشان چه می‌گویند!

واقعیت این است که جیمی کارتر دموکرات، همان رئیس‌جمهوری بود که با هواپیما و هلیکوپتر نظامی به ایران حمله کرد و در طبس زمین‌گیر شد و سلف بلافصل او رونالد ریگان جمهوری‌خواه، همان رئیس‌جمهوری بود که جنگ عراق علیه ایران را آغاز کرد و تمام قد پای آن ایستاد و این یعنی هیچ تمایزی بین اصول دو جناح آمریکایی حاکم وجود ندارد و هرچه هست تفاوت ادبیات و ماسک است.

شاید بگویید قدیم این‌گونه بوده و رؤسای جدید فرق می‌کنند! پس خوب است به یاد بیاوریم که اوبامای مؤدب، رئیس‌جمهور دموکراتی بود که در دوره‌ی او تحریم‌های فلج‌کننده به تصویب رسید و بعد از برجام و قبل از رفتنش از کاخ سفید، بیش از یک‌صد تحریم تازه روی دست مردم ایران گذاشت! و ترامپ جمهوری‌خواه، همان راه را با روش خودش رفت. تحریم‌ها را اضافه کرد، سردار عزیز ما را وحشیانه هدف قرار داد و برجام را برای تحقیر دولتمردان و نشان‌دادن اقتدار آمریکا پاره کرد و … . می‌بینید که این سکه در ظاهر دو رو، ولی در اصل یک رو بیشتر ندارد، هرچند نقش متفاوتی داشته باشد!

رهبر انقلاب در بیانات اخیرشان مردم را مخاطب پرسشی قرار دادند و فرمودند: «دیدید که آمریکای ترامپ و آمریکای اوباما با شما چه کرد!؟» و سپس به‌صراحت برای مردم تبیین کردند که: «دشمنی‌ها فقط مخصوص آمریکای ترامپ نیست که با رفتن آن تمام شود، آمریکای اوباما نیز با شما و ملت ایران بدی کرد.»

چه باید کرد؟
امّا راه برون‌رفت از مشکلات اقتصادی و تنگناهای معیشتی مردم، دل‌بستن به آمریکا و امید به آمدن و رفتن این و آن نیست، راه در مذاکره‌ی پنهانی و گسیل و پذیرش فرستاده نیست. امروز بر هیچ‌کس پوشیده نیست که به امید آمریکا نشستن، رفتن به‌سوی سراب در بیابان سوزان مشکلات و بی‌عملی‌هاست و اگر در نگاه اوّل تصویر آب گوارا نشانمان دهد، فرجامی جز هلاکت از عطش و سرگردانی ندارد.

در مقابل، مدیریت انقلابی و اندیشمندانه و کار جهادی و پاک‌دستانه و بالاخره اعتماد و اتکاء به نیروی عظیم مردمی، می‌تواند گره‌های بزرگ را باز کند. البته شرط نخست برای همه‌ی این‌ها، باور به خداست.