هنرپیشه‌های زن در پارادوکس برهنگی سینما و پوشیدگی جامعه‌!

احمد کریمی

به تازگی در قسمت سیزدهم برنامه ای اینترنتی که “آپارات” آن را پخش می کند، بحث کشف حجاب و بیرون رفتن بانوان بازیگر ایرانی از کشور مطرح شد. این مطلب به نوعی درباره “کشف حجاب زنان بازیگر” و یکی از علت های آن به نظر نگارنده است.

همین چند مدت پیش بود که خانم “ص-ط” نیز به جمع این دسته از هنرمندان(!) پیوست و دلیل آن را خرابی بی اندازه اوضاع سینمای ایران عنوان کرد. یعنی به نوعی از چاله سینمای ایران، به چاه بیرون نقل مکان کرد.

روند رو به رشد کشف حجاب بازیگران زن ایرانی، همان طور که در صدر اخبار قرار می گیرد، به همان اندازه هم اهمیتی ندارد، زیرا آنها که در ایران نیز هستند و هر از چند گاهی عکس های شخصی و نیم شخصی خود را در شبکه های اجتماعی بازنشر می دهند، حجابشان، دست کمی از کشف حجاب آن طرف آب رفته ها ندارد، چه، تخریب و انحرافشان نیز بیشتر است.

اما این سوالی است که چرا هنرمندی که علاقه به کشورش دارد و می تواند در سایه زندگی در وطن خود و برخورد با همزبانان و طرفداران خود به درجات بالاتری دست پیدا کند، قید همه راه های مناسب را می زند و با خراب کردن پل های پشت سر به دامن غربت غربی ها پناه می برد؟

به نظر نگارنده، سینمای ما بین “اخلاق و مرام سینما” در جهان امروز – با همه انحراف ها و فسادهایش- ؛ و عرف و شرع حاکم بر جامعه اسلامی-با همه خواسته هایش- به پارادوکس وحشتناکی دچار شده است. یک طرف زندگی هنرپیشگی با همه ملزوماتِ ساختگی که به اشتباه هنرمندی خطاب شده اند(به قول خانم بازیگر، ۱۷-۱۸ ساعت کار عاطفی و دوستانه با مردان؛ و سوای از گفته وی، همه نقش های ساختگی که حیا و عفاف را از میان بر می دارد، که نمود آن را در زندگی ایشان به خوبی می توان دید و نتیجه حاصله از آن را در جامعه) و طرف دیگر، عرف و شرع و قانونی که در جامعه اسلامی موجبات زحمت بسیاری از این بازیگران را فراهم کرده و پیشرفت(!) آنها را در هنر سینما دچار خلل کرده است …

این تضاد، هر چه در ذهن این بازیگران بیشتر نفوذ کند، نمود خارجی عملشان تندتر و عیان تر است. از بازیگری که در سفر به جشنواره سینمایی حق خود می داند تا با مردی اجنبی روبوسی کند، تا زنی که امروزه همخوابه مردان هنرمندِ دست دوم و سوم غربی در آن سوی مرزها شده است و این مسیریست که با شدت و ضعف، در زمان های مختلف در کشور ما اتفاق افتاده و خواهد افتاد، و موج این کشف حجاب ها و قبح شکنی های زنان بازیگر -که ماندن و رفتنشان مهم نیست- کم کم به اوج خواهد رسید. از آن طرف نیز، این تضاد می تواند با بردن هنرپیشه به سمت خیر و صلاح، در موردهای استثنایی به ظهور و بروز مهره ای پاک مانند “الهام چرخنده” بدل شد…

البته به نظر، آنان که با خراب کردن پل های پشت سر به خارج از کشور می روند، خطرشان بسیار کمتر از آنهاست که می مانند و هر روز بر فضای هرزگی تصویری بیشتر -که نتیجه آن هرزگی اخلاقی اجتماع است- کمک می کنند. ماندن این خانم ها به این سبک و سیاق در فضای مهمی چون “هنرپیشگی سینما و تلویزیون” خطراتش بسیار بالاتر از حرکت امثال گلشیفته فراهانی و … است، که رفتند و به اقیانوس تعفن هرزگی غرب متصل شده اند.

هنرپیشه های زن گرفتار آمده به این پارادوکس، امروزه بهترین سربازان فرهنگ منحط غربی برای پیاده سازی سبک زندگی غربی در کشور ما هستند، چه، ارزش آنها برای غربی ها به مراتب بالاتر از گلشیفته ها نیز هست.

این انفاق شوم، همان چیزیست که در پروتکل های دانشوران صهیونیست، به آن “جامعه زنان” اطلاق می شود. زنانی که نه تنها سربازان مناسبی برای دشمنان اسلام هستند، بلکه سربازان واقعی و تاثیربخش جبهه شیطان نیز هستند.

رسول خدا(ص) فرمود:

تیزترین شمشیر شیطان، زنان بی تقوا و بی ایمان و ولنگارند، تا جایی که ابلیس به خداوند چنین گفت:
اگر من هیچ وسیله ی دیگری برای به انحراف کشیدن و گمراه کردن نداشته باشم همین وسیله مرا کافیست.