چرا ایثارگران میبد دست به قلم نمی‌شوند؟

احمد کریمی

این مطلب کوتاه را با سخنی از امام خامنه ای آغاز می کنم:

“من نگاه کردم دیدم این نوشته ها غالباً درباره لشکر حضرت رسول(ص) است…لشکرهای دیگری که این همه در جنگ نقش داشتند، اصلاً از اینها خبری نیست. آقایان تهرانی بلند شدند به جبهه رفتند و در لشکرشان مستقر شدند؛ بعد هم برگشتند و همانها را نوشتند! …

در لشکرهای اصفهان، لشکر نجف، لشکر فجر و لشکرهای گوناگونی که در همه جا هستند، یک عالم حماسه است، به چه دلیل آنها نتوانند بنویسند؟!”(۷۱/۴/۲۲)

وقتی کتابهای خاطرات شهدا، اسرا و جانبازان را مطالعه می کنیم و بالاتر از آن، اثرات فوق العاده زیاد آن در نسل جوان و نوجوان را مشاهده می کنیم، همین طور تاکیدات مداوم رهبر انقلاب را و تقریظ نوشتن های هر ساله ایشان بر این نوع کتابها را می بینیم، اهمیت هر چه بیشتر “ادبیات جنگ” و نقش آن در تربیت نسلی آماده مجاهدت در راه خدا را بیشتر می فهمیم…

اما سوال رهبر انقلاب، سوال ما از دوستان همشهری ماست. چرا در میبد، اردکان، یزد و دیگر شهرستانهای استان، اثری از مکتوبات دفاع مقدس نمی یابیم؟!

چرا آدم های نسل جنگ که یادگاران آن دوران هستند، دست به نوشتن خاطراتشان نمی کنند؟ آیا چندین سال جنگیدن و یا اسیر بودن هیچ خاطره ای برای دوستان به جا نگذاشته است؟

درست است که همه ما در قبال مکتوب کردن خاطرات شهدا، کوتاهی کردیم- در ردیف اول نیز امثال بنده- اما چرا دوستان جانباز، اسیر و جامانده از نسل جنگ، در مرحله تکمیلی جهاد خود و به عنوان وظیفه ای واجب، خاطرات خود را که سند ارزشمند ادبیات جنگ خواهد بود، نمی نویسند؟! مگر جنگ ما اعتقادی و آرمانی نبود؟ جنگ اعتقادی هیچ گاه نباید با آدمهایش زیر خاک برود، بلکه باید به هر نحوی بماند و انسان سازی کند؛ اینها حق مردم است که باید بدانند …

حداقل در میبد خودمان بزرگوارانی هستند که دستی بر نوشتن نیز دارند، اما خاطره ای ننوشته اند. امید که مدیون منتی که خدا بر سرشان نهاد، نشوند و از همین امروز شروع کنند …