چرا مرحوم یحییزاده به نمایشگاه کتاب نمیرفت؟
منبع: پایگاه اطلاع رسانی مرحوم یحیی زاده از خاطرات مرحوم یحیی زاده؛ دوشنبه ۱۹ اردیبهشت ۸۴ [بازدید از نمایشگاه کتاب] صبح زود به سمت مجلس رفتم، قرار شده کمیسیون از نمایشگاه کتاب بازدیدی داشته باشد. وقتی به مجلس رسیدم، این قدر سرم درد میکرد که با وجود آنکه از دیروز ظهر تاکنون چیزی نخورده بودم، […]
- منبع: پایگاه اطلاع رسانی مرحوم یحیی زاده
از خاطرات مرحوم یحیی زاده؛ دوشنبه ۱۹ اردیبهشت ۸۴ [بازدید از نمایشگاه کتاب]
صبح زود به سمت مجلس رفتم، قرار شده کمیسیون از نمایشگاه کتاب بازدیدی داشته باشد. وقتی به مجلس رسیدم، این قدر سرم درد میکرد که با وجود آنکه از دیروز ظهر تاکنون چیزی نخورده بودم، به جای صبحانه، رفتم ساعتی استراحت کردم. ساعت ۹:۲۰ به همراه چند نفر از اعضای کمیسیون و دو دبیر آن به سمت نمایشگاه راه افتادیم… تاکنون در هیچ یک از برنامههای داخل تهران یا سفرهای خارج از تهران، با این تعداد حضور پیدا نکرده بودیم.
ابتدا به پاویون رفتیم، سپس به غرفه مطبوعات که روزنامهها، خبرگزاریها و … در آن مشغول به فعالیت بودند. تقریباً تمام ما حدود سه و نیم ساعت در این غرفه معطل شدیم. ظاهراً با توجه به ذکر برنامه کمیسیون در دستور هفتگی، خبرنگاران بویژه [خبرنگاران] پارلمانی خود را برای مصاحبه آماده کرده بودند… از من مصاحبههایی گرفتند؛ عجیب اینکه هرجا می رفتم مرا میشناختند و معمولاً مرا به اسم صدا میزدند…
بعد از اینها دوباره به پاویون برگشتیم. قرار شده بود دیداری با وزیر فرهنگ و ارشاد هم داشته باشیم و از گزارش او هم استفاده کنیم. بعد از دقایقی برای نماز رفتیم، به طور اتفاقی آقای خزعلی آنجا بود و جماعت را به او اقتدا کردیم. سپس ناهار خوردیم، دوباره برای جلسه با وزیر نشستی داشتیم…
بعد از این گزارش از غرفه جنبش نرمافزاری- خلیج همیشه فارس- آب، آفتاب دیدن نمودیم. در این مسیر چند بار توسط تلویزیون از ما فیلمبرداری شد و مصاحبههایی (دو مورد) با من انجام شد. در اکثر این قسمت از بازدید، دختر خبرنگار بَزَک کردهای دوش به دوش من حرکت میکرد و کنار من میایستاد تا در پایان از من مصاحبهای بگیرد که من آخر کار از یک لحظه غفلت او استفاده کردم و به سرعت از آنجا خارج شدم…
البته ناگفته نگذارم اینجانب به علت آنچه شنیده بودم که در نمایشگاه دختران بدحجاب زیاد حضور دارند، تاکنون هیچ گاه به این نمایشگاه نیامده بودم و امروز هم هرچند از ساعت ۱۰، نزدیک به ۶ ساعت آنجا بودیم؛ ولی تقریباً از هیچ غرفه کتاب دیدن نکردیم. لازم به یادآوری است نرفتن من به زیارت حضرت زینب نیز به همین دلیل بوده است؛ یعنی بدحجابی و بیعفتی و … که نقل کردهاند. حال شام رفتن من کی صورت پذیرد، نمیدانم.
ارسال دیدگاه
مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : ۰