مرثیه‌ای تلخ برای همشهریان غیورمردی چون مرحوم آیت‌الله اعرافی

حالا پس از دو سال وقتی به اوضاع شهرمان نگاه می‌کنیم متوجه می‌شویم که نه تنها اتفاق خاصی در این زمینه نیفتاده و وضع پوشش و عفاف و حجاب بدتر از دو سال پیش شده بلکه دغدغه فرهنگ و اعتقادات مردم همچنان لقلقه زبان مسئولین، باقی مانده و دغدغه اصلی بسیاری از آنان معطوف به مسائل اقتصادی و اداری صرف شده است.

دو سال قبل از طریق همین رسانه، به کلیه مردم و مسئولان شهرستان، هشدار داده شد که سیر گسترش فساد اخلاقی و بدحجابی در شهرستان میبد، سرعت زیادی گرفته و از ایشان خواستیم تا غیرت انقلابی و دینی اهالی این خطه را که در اقتدار مرحوم آیت‌الله اعرافی و تقدیم ۴۰۰ شهید متبلور بود، به نمایش گذارند.

حالا پس از دو سال وقتی به اوضاع شهرمان نگاه می‌کنیم متوجه می‌شویم که نه تنها اتفاق خاصی در این زمینه نیفتاده و وضع پوشش و عفاف و حجاب بدتر از دو سال پیش شده بلکه دغدغه فرهنگ و اعتقادات مردم همچنان لقلقه زبان مسئولین، باقی مانده و دغدغه اصلی بسیاری از آنان معطوف به مسائل اقتصادی و اداری صرف شده است.

حالا علاوه بر همه مسائل باید با روشنفکر بازی‌های دولتی هم مقابله کرد؛ همان که تا صحبت از حجاب می‌شود چماق اختلاس و رانت را بالا می‌برد و وقتی می‌گوییم رسیدگی به این دو چه منافاتی با هم دارد فقط هو و جنجال می‌کند و با استناد به این مغالطه سخیف که حالا همه مشکلات حل شده فقط موی چند خانم مانده، سعی در انحراف افکار عمومی و ماست مالی کردن قضایا دارد؛ غافل از آنکه رعایت عفاف و حجاب یکی از شعائر مهم دینی و بدحجابی یک از جرائم کاملا مشهود و سهل الاثبات است و مقابله با آن برعهده همگان است اما گناهان و جرائمی نظیر رشوه‌خواری و اختلاس و رانت و… دارای مظهر خارجی نیست و اثبات آن هم به این سادگی‌ها مقدور نیست و البته وظیفه اصلی مقابله با آن به دلیل پیچیدگی‌های مزبور برعهده دولت و دستگاه قضایی است و البته این مطالبه هم از آنان هم از سوی مردم و هم از سوی رهبری به طور جد وجود دارد.

مقدمه را طولانی نکنیم و با هم روضه پرسوز و گدازی را که دو سال قبل در رثای مفاسد اجتماعی در میبد خوانده شد، مرور کنیم.

این روزها شاهد پراکنده شدن بذر مرگ بار بی تفاوتی در میان همشهریان مرحوم آیت الله اعرافی هستیم.

این روزها حتی هنجارشکنان دانشجو و مهاجر هم تعجب کرده اند که چگونه است که در این شهر با هر سر و وضعی که می خواهند بیرون می آیند و لحظه به لحظه عرف، قانون و شرع را به راحتی زیر پا لگد مال می کنند اما نه تنها در قریب به اتفاق موارد، کوچکترین واکنشی از سوی مراجع انتظامی وقضایی و امر به معروفی مشاهده نمی کنند بلکه مردم کوچه و بازار شهر -که به تدین و دین داری در کشور شهره اند- نیز ککشان نمی گزد.

قدیم ترها باغیرتترهای میبد در قبال این هنجارشکنی ها واکنش نشان می دادند و راه رفتن یک خانم با مانتوی تنگ و کوتاه در پیاده روهای میبد، قابل تصور نبود اما این روزها مردم غرق در کاسبی و دو دو تا چارتای دنیا شده اند. یکی در به در دنبال سهام پیشگامان و کارخانه های رنگارنگ کاشی است، آن یکی دنبال وام بانک مهر است و آن سومی دنبال سود کلان بانک انصار و آن چهارمی هم پی تاسیس پیتزا فروشی و نمایندگی بیمه و قس علی هذا.

مردم میبد، انگار دیگر هیچ وقتی ندارند تا از میراث ۴۰۰ شهیدشان دفاع کنند و آنهایی هم که خیلی غیرتی اند با دیدن مناظر آن چنانی نچ نچی می کنند و احیانا فحشی هم به نیروی انتظامی می دهند که چرا شهر را اینگونه ول کرده است.

اما هنجارشکنان با عزمی راسخ و اعتماد به نفسی زیاد هر روز وقیحانه تر از دیروز خود را می آرایند و لباس ها را تنگ تر و تنگ تر می کنند و راست راست میان خیل انبوه خانمهای چادری میبد، مانور بی حیایی می دهند و خیلی رک و صریح به شعائر دینی این مردم ریشه دار دهن کجی می کنند.

هیچ به این فکر کرده ایم که چرا اعتماد به نفس این هنجارشکنان این قدر زیاد است؟ شما تصور کنید در محیطی پر از انسانهای بدحجاب، آیا یک زن چادری معمولی جرات دارد با چادر و حجابی کامل راه برود؟ مسلما در بیشتر مواقع، پاسخ به این سوال منفی است اما چرا عکس آن در میبد صادق نیست؟ چرا بدحجابها و هنجارشکنان اینقدر با خیالی مطمئن، پز آخرین اقلام آرایشی و ساپورتهای مستجن خود را می دهند؟ پاسخ این است که گذشته از ضعف سنتی دستگاه انتظامی و امر به معروف میبد، مردم هم به شدت بی تفاوتند و آنهایی که احیانا در دلشان نسبت به این مسائل تاسف بار، ناراحتی به وجود می آید، سطح فرهنگی خود را پایین تر از آنان فرض می کنند و بر همین مبنا جرات تذکر ندارند و برای رفع مسئولیت از خود، همه چیز را به گردن ناجا و امر به معروف می اندازند.

اما ته این خط ترس و بی تفاوتی ما نابودی میراث آباء و اجدادی مان است که خون بهای فرزندان باغیرت همین خطه نیز محسوب می شود. این یعنی آن که دیر نیست زنان و دختران میبدی در همین فضای بی تفاوتی و رخوت زدگی، بدحجابی و بی حیایی را کم کم مزمزه کنند و آن گاه روزی فرا برسد که چشممان را باز کنیم و ببینیم که التماس به دخترانمان و خواهرانمان و همسرانمان در اینکه اینقدر بی حیاء نباشند، بی فایده است و عاقبت چنین جامعه ای …

آباء و اجداد مردم میبد این گونه نبوده اند. این مردم از نسل همان هایی هستند که وقتی دیدند بهائیان در حال به تاراج بردن میراث دینی شان هستند به بهائیان ساکن در منطقه امیرآباد امان ندادند و علیرغم تحمل چند ساله آنان، عاقبت همه را از میبد اخراج کردند. این مردم، مامومین همان امام جمعه ای هستند که رژیم سفاک پهلوی و ساواک هم به شدت از او حساب می برد و او در تاریکی سنگین استبداد و خفقان با شمشیر، نمازجمعه اقامه کرد و کوچکترین هنجارشکنی را حتی در زمان پهلوی تحمل نکرد. ۴۰۰ تن از بهترین فرزندان همین مردم، جان شان را کف دستشان گذاشتند و قهرمانانه از دین، جان، خاک، ناموس امت اسلامی، دفاع کردند.

ما این تمثال های درخشان را داریم و باید با یادآوری نو به نوی این رشادتها کالبد جامعه را از سم مهلک بی تفاوتی در قبال هنجارشکنی ها نجات دهیم. زنان چادری ما بایستی در خط مقدم نهی از منکر خانم های هنجارشکن باشند. هسته های مرکزی مبارزه با این مفاسد بایستی در مساجد و پایگاههای بسیج با تکیه بر قوت زورخانه ها شکل بگیرد و هیچ کس نباید به امید برخورد نیروی انتظامی و امر به معروف، تذکر لسانی را رها سازد.

بدون تردید تشکیل هسته های امر به معروف و نهی از منکر در محلات مختلف میبد و برعهده گرفتن امنیت اخلاقی هرمحله توسط نمازگزاران، ورزشکاران و بسیجیان آن محله نقش بسیار موثر و تعیین کننده ای در محو مفاسد و قبح شکنی های آن محله خواهد داشت و البته در این مسیر نیروی انتظامی و دادگستری اگر خود راسا کاری نمی کند، لااقل به حمایت قاطع از این هسته ها بپردازد و خدای ناکرده خود این دستگاهها به چوبی لای چرخ این حرکتهای مردمی تبدیل نشوند.

افراد متدین و دلسوز بایستی دقایقی از روز یا شب را باتفاق همدیگر –و نه به صورت انفرادی- در پیاده روها حرکت کنند و به افرادی که قواعد ابتدایی عفاف و حجاب را زیر پا می گذارند تذکر دهند. در مواردی که زن بدحجابی به اتفاق مرد دیگری در حال خودنمایی است، اگر زن هستیم بایستی مستقیما به آن خانم و اگر مرد هستیم بایستی از طریق شوهر آن خانم تذکر لسانی بدهیم.

البته تمامی در تمامی این موارد، ناهی از منکر صرفا بایستی به تذکر لسانی اکتفا کند و صرفا در صورتی که دارای مجوز قانونی هستند، وارد مراحل بعدی نهی از منکر شوند و در صورتی که چنین مجوزی ندارند و مرتکب منکر هم بر عمل خلاف خود اصرار دارد، بایستی فورا ماموران نیروی انتظامی و امر به معروف را در جریان امر قرار دهد.

کسانی هم که فقط و فقط عبارت “کار فرهنگی” شده لقلقه زبانشان و از آن سو هیچ آبی را گرم نمی کنند را باید کنار گذاشت و ضروری است که به این نکته توجه کنیم که موثرترین کار فرهنگی “امر به معروف و نهی از منکر” است.

آنچه مسلم است، آن است که نباید در قبال فساد روزافزون در میبد، ساکت بنشینیم. بپا خیزیم و کاری بکنیم تا آن روز که بینی از خاک قبر برداشتیم، شرمنده امام و شهداء نباشیم.