شاگردم با ۴ساعت کار، ۳ریال میگرفت که با آن فقط یک من گندم میتوانست بخرد!
خانهایی مثل میرزا عبدالنبی و نائب عبداله حاکمانی بودند که اگر فردی از رعیت تخلفی مرتکب میشد وی را به پرداخت مبلغ، تنبیه میکردند و یا به صورت خشونت فیزیکی این کار را انجام میدادند؛ زندان آنها سرطویله باغ عربها بود؛ فرد را از طرف سر در کاه فرو میکردند.
از دیرباز، آب با فرهنگ مردمان کویرنشین یزد و میبد کاملا ممزوج و عجین بوده است؛ چرا که آنان به خاطر کمبود این باارزشترین ماده این کره خاکی در این خطه، به خوبی وجه مایه حیات بودن آن را لمس کرده اند. در میان همین کویرنشینان، افرادی وجود دارند که تمام زندگیشان با آب گره خورده است؛ میرابها! میرابها با آب زندگی کردهاند و به نوعی الفت ویژهای با این کیمیایی هستی بخش دارند و صد البته حرفهای دل آنها درباره آب و زندگی شنیدنیتر است. به همین سبب به سراغ قدیمیترین و سرشناسترین میراب حال حاضر شهرستان میبد، جناب آقای سید محمود امامی میبدی رفتیم تا پای صحبتهای شیرین و دلگشای او به خصوص پیرامون آب آن هم در کویر تف دیده میبد بنشینیم. اطلاعات دقیق این پیرمرد ۸۶ ساله خیلی خوب میتواند تصویر گذشته و حال میبد را برای مخاطب ترسیم کند و این جذابیت گفتگوی پیش رو را دو چندان کرده است. قسمت سوم مصاحبه گروه پروژه تاریخ شفاهی میبد با آقای امامی که در مهرماه سال ۹۱ انجام شده را از نظر میگذرانید:
مصاحبه کنندگان: احمد صمدی، سید اسدالله امامی، مصطفی رضائیان/ ویراستار: حامد فلاحی میبدی/ پیادهکننده: سمیه فلاح
• آیا به خاطر دارید میبد چند خان داشت؟
در هر آبادی یک نفر به عنوان خان وجود داشت. حکومت کار افراد ضعیف نیست و مردم باید از حاکم حساب ببرند و گرنه آنها بر حاکم مسلط میشوند. خانهایی مثل میرزا عبدالنبی، خان شورک و نائب عبداله، خان میبد حاکمانی بودند که بسیار بر مردم مسلط بودند و اگر فردی از رعیت تخلفی مرتکب میشد وی را به پرداخت مبلغ، تنبیه میکردند و یا به صورت خشونت فیزیکی این کار را انجام میدادند؛ زندان آنها سرطویله باغ عربها بود؛ فرد را از طرف سر در کاه فرو میکردند.
• تفاوت کدخدا با خان در چه بوده است؟
برای هر خان، کدخدا منصوب میکردند و به منظور جلوگیری از اختلاف و توهین به افراد شناخته میشد اما به دولت هیچ ارتباطی نداشت. منتها اداره نظام وظیفه برای خدمت سربازی جوانان به سراغ کدخدا میآمد و از کسانی که مایل به رفتن به سربازی نبودند رشوه میگرفت و کسانی که هزینهای به عنوان رشوه نمیدادند باید به سربازی میرفتند.
• خدمت سربازی در آن زمان چه مدت بود؟
به مدت دوسال بود.
• در زمان گذشته مردم چه وقفهایی میکردند و برای چه وقف میکردند؟
جد آیت الله حائری آب و برق را برای حمام میبد و مسجد حضرت علی(ع) ، جد بنده آقاسید محمد، مقداری از سهم آب خود را برای شمسآباد وقف میکردند. موقوفه حاج زین العابدین ۲۴ تا آب شمسآباد بر مسجد جامع میبد است که این آب به دست مستأجر است و با آن کشت میشود. برای مثال: یک تس آب مثل قدیم، ۱۰۴ من گندم و جو ۱۴ من از آن برای نفقه خرج قنات، ۹۰ من برای ارباب، از این مقدار ۵۰ من دستمزد قرائت (روزی) دو جزء قرآن توسط حاج سیدحسین بود. ۱۰ من از آن حاج سید قاسم امین برای روضهخوانی شب سهشنبه سهم میبرد و ۳۰ من از آن که جزئی از آن به امام مسجد بود و یک بخشی از آن نیز برای کمک به نیازمندان میباشد. ۱۲ تا از طاق ششم برای پیشنماز مسجد میباشد که هنوز هم این وقف ادامه دارد تا آب هست این اجاره ادامه دارد البته اوقاف اجاره آن را میگیرد. اجاره آب طاق ششم را از حاج بمان عباسی محمدعلی میگیرد آب سلار نیز ۲۴ تا است که ۱۲ سهم آن پسر اکبر جوادیان با آن آبیاری میکند و ۶ سهم نیز پسرجواد علی بمان ۱۲ تای آن نیز سید علی امام بود و از زمانی که این سهم از پسرهاشم آقا محمد هیچ هزینهای به اوقاف نداده است. البته به جز آب قنات، زمین هم وقف میکردند. آب و زمین شمسآباد هردو وقف است. به غیر از برای مسجد، وقفهای دیگری هم میکردند مثلا برای روضهخوانی، به مدت یک شبانه روز آب شمسآباد برای مدرسه مصلای شهر یزد بود. وقف دو و سه تس آب طاق یخدان برای روشنایی حرم امیرالمؤمنین(ع) و یا امام حسین(ع) است و متولی آن نانی که بابت زمینهایش خورده نوشته شیخ جواد و آقا حسین آقامهدی یزدی میباشد. همچنین ۱۶ سهم آب کثنوا توسط عموی مرحوم بنده برای شاه نجف وقف شده که یک باغ آن دست من است و یک زمین آن هست که حصار اطراف آن کشیدم و وقف است البته همه وقفیات اکنون ثبت ملکی شده است.
• آیا وقف زیلو نیز انجام میشد؟
برای وقف زیلو، هرکس که تمایل داشته به استاد سفارش میکرده که یک زیلو برای مسجد به نام خودشان به ثبت رسد. زیلو در تمامی محلات بافته میشد در اصفهان و کاشان هم بوده و منحصر به میبد نیست اما در میبد کیفیت بافت زیلو بهتر بود (پدر دکتر کریمزاده (دایی رضا) زیلویی که میبافت بسیار باکیفیت بود.) پدر حاج علی رجب زیلوهای خوبی میبافت. اما به غیر از مسجد جایی سراغ ندارم که برای زیلو و فرش چیزی وقف کرده باشند. به طور کلی هرکس تمایل داشت یک فرش زیلو سفارش میداد و وقف مسجد میکرد. نیت مردم برای وقف کردن، خیرات بوده است.
• وقفهای امامزادهها چگونه بود؟
به طور کلی سیدقنبر وقفیات زیادی داشته است. امامزاده سیدصدرالدین قنبر دارای وقفیات زیادی است اما امامزاده میرشمس الحق اینگونه نیست این امامزاده برای جد میرزا هست ولی تا جایی که شنیدهام محوطه میرشمس الحق به وسیله دهی به شمسآباد متصل بود، زمانی که سطح آب گسترش یافته، حتی باغ سیدمحمد حاج جلال که در ابتدا کاربری حمام داشته و بعد از آن مردم در آن زندگی میکردند به زیارتگاه امامزاده میرشمس الحق پیوست.
• سفرهای زیارتی چگونه انجام میشد؟
قافله از هر جایی منزل به منزل به وسیله حیوان از جمله قاطر، شتر، الاغ و اسب حرکت میکرد و روزی ۴- ۵ فرسخ راه میپیمودند.
• پس فایده رباطهاچه بود؟
رباط، قافله انداز بوده برای مثال از یزد قافلهای از سمت اصفهان، به عتبات میرفته و رباط جایی بوده که وقتی قافله مسافتی را میپیمود، مسافران در این مکانها استراحت میکردند. البته در مسیر مشهد نیز رباط شاه عباسی هست. از میبد به طرف هومین، خرونه {خرانق} به مشهد میرفتند که ۳۰ کیلومتر مسافت بود. هرکسی به میزان توان خویش وسیله مسافرت را انتخاب میکرد؛ ممکن بود زائر با پیادهروی و یا به وسیله حیوان برود. سفر حج نیز به گونهای بود که زائران دسته جمعی با قافله شتر عازم میشدند و منزل به منزل میرفتند حتی بعضی از آنها که به حج نمیرسیدند مجبور بودند که در همان منزل توقف کنند تا سال بعد که در ادامه به حج رفته و اعمال آن را به جا آورند و برگردند.
• آیا مردم توان سفر به مشهد مقدس داشتند؟
خیر؛ هر کسی نمیتوانست به این مسافرت برود چون راه خیلی طولانی بود. اما آذوقه به همراه خود بر نمیداشتند چرا که هر جایی که به شهر میرسیدند آذوقه تهیه میکردند. زائران برای سکونت در مشهد خانه اجاره میکردند و مکانهایی مانند مهمانسرا، مسافرخانه و … وجود نداشت؛ به مدت ۲۰ روز در مشهد ساکن بودند و البته در راه خطراتی مانند مرگ، سرقت و … نیز وجود داشت. همچنین مردم برای مسافرت فصل خاصی در نظر نمیگرفتند و هر کس در هر زمانی که کار کمتری داشت به مسافرت میرفت.
• در زمان گذشته مسافرت مردم با چه هدفی انجام میشد؟
مسافرت مردم در زمان قدیم بیشتر جنبه زیارتی داشت یا به علل کاری بود و کمتر به سفرهای سیاحتی میرفتند.
• از چه زمانی وسایل نقلیه عمومی برای مسافرت به میبد آمد؟
تقریبا (در دوران کودکی) ماشین سیمیها وارد شد و در خط عربان (خطی است که دو فرسخ بالاتر از میبد است، جاده قلعه خرگوشی که به سمت ورزنه میرود) حرکت میکردند و بعدها با ماشینهای باری و اتوبوس میرفتند. البته در آن زمان مردم وضعیت اقتصادی خوبی نداشتند برای مثال بنده شاگردی داشتم که در برابر ۴ ساعت کار، تنها ۳ ریال دستمزد میگرفت. با این پول یک من گندم میتوانست بخرد. امروزه اگر دوره گرانی هست اما پول هم هست.
اگر قیمت گندم را الان هزارتومان در نظر بگیریم.می شود در مقابل چهار ساعت کار ۶ هزارتومان.یعنی روزی ۱۲هزارتومان و در ماه ۳۶۰ هزارتومان.خوب این خیلی هم چیز عجیبی نیست.مثلا به نظر شما به یک مستخدم مدرسه که قراردادی باشد در ماه چند میدهند.ویا حتی یک مربی پیش دبستانی.الان اگر پول هست کجا هست؟شما به ما نشان دهید.
جالب بود