برای محافظت از صیفی‌جات کوره‌پزها حق نداشتند در تیرماه کوره‌هایشان را آتش کنند/ اگر کسی تخلف می‌کرد کوره‌اش را گِل می‌گرفتند

وضعیت مردم به گونه‌ای بود که عموی بنده حاج سیدمحمدرضا که در شهر یزد به تحصیل می‌پرداخت یک روز به پدرش نامه‌ای نوشت بدین مضمون که: « صبح پنیر و ظهر پنیر و شب پنیر ای رضا ابن حسن اونجا بمیر! » و پدرش در پاسخ وی نوشت: « صبح توت و ظهر توت و شام توت نیست جز توت قوت لایموت!»

  • از دیرباز، آب با فرهنگ مردمان کویرنشین یزد و میبد کاملا ممزوج و عجین بوده است؛ چرا که آنان به خاطر کمبود این باارزشترین ماده این کره خاکی در این خطه، به خوبی وجه مایه حیات بودن آن را لمس کرده اند. در میان همین کویرنشینان، افرادی وجود دارند که تمام زندگی‌شان با آب گره خورده است؛ میراب‌ها! میراب‌ها با آب زندگی کرده‌اند و به نوعی الفت ویژه‌ای با این کیمیایی هستی بخش دارند و صد البته حرفهای دل آنها درباره آب و زندگی شنیدنی‌تر است. به همین سبب به سراغ قدیمی‌ترین و سرشناس‌ترین میراب حال حاضر شهرستان میبد، جناب آقای سید محمود امامی میبدی رفتیم تا پای صحبتهای شیرین و دلگشای او به خصوص پیرامون آب آن هم در کویر تف دیده میبد بنشینیم. اطلاعات دقیق این پیرمرد ۸۶ ساله خیلی خوب می‌تواند تصویر گذشته و حال میبد را برای مخاطب ترسیم کند و این جذابیت گفتگوی پیش رو را دو چندان کرده است. قسمت دوم مصاحبه گروه پروژه تاریخ شفاهی میبد با آقای امامی که در مهرماه سال ۹۱ انجام شده را از نظر می‌گذرانید:

مصاحبه کنندگان: احمد صمدی، سید اسدالله امامی، مصطفی رضائیان/ ویراستار: حامد فلاحی میبدی/ پیاده‌کننده: سمیه فلاح

CIMG7819

•    کشت و کار در زمان گذشته چه وضعیتی داشت؟

در زمان گذشته هر کس در زندگی خودش باید به فکر نان یک سال خود باشد و از کشورهای دیگر گندم وارد نمی‌شد و ایران باید خودش گندم تولید می‌کرد. مردم رعیت نان خودشان را در تپو ذخیره می‌کردند و مابقی آن را برای تهیه لوازم ضروری می‌فروختند.زمین‌های میبد قابلیت کاشت اغلب میوه‌ها مانند انار، توت، زردآلو، انگور، هلو و سیب را داشت اما همه مردم توان کاشت چنین میوه‌هایی را نداشتند.

    کیفیت میوه‌ها در زمان گذشته چگونه بود؟

علی‌رغم امروزه که تمامی میوه‌ها، به صورت گلخانه ای و مصنوعی به عمل می‌آید در زمان قدیم میبدی‌ها یا باغداری می‌کردند و یا به کار سفالگری و کوزه‌گری مشغول بودند این هم در ماه تیر دیگر کوره‌پزها حق نداشتند کوره را آتش بزنند {روشن کنند} چون دود آن برای صیفی‌جات مضر بود؛ اگر هم کسی پنهانی به کوره‌پزی ادامه می‌داد و کسی متوجه این تخلف می‌شد بر روی کوره گِل می‌گرفتند.

•    در قدیم، مواد غذایی و خوراک مردم چه بود؟

وضعیت مردم به گونه‌ای بود که عموی بنده حاج سیدمحمدرضا که در شهر یزد به تحصیل می‌پرداخت یک روز به پدرش نامه‌ای نوشت بدین مضمون که: « صبح پنیر و ظهر پنیر و شب پنیر  ای رضا ابن حسن اونجا بمیر!!! » و پدرش در پاسخ وی نوشت: « صبح توت و ظهر توت و شام توت    نیست جز توت قوت لایموت!!! » وضعیت مردم این‌گونه بود که تنها غذای آنها در وعده صبحانه یک تکه نان، غذای ظهر شولی و شب آبگوشت بود و غذای همراه با برنج استفاده نمی‌شد اما سالی یک بار آن هم در نوروز این غذا را تهیه می‌کردند این غذا هم اگر نبود شوربا تهیه می‌شد.

•    آیا در گذشته در میبد قحطی هم آمد؟

من درست به خاطر ندارم ولیکن رویدادی که به یاد دارم و از جایی شنیدم که در روستای ورزنه قحطی آمده بود. مردم این روستا از فرط گرسنگی، علف مچه‌ای که در باغات می‌روید برای خوردن استفاده می‌کردند و بسیاری از آنها به علت خوردن این علف فوت ‌کردند؛ اما در میبد چون مردم ذخیره‌سازی انجام می‌دادند کمتر قحطی می‌آمد. شخصی به نام حاج علی محمد می‌گفت: آفتی به میبد هجوم آورده بود و تمامی گندم‌ها را خورد و دیگر قوتی در گندم نبود حشره سن هم به خوشه ها می چسبید و نیشش را در دانه گندم فرو می‌کرد و آب سفید در درون گندم که قرار بود آرد شود می خورد و از بدن وی ترشحاتی بر روی زمین می چکید و همه مزرعه گندم که درو می‌کردند سفید بود وقتی موسم خرمن کوبی رسید تنها ۲۰۰ من گندم درو و پاک کردند اما نیم من گندم از آن حاصل نشد این نیم من هم همگی پوست بود. همچنین هجوم ملخ‌ها یک بار در ۳۰- ۳۵ سال پیش در فصل تابستان اتفاق افتاد و یک روز مشاهده کردیم همه آسمان را یک لکه سایه مانند در برگرفت و ملخ ها بودند که از جانب عقدا به همه باغ‌های محلات هجوم آوردند و به فاصله یک شبانه‌روز تمامی برگ‌های درختان را خوردند و مردم هیچ راهی برای مقابله با آنها نداشتند.

•    وضعیت آب و هوای میبد چگونه بود؟

در زمان گذشته مزارع و باغات زیادی در میبد وجود داشت و هوای تابستان و زمستان آن در هر سالی متغیر بود؛ بعضی سال‌ها خیلی گرم و سرد بود و بعضی سال‌های دیگر کمتر گرم و سرد می‌شد اما در زمان گذشته سرما به گونه‌ای بود که چندین شب آب شمس‌آباد که قابل شرب بود کسی به خاطر برودت زیاد نمی‌توانست آبیاری کند.

•    وضعیت بارندگی در زمان گذشته چگونه بود؟

وضع بارندگی خیلی خوب بود و باران و برف بسیار زیادی می‌بارید؛ در زمان کودکی به خاطر دارم که برف سنگینی می‌بارید به گونه‌ای که در روبروی مسجد قاسم از شدت بارش، به ارتفاع ۴ گز برف باریده بود.

•    آیا سیل هم در میبد اتفاق می‌افتاد؟

بله البته؛ سیل‌های شدیدی می‌بارید. در زمانی که ۱۷ سال داشتم در کنار مسجد جامع ایستادم و ناگهان مشاهده کردم که سیل در مسیر رودخانه درحال جلو آمدن است. بنابراین خواستم از پل روبروی بیده عبور کنم که از ضربه سیل به دیواره‌های پل، لرزش شدید پل به من دست داد؛ اما این سیل خسارتی به بار نیاورد چون کاری به خانه‌ها نداشت. همچنین سیلی به وقوع پیوست که سرچشمه این سیل از روستاهای نیل سفید، رستاق و ندوشن جریان می‌یافت و بعد به طرف رستاق و در ادامه به طرف میبد پخش می‌شد. یک بخشی از آن به طرف روستای اشنیز سرازیر می‌شد بخش دیگر در کنار قنات کوچه‌باغ و به طرف قنات مهرجرد حرکت می‌کرد و آب در رودخانه نزدیک پیرچراغ حسن‌آباد و شهرک گل‌ها تا احمدآباد و ترک‌آباد اردکان جریان می‌یافت.

•    رودخانه نزدیک اداره اوقاف و امور خیریه فعلی به چه منظور بوده است؟

این رودخانه، رودخانه صفر نامیده می‌شد که از روبروی نیل سفید و کاظم‌آباد عبور کرده و به طرف خیابان، صحرای نزدیک شمس‌آباد ما بین صحرای سِوِن و باغ کویر نقاره، روبروی اوقاف فعلی و روبروی کوچک، پل صفر، مدرسه فیروزآباد، درمانگاه هاشم دهقانی، مسجد دوازده امام، محمودآباد، شاه جهان آباد جریان می‌یافت و به طرف اردکان،باغستان اردکان و تا انتهای بیابان ختم می‌شد.