انتظاری از سر بی‌توجهی

احمد کریمی

روزهای شلوغی‌ست؛ و در تاب و تب جشن نیمه شعبان، بسیاری به تکاپو افتاده‌اند…

و ای آقا …

تو عجب بهانه خوبی هستی، برای شاد بودن، برای شیرینی و شربت خوردن، برای عروسی گرفتن، برای خیابان گردی در شب تولدت…

و شاید “بهانه‌ای مجاز” برای شادی‌های غیر مجاز !!!

اما، تو کجای زندگی ما هستی، آقا ؟!

مستمسکی برای حل مشکلاتی که خودمان دست به رفع و حل آن زده‌ایم و نتوانستیم؟!

یا امام زمانی که حاضر و ناظر بر اعمال و افعال ماست؟! و عیار دینداری ما را با میزان علاقه قلبی و عقلی و عملی با او می‌سنجند؟!

چقدر به ما نزدیکی، و چقدر از تو دوریم…

و ای کاش، نام منتظر را به اشتباه بر خویش نمی‌گذاشتیم! در حالی که تو منتظر واقعی هستی، منتظر آدم‌هایی که تکلیف‌شان با خودشان نیز مشخص نیست، چه برسد به تو آقا !!!

برایمان دعا کن…

ظهور تو برای نسل “مدعی منتظر” هنوز بسیار جای ابهام دارد؛ برای چه می‌خواهی بیایی؟! چه چیز را می‌خواهی درست کنی؟!

اکثریت ما، تو را برای بهتر شدن وضعیت معیشت، امنیت و بالاتر رفتن سطح زندگی مادی و حیوانی خویش می‌خواهیم…

انگار قرار است تو برای چیز دیگری بیایی ؟! و اگر بسیاری هدف تو را از آمدن بدانند، ترسم، در صحرای بی‌توجهی و غفلت، راه را بر تو ببندند، همانطور که بر حسین(ع) بستند؛ و تو می‌مانی و شمشیرهایی که دل صاحبانش روزی با تو بوده است !!!

به نامه ها، به استغاثه‌ها، به دعوت‌های از سر بی‌توجهی، توجهی نکن؛‌ دعا کن آماده‌تر تو را از خدا بخواهیم که تو آخرین ذخیره خدا هستی…

همه خواسته ما این است که اهل کوفه‌ای نباشیم که اهلش، پاشنه درب منزل امیرالمومنین(ع) را کندند تا خلافت بپذیرد، و کمتر از پنج سال و با تحمیل چند جنگ، فرقش را به محراب عبادت شکافتند؛ و یا نامه نویس بی‌خیال امام‌ناشناسی نباشیم که چون همه نامه نوشتند و امضا کردند، ما نیز تبعیت کنیم، و چون همه مقابل سیدالشهدا ایستادند، باز هم همین کار را تکرار کنیم…

دعا کن آقا… دعا کن، خالصانه دعایت کنیم، و هر لحظه منتظر باشیم، منتظری آماده…

و دعا کن، جشن تولدت را با اعمال و کردارمان، برای تو عزا نکنیم، دلت را نسوزانیم و اشکت را سرازیر نکنیم …