حرمتشکنی آشکار در شب عید مبعث در نزدیکترین نقطه به میدان پلیس میبد!
با ادبیاتی مودبانه خواستار حضور پلیس و برخورد با این هنجارشکنان شد اما این افراد پس از آنکه به اجرای کامل(!) برنامه خود پرداختند، حرکت کاروان خود را ادامه دادند تا در نقاط دیگری از میبد هم ایستگاه بزنند و به نمایش هنر رقاصی خود بپردازند
- مسجد مرشدی ما
همزمان با شب عید مبعث، تعدادی از جوانان همراه با یک کاروان عروسی با بستن خیابان امام خمینی(ره) در محدوده بانک ملی مرکزی و همچنین درمانگاه فرهنگیان میبد به رقص و پایکوبی پرداختند.
به گزارش خبرنگار “میبدما”، این حرکات ناهنجار باعث ترافیک سنگینی در حد فاصل بانک سپه تا بانک صادرات مرکزی شده بود و این در حالی است که محدوده مذکور، شلوغترین نقطه شهرستان میبد محسوب می شود.
این هنجارشکنی، در نزدیکترین نقطه به میدان پلیس که همیشه محل تجمع تعدادی از ماموران نیروی انتظامی می باشد اتفاق افتاده اما متاسفانه مشاهدات خبرنگار “میبدما” حاکی از آن است که در آن زمان ماموران نیروی انتظامی در صحنه حضور نداشتند.
خبرنگار “میبدما” با مشاهده این وضعیت با نیروی انتظامی تماس گرفته و با ادبیاتی مودبانه خواستار حضور پلیس و برخورد با این هنجارشکنان شد اما این افراد پس از آنکه به اجرای کامل(!) برنامه خود پرداختند، حرکت کاروان خود را ادامه دادند تا در نقاط دیگری از میبد هم ایستگاه بزنند و به نمایش هنر رقاصی خود در شاهرگ عبور و مرور میبد بپردازند؛ به گونه ای که این وضعیت حداقل به مدت ۳۰ دقیقه ادامه داشته است.
امیدواریم پلیس محترم و زحمتکش شهرستان میبد با حضور به موقع و مقتدرانه خود در برنگاههای هنجارشکنی در شهرستان، مانع از گسترش بیشتر این گونه قبح شکنی ها شود تا آسایش و امنیت روانی اهالی این خطه بیش از این دستخوش لطمه های این چنینی نشود.
با سلام به شما عزیزان ،
۱-شما چه نفعی از این می برید که عناوین مجرمانه را زیاد کرده و پلیس را در برابر بخشی از مردم قرار دهید؟
۲- آیا شما می توانید بدون استفاده از زور پلیس کاری کنید دیگران همانند شما فکر کنند و به گفته شما رقاصی نکنند؟
۳- آیا پلیس بایستی ناتوانی شما را در همانند سازی دیگران با خودتان جبران کند ؟ پس نقش شما در این میان چیست ؟
۴- شما چه طرحی برای جلوگیری از نفوذ فرهنگهای دیگر به درون میبد دارید ؟ چگونه می خواهید از نفوذ ماهواره و اینترنت که بزرگترین عرضه کننده فرهنگهای دیگر در میان مردم می باشند جلوگیری کنید ؟
۵- خود شما چقدر خوب و بد را می شناسید ؟ اگر شناخت خوب و بد به راحتی امکانپذیر می باشد چرا میان افرادی که خود را متخصص این حوزه می دانند اختلافات به اندازه ای است که حتی به نابودی یکدیگر راضی می شوند ؟
۶-آیا حاضرید این گفتگو بطور محترمانه و بدون اتهام زنی یا خدای ناکرده اهانت به همدیگر ادامه یابد ؟
__________________________
میبدما: علیکم السلام
۱٫ عناوین مجرمانه در متن شرع و قانون آمده و کسی سرخود نمی تواند آن را زیاد کند. لطفا به ماده ۸۶۵ قانون مجازات اسلامی پیرامون “جرائم بر ضد عفت و اخلاق عمومی” مراجعه کنید.
۲٫ کار فرهنگی +قوه قهریه دو روی یک سکه هستند که در اغلب جرائم، بدون وجود هر یک از این دو عنصر، عنصر دیگر ناکارآمد خواهد شد.
۳٫ خواست ما مهم نیست بلکه اسلام میخواهد در واجبات و محرمات همه همانند آن چیزی باشند که شرع مقدس و قانون اسلامی امر کرده و پلیس در حکومت اسلامی وظیفه اش در همین راستا تبیین میشود
۴٫ جلوگیری از توسعه روزافزون صنایع کارگر محور و خرد، کنترل اطلاعات افراد غیربومی، ارتقاء سطح فرهنگی در کارخانجات، مبارزه مقتدرانه با مظاهر و منشئات فساد توسط دستگاههای انتظامی، امنیتی و قضایی، آموزش و انذار به مردم پیرامون استفاده از ماهواره و شبکه های اجتماعی غربی، بیان مصادیق فروپاشی خانواده ها در اثر ماهواره و سایر رسانه ها، برخورد با مسئولینی که خود دچار تهاجم فرهنگی شده اند، ترویج سبک زندگی دینی و انقلابی، توزیع هر چه بیشتر محتواهای دینی و اخلاقی در جامعه، ارتقاء سطح سواد روحانیون و عناصر فرهنگی، دور شدن هر چه بیشتر از فضاهای رسانه ای و وقت گذاشتن هر چه بیشتر برای خانواده در فضاهای واقعی، ترغیب مردم به روی آوردن به سمت ورزش و گسیل شدن در فاضهای واقعی -و نه مجازی-، بسیج بانوان در جهت مبارزه با مظاهر فسادهای مختص به حوزه زنان و نیز کنترل اخلاقی محدوده خانواده و…
۵٫ میزان شناخت خوب و بد توسط انسانها قابل اندازه گیری نیست و هر کس موظف است با رعایت قانون حکومت اسلامی در راه رسیدن به آنچه خوب می داند یا محو آنچه بد می داند تلاش کند. در اغلب موارد خوب و بد اختلافی میان فقهاء دینی وجود ندارد (مثل وجوب حجاب، حرمت رقص در معابر عمومی، حرمت موسیقی موجد ریبه، حرمت زیر پا گذاشتن قوانین جامعه اسلامی، ربا، اسراف، کم فروشی و…) در مواردی هم که اختلاف وجود دارد، طبعا قانون وضع شده یا حکم حکومتی ولایت امر، فصل الخطاب خواهد بود.
۶٫ به شرط وجود وقت کافی و روانداشتن توهین و عدم تکرار ادعاها بدون آوردن دلیل بله! ضمنا برای تدوام بحث پیشنهاد میکنم هر روز صرفا یک کامنت رد و بدل شود.
سلام.
۱- قبل از هر نظری بایستی این مطلب گفته شود: نه تنها اینجانب بلکه هر عقل سلیمی مزاحمت برای دیگران را در خیابان برای دیگران نمی پسندد. حال این مزاحمت میتواند جشن عروسی باشد یا مزاحمتهای دیگر بمناسبتهای مختلف دیگر. ای کاش شما گاهی به مزاحمتهای دیگر و سد راه مردم که بمناسبتهای دیگر انجام می شود نیز اشاره ای می نمودید .اینکه چرا افرادی شادیهای خصوصی خود را به میان خیابانها و چهار راهها می کشانند خود نشانده مرض و افراط و تفریطی است که جامعه ما گرفتار آن است. شاید اگر افراط در جلوگیری از شادی مردم به حوزه حریم خصوصی افراد کشیده نمی شد ، جامعه با تفریط پایکوبی جوانان در چهار راهها و خیابانها مواجه نمی گردید.
۲-متاسفانه یکی از مشکلات همان حوزه قانونگذاری می باشد. قانونگذار بایستی قوانینی را بگذاراند تا آن قوانین قابل اجرا باشد. چنانچه قانونگذار قوانینی را بگذاراند که قابل اجرا نباشد یا اجرای آن پیامدهای ناخواسته و وحشتناکی داشته باشد ، خود قانونگذار باعث وهن به قانون و تشویق جامعه به بی قانونی می شود.
۳- قانونگذاران تحت تاثیر باورهای خود ، عرف و شریعت قوانینی را می گذرانند. در گذر زمان باور ، عرف و حتی شریعت تغیییر پذیر می باشند. این حرفی نیست که اینجانب از خودم بگویم. حضرت امام در مورد چرایی فتواهایی که در مورد شطرنج و موسیقی داشتند این نکته را ذکر نموده اند. بوجود آمدن مجمع تشخیص مصلحت به همین دلیل بود.به مثالهای دیگری اشاره می کنم : زمانی معتاد مجرم بود و اعتیاد جرم شناخته می شد. با شناخت بیشتر قانونگذار اعتیاد بیماری شناخته شد و بجای زندان برایش دارو تجویز گردید.آیا می توانیم بگوییم قانون قبلی در مورد معتادان شرعی بوده و قوانین فعلی غیر شرعی ؟ یا برعکس ؟ به نمونه ای دیگر اشاره می کنم که بشدت تاثیر پذیری قانونگذار را از عرف نشان می دهد: بنا بر فتوای بسیاری از فقها تراشیدن ریش کاری غیر شرعی است . اما چون تصویب قانون برای جلوگیری از تراشیدن ریش کاری خلاف عرف بود در قانون مجازاتی برای جلوگیری از تراشیدن ریش وضع نگردید . اما در همان حال طالبان افغانی برای تراشیدن ریش قانون وضع نمودند و مرتکبین تراشیدن ریش را تعزیر نمودند. آیا می توانیم بگوییم طالبان افغانی در عمل به شریعت مسلمان تر از ما بودند ؟
۴- چه بخواهیم یا نخواهیم واقعیت این است : عرف در حال تغییر است. اگر قانونگذار و نیز شریعت برای تغییر پذیری عرف برنامه ای نداشته باشند اولین چیزی که به زیر سوال خواهد رفت خود شریعت و نیز قانونگذار خواهد بود. این چیزی نیست که شریعت بخواهد به آن تن در دهد. در فقه تشیع وظیفه اصلی مجتهدین نیز همین می باشد . وظیفه ای که بنظر می رسد بسیاری از مجتهدین نمی خواهند زیر بار انجام آن بروند. و با زیر بار نرفتن به خودشان و شریعت ضربه زده اند. گفته می شود پس از فتح اندلس مسیحیان با آلوده کردن مسلمانان به شراب و معاشرت با زنان زیبا روی توانستند مسلمانان را از قاره اروپا
بیرون رانند . آیا براستی دین اسلام آنچنان ضعیف می باشد که با چند جام شراب یا زنان زیباروی فاتحه آن خوانده می شود یا اینکه علت واقعی عقب نشینی مسلمانان کاهلی و ناتوانی فقهای مسلمان در سازگار نمودن دین اسلام با شرایط متغیر و تخولات زمانه خود در اروپا بود؟بهتر است باور کنیم اگر علت دوم را بپذیریم بیشتر به نفع شریعت خواهد بود.
۵- متاسفانه در بند چهارم پاسختان راهکاری شفاف و عملی برای کشورمان ارائه ننموده اید . خواهشمندم یک بار دیگر پاسخ نوشته شده در بند چهارمتان را بخوانید . گفتارهای شعار گونه آنرا جدا کنید و راهکار عملی و شفاف برای جلوگیری از تاثیرگذاری ماهواره و اینترنت برای کشورمان ارائه فرمایید.
۶- رهبری کشورمان در هنگام انتخابات حتی از افرادی که نظام اسلامی را قبول ندارند خواستند بخاطر منافع کشور پای صندوقهای رای بروند و رای دهند. افراد زیادی پای صندوقها رفتند و متناسب با سلیقه خود به یکی از نامزدها رای دادند.نامزدها به مردم قولهایی دادند. و رای دهندگان نیز از انتخابشان انتظاراتی دارند. اگر نامزدها در هنگام پیروزی خود همه وعده های خود را فراموش کنند و تنها به سلیقه ای اهمیت دهند که در انتخابات رای نیاورده است ، انتخاب کنندگان چگونه دیگر می توانند به قول نامزدها اعتماد نمایند ؟ آیا چنین رویکردی نه تنها منافع نامزد پیروز در انتخابات را بلکه منافع بلند مدت تمامی سلایق موجود در کشور را به خطر نخواهد انداخت ؟
۷- در اقتصاد مفهومی به نام هزینه فرصت وجود دارد. تعریف هزینه فرصت بطور خلاصه چنین است برای بدست آوردن هر فرصتی مجبور به پرداخت هزینه هایی هستیم . دراجتماع نیز هزینه فرصت وجود دارد . با گماشتن پلیس برای چنین چبزهایی چه تعداد قاتلین ، متجاوزین ، سارقین و گردنکشان اجتماعی از زیر نگاه تیزبین پلیس در خواهند رفت و به جنایاتشان ادامه خواهند داد؟ آیا چنین چیزی منافع مشترک و بلند مدت همه سلایق اجتماعمان را بخطر نخواهد انداخت ؟
_______________________
میبدما: علیکم السلام
۱٫ چه زمانی “افراط در جلوگیری از شادی مردم به حوزه حریم خصوصی افراد” اتفاق افتاده؟ اگر منظورتان جلوگیری از برگزاری پارتی است که اصلا ما چنین چیزی در میبد نداشته ایم که بخواهیم با آن برخورد کنیم و در ثانی چه کسی گفته در سایه برگزاری این گونه مهمانیهای مبتذل خصوصی، شادی تحقق می یابد؟!
۲٫ قانون بایستی از متن شریعت بر آمده باشد و اصلا مسمای نام “حکومت اسلامی” همین است؛ اینکه قانونی شرعی قابلیت اجرایی در زمان یا مکانی خاص نداشته باشد دلیل بر آن نیست که ما صورت مسئله را پاک کنیم و از خیر آن معروف و یا رفع شر آن منکر بگذریم بلکه وظیفه داریم تا زمینه های اجرایی ساختن آن قانون شرعی را فراهم کنیم.
۳٫ تغییر فتوای یک عالم در اثر تغییر نگاه فقهی وی هیچ اشکالی ندارد اما این به آن معنا نیست که یک فقیه قادر باشد علیرغم دیدگاه فقهی خود، به خاطر شرایط زمانه حکم شرعی یک موضوع را تغییر دهد. چه اینکه امام صادق(ع) فرمود: حلال محمد حلال ابدا الی یوم القیامه و حرامه حرام ابدا الی یوم القیامه. اشتباه شما این است که فکر میکنید تشکیل نهادی مثل مجمع تشخیص، به منظور منسوخ کردن یا تغییر دادن احکام شرعی است! نه خیر! آن جایی ما قادر هستیم که یک حکم شرعی را موقتا اجرا نکنیم که دو حکم شرعی با هم تزاحم داشته باشند و ما ناگزیر باشیم حکم اهم را بر مهم ترجیح دهیم. مثلا دست زدن مرد به زن نامحرم حرام است اما اگر همان زن در حال غرق شدن باشد، نجات وی واجب می شود و وجوب نجات او بر حرمت لمس مقدم میگردد نه اینکه حکم شرعی لمس، نسخ شود! در حال حاضر درباره حرمت رقص نه فقهاء تغییر نظر داده اند و نه آنکه مصلحت بالاتری برای نادیده گرفتن آن ایجاد شده. بنابراین حرمت و لزوم برخورد با آن سرجای خود باقی است. ضمنا بحث تراشیدن ریش یک بحث اجماعی میان فقها نیست و به همین خاطر با تراشیدن ریش برخورد نمیشود.
۴٫ اینکه عرف در خلاف جهت موازین شرعی تغییر کند به یک فقیه مجوز نمیدهد تا احکام شرعی را به همان نسبت تغییر دهد. با این منطق، آنچه ملاک فقیه در تفقه می شود، خواست مردم میشود نه خواست خدا که این همان منطق “لیبرالیسم” و “سکولاریسم” است؛ مثلا فرض کنید در جامعه ای، عرف به سمت اعمال شنیعی چون لواط و زنا پیش رود؛ در این صورت آیا فقیه آن دیار مجاز است به لحاظ گرایش انحرافی غالب مردم، احکام شرع را تغییر دهد و لواط و زنا را مباح یا مکروه قلمداد کند؟! در این صورت رفتار پیامبر قوم لوط با آن قوم را نمی توان به نقد کشید؟ در این صورت آیا از اسلام جز نامی بی مسما چیز دیگری باقی خواهد ماند؟ آیا فقهای اسلام در اندلس باید حرمت شراب و آمیزش با زنان زیبارو را نسخ می کردند تا آنجا سقوط می کرد؟! نستجیر بالله!
۵٫ اینکه راهکارهای ارائه شده را شعار می دانید، نظر شخصی و ذوقی حضرتعالی است و با عرض پوزش، ما موظف به تمسک به نظر شخصی شما نیستیم مگر آنکه با دلیل و منطق یک یک آنها را جرح و نقد کنید.
۶٫ باز هم تکرار میکنم: ما در جامعه ای اسلامی زندگی میکنیم. در این جامعه خواست مردم در چارچوب رعایت واجبات و محرمات معنا می یابد. اگر کاندیدایی شعاری غیردینی داد و اتفاقا رای هم آورد، نمی توان به او اجازه عملیاتی ساختن شعارهای غیردینی اش را داد. مصالح دینی و منافع مردم یک حقیقت است و همه مدعی آن هستند اما رای آوردن یک نفر به آن معنا نیست که تفسیر او از مصالح و منافع یادشده، تفسیری حقیقی باشد بنابراین منتقدین حق دارند با دلیل و سند و مدرک نقد کنند و سیاستها و نظرات خود را پیشنهاد کنند. با منطق شما ما باید در دهان همه منتقدین را در زمان ریاست جمهوری احمدی نژاد می بستیم چون خیلی بیشتر از آراء فعلی روحانی، او رای همین مردم را آورده بود. ضمنا رای آوردن یک نفر الزاما به این معنا نیست که مردم به تمام برنامه های آن کاندیدا رای داده اند. مثلا ممکن است مردم از بغض کاندیدای قبلی به کاندیدای معارض با او رای دهند در حالیکه کوچکترین اطلاعی از سوابق یا برنامه های فرهنگی و اجتماعی و اقتصادی وی نداشته باشند.(این مورد به کرات در نظام ما اتفاق افتاده است)
۷٫ بحمدالله هنوز در میبد اینقدر اینقدر قتل و سرقت و تجاوز و تجاسر زیاد نشده که پلیس ناگزیر باشد برای برخورد با آن از حرمت شکنیهای خیابانی چشم پوشی کند و بحمدالله دیگر اینکه نیروی انتظامی ما اینقدر نیرو دارد که بتواند به دو یا چند حادثه در آن واحد رسیدگی کند. ضمنا همین حرمت شکنیها مقدمه هنجارشکنیهای بعدی خواهد شد و عاقبت تسامح پیاپی در برابر آن همان موارد حاد جنایی خواهد شد
این اغا که که این همه اسمان به ریسمان بافته که بگه چرا یک کار منکر را گزارش کردیید فقط مزید اطلاع ایشون بگم که این حرکت هم گناه مسلم است هم خلاف صریح قانون ن تعدی به حقوق مردم و وظیفه نیروی انتظامی هم برخورد با این جرایم مشهود است قانون صراحتا برخورد با جرم مشهود را وظیفه ذاتی نیرو دانسته است حالا یک سوال اغای محترم اگه خودت با مریض داخل ماشین تو همین ترافیک گیر میکردی باز هم اینجوری از این حرکت دفاع میکردی
/؟؟؟ برن تو خونه تو خفا هر منکر و گناه رز و درشتی که میخوان بکنن ولی در انظار مردم و بند اوردن خیابون چرا
سلام ،
۱- در بند ۳ در پاسخ خود موردی را فرمودید که می تواند پایه ای برای نزدیکی دو دیدگاه بظاهر مخالف یکدیگر باشد. این مورد تزاحم دو حکم شرعی و بهره گیری قاعده رجحان اهم بر مهم می باشد. قواعد دیگری مانند دفع افسد از فاسد یا قاعده فقهی لاضرر و مانند اینها که خود جنابعالی بهتر از این حقیر بر این قواعد آگاهی دارید می تواند زبان مشترکی را برای نزدیک شدن به فهم مشترک ایجاد نماید.
دین حوزه گسترده ای را از بایدها و نبایدها را در درون خود دارا می باشد. چگونه بایستی عبادت کنیم ، دزدی بد است. دروغ بد است و هزاران چه باید کرد و نباید کرد دیگر که می تواند مورد قبول هر عقل سلیمی قرار گیرد. نقطه افتراق همان تزاحمات بین احکام در هنگام اجرایی شدن احکام می باشد که بشدت باعث دور شدن و دشمنی انسانها با شناختهای متفاوت از یکدیگر می شود.
۲-اگر قدرت انتخاب را از انسانها بگیریم چیزی به نام بهشت و جهنم بی معنی خواهد بود . حکومتها متناسب با دیدگاه دینی یا غیر دینی خود ، قدرتمندانه همه انسانها را به بهشت و جهنم رهنمون خواهند ساخت . بنظر می رسد اراده و اختیار انسان در چنین نظریه ای محلی از اعراب نداشته باشد. در اینجا ناچاریم گریزی به سخنان علامه محمد تقی مصباح بزنیم :
. آقای مصباح در مورد شبهه ای که به مدیریت پیامبران خرده گیری می کند می گویند:
“شاید برخی از افراد سادهلوح گمان کنند که ـالعیاذ باللهـ در مدیریت انبیا و یا اهلبیت(ع) نقصی بوده است که علیرغم برنامه خوبی که خداوند تعیین کرده بود، نتوانستند به همه اهداف خود برسند و حکومت الهی را در جامعه بر پا کنند. اما ما بر اساس معتقداتمان میدانیم که انبیا در مدیریت و برنامهریزی نقصی نداشتند؛ پس چرا به اهداف خود نرسیدند؟
علامه مصباح یزدی در پاسخ به این سؤال مقایسه سردمداران حکومتهای دنیوی و رهبران اخروی را اشتباه دانسته و ادامه می دهند: هدف نهایی سران حکومتهای دنیوی کسب موفقیت در زمینههای اجتماعی و سیاسی است؛ اما وظیفه اصلی انبیا و رهبران معنوی هدایت افراد بشر با نشان دادن راه درست و غلط است، تا هرکسی با خواست و اراده خود راه حق یا باطل را انتخاب کند.
ایشان اضافه می نمایند: حاکمان دنیوی هرگز مردم را برای شناساندن خوب و بد امتحان نمیکنند و در هیچ یک از مکاتب سیاسی نیز آزمودن افراد جامعه به عنوان هدف حکومت بیان نشده است؛ اما هدف انبیا مشخص کردن راه حق و باطل است تا مردم آزموده شوند و هر کس خواست راه هدایت و هر که خواست راه باطل را در پیش گیرد و اصولا عالم خلق شده تا مردم امتحان شوند و وظیفه انبیا نشان دادن راه و بیراهه است.
علامه در ادامه می فرمایند: بنا بر این دلیل اینکه چرا همه اهداف انبیا محقق نشد این است که انبیا قصد نداشتند به هر قیمتی جامعهای خداپرست ایجاد کنند؛ زیرا هدایت انسانها وقتی ارزش دارد که با اختیار و انتخاب آگاهانه باشد. با این نگاه همه انبیا در انجام رسالت خود موفق بودهاند؛ زیرا به بهترین شکل راه سعادت و شقاوت را به مردم نشان دادند و این مردم بودند که به اختیار خود بعضی راه سعادت و گروهی مسیر شقاوت را انتخاب کردند.”
به گفتگویمان برمیگردیم . اینکه به محض دیدن یک پدیده ای که از دید ما غیر ارزشی یا ضد ارزشی می باشد بدون ریشه یابی زمینه های بروز چنین هنجارهایی پای پلیس را به میان بکشانیم و پلیس را به میدان مقابله با جوانان شادی کننده بکشانیم ، پاک کردن صورت مسئله می باشد. این همانجایی است که اینجانب راهکارهای ارائه شده توسط شما را انبوه شعارهایی که عملا تاثیری بر جامعه ما نگذاشته است خوانده ام . چرا که با توجه به راهکارهای ارائه شده توسط شما نه تنها ناهنجاریهای جامعه رو به کم شدن نبوده است بلکه شاهد بیشتر شدن آنها بوده ایم.
به ادامه صحبت خود در بند یک که میتواند به نزدیکی دو دیدگاه بینجامد بر می گردم. سلب کردن قدرت انتخاب انسان می تواند بین دو حکم شرعی تزاحم ایجاد کند و مشمول قاعده رجحان اهم بر مهم گردد. اگر قول حضرت امام که حفظ حکومت اسلامی از اوجب واجبات است .یا قول دیگرشان که حفظ حکومت اسلامی از اصول دین و بر فروعات مقدم می باشد را بپذیریم، طبیعی است حفظ حکومت را مشمول اهم و فروعات دیگر را مشمول قاعده مهم بدانیم. سالها است که به علت نادیده گرفته شدن قدرت انتخاب انسانها بخش غیر مقید جامعه با پول کشورمان اقتصاد کشورهایی مانند دوبی ، تایلند ،ترکیه و کشورهای دیگر را آباد می کنند. ناگفته نماند بخش مقید نیز آباد کننده اقتصاد کشورهایی همانند عراق و عربستان میباشند. اکنون به گفته رهبری کشورمان نیاز به حمعیت بیشتر دارد. با هر سختگیری بیشتر برجوانان کشورمان سیل مهاجرتها و خروج پول از کشور فزونی میابد. ۳۵ سال است که این جریان بطور مداوم تکرار میشود. فقهای کشورمان برای حل مشکلات فراوانی که کشور با آنها روبروست و باعث تضعیف حکومت اسلامی می شود چه فتاوی را از فقه بیرون کشیده اند ؟
مدیریت جوانی و دوران جوانی یکی از گرههای پیچیده اداره کشور می باشد . ناتوانی در حل مدیریت جوانی کشور را تا آستانه انفجار در انتخابات ۸۸ پیش برد که خوشبختانه با درایت مدیران و کمک نخبگان فکری و مردمی که توانایی درک و انتخاب اهم از مهم داشتند آب بر آن آتش پاشیده شد . حوزه موسیقی جایی است که فقها بایستی بر مبنای قواعد رجحان اهم بر مهم و قواعد فقهی دیگر حکم شرعی مناسب برای آن جستجو کنند . در غیر اینصورت سبک ، ریتم ، نوع شعر ، نوع خواننده و حتی زبان و گویش ترانه ها بجای اینکه در وزارت ارشاد مدیریت شود در کشورهای رقیب یا دشمن ما مدیریتی خواهد شد.
۲- مدیر محترم سایت یا فرد محترمی که در حال گفتگو با شما هستم ، من یک گلایه از شما دارم. این گلایه چنین می باشد : هم من از نظر خوانندگانتان گمنام هستم هم بنظر می رسد شما نیز همانند اینجانب گمنام می باشید. این گفتگو تنها ابزاری است برای باز کردن دریچه های ذهنمان بر روی یکدیگر . چرا بایستی حقایق را وارونه جلوه دهیم ؟ هر دوی ما بخوبی می دانیم اجماع فقها در حکم تراشیدن ریش بسیار بیشتر از اجماع فقها در مورد پایکوبی می باشد. گر چه در مورد هر دو حکم اجماع کامل وجود ندارد.
۳- در مورد اجرای برنامه های رئیس جمهوری فرقی بین روحانی ،احمدی نژاد یا دیگران نیست. هواداران هر نامزدی این انتظار دارند که نامزدشان یا وعده ای را ندهد یا اینکه به وعده های خود وفادار باشد. نتیجه وفادار نبودن به وعده های انتخاباتی چیزی جز بی اعتمادی به ساختار سیاسی را در پی نخواهد داشت . این چیزی نیت که آرزوی سلایق فکری متفاوت موجود در کشورمان باشد.
۴- در پاسخ به دوست محترم عباس آقا ،تکرار می کنم من نیز کاملا در مورد مزاحمت در معابر با شما هم نظر می باشم. امیدوارم در هنگام عزاداریها یا شربت دادنها در اعیاد و راهبندانهایی که ایجاد می شود نیز یادمان باشد ممکن است مریضی نیاز عبور سریع از خیابانها را داشته باشد.
۵- از نویسنده محترمی که پاسخ اینجانب می دهند و از حلم و صبر و ادبشان در پاسخ دادن تشکر می نمایم . امیدوارم در هنگام مواجهه با جوانان پایکوبی کننده میبدی نیز از حلم و ادب و متانت و قدرت فکریشان بهره برداری نمایند. باور کنند استفاده کردن از جنین تواناییهایی بسیار تاثیرگذارتر از برخورد پلیسی با جوانان می باشد. جوانانی که می توانند فرزندان ، برادر زاده ها یا اقوام دور نویسنده محترم باشند. شبتان به خیر
_____________________
میبدما: سلام علیکم
۱٫ این حرف درستی است که برای سنجش عیار انسان، او باید آزاد باشد اما برای سنجش جامع و مانع این عیار صرفا پارامتر “آزادی” کافی نیست. اگر فردی دارای استعدادهای والای دینی و معنوی باشد اما در جامعه ای فاسد و ولنگار متولد شود، مطمئنا زمینه تجلی این شاکله مثبت او بسیار کمتر از زمانی خواهد بود که آن فرد در جامعه ای مقید به ضوابط دینی و موازین شرعی به دنیا بیاید. همین الان هم در اکثر شاخصهای دینی و اخلاقی، کشور ما –ایران- به برکت حکومت اسلامی قابل مقایسه با کشورهای دیگر دنیا نیست. این تفکر صحیحی نیست که حکومت اسلامی، برای فراهم آوردن زمینه آزمایش مردم کلا جامعه را رها کند؛ چرا که در اینصورت راه بهشت را بسته است. جهنم رفتن خیلی ساده است و انتخاب جهنم برای یک فرد در بسته ترین جوامع –حتی در یک سلول انفرادی و با دست و پایی بسته- هم به راحتی آب خوردن است. کافی است او در دلش عناد با خدا داشته باشد. اما بهشت رفتن به این سادگی نیست و لازمه خوب بودن انسانها در بسیاری از موارد بسته به آن است که حکومت، شرایط خوب بودن را برای رعایایش فراهم سازد. البته این بدان معنا نیست که حکومت حق داشته باشد هر نوع محدودیتی ایجاد کند بلکه بایستی در چارچوب موازین شرعی این محدودیتها را مهندسی کند. شما ترکیه را نگاه کنید و ببینید که با برداشتن قواعد اسلامی از آن کشور و آزاد گذاشتن مطلق مردم، حالا یک درصد کودکان متولد شده در این کشور، نامشروع هستند.
۲٫ مشکل اینجاست که ما برخورد سلبی را هیچگاه جزء کار فرهنگی قلمداد نکرده ایم و کلا میخواهیم پای پلیس و دادگاه و… را از این گونه مسائل، خارج سازیم. جالب است که همیشه برخورد پلیس –به خصو در شهری مثل میبد- با این گونه مفاسد در حداقلی ترین وضع ممکن بوده و اکثر اوقات تقاضای برخورد پلیس در وادی عمل شکل مجسمی نیافته است. شما چند برخورد پلیس میبد با این گونه مفاسد را سراغ دارید که به ضرس قاطع آن را بی تاثیر قلمداد میفرمایید؟ آیا گشت ارشادی به آن صورت در میبد هست؟ آیا برخورد سازمان یافته ای با پدیده ماهواره در میبد انجام میشود؟ این در حالی است که برخورد پلیس در کنار اقدامات آموزشی، تربیتی و فرهنگی(به معنی الاخص) بسیار مفید و سازنده است. هر جرم و جنایتی ریشه ای جامعه شناختی دارد، این درست! اما ما نمی توانیم به بهانه لزوم پیدا کردن این ریشه ها درب پلیس و دادگاه را پلمب کنیم که اگر این کار را بخواهیم بکنیم در همه جرائم باید بکنیم.
۳٫ باز هم میگویم اینکه ادعا می کنید راهکارهای ارائه شده “انبوه شعارها” است تا زمانیکه دلیلی اقامه نفرمایید، این ادعایتان فاقد ارزش است. ضمنا مصیبت اصلی این است که این راهکارها یا کلا در جامعه ما اجرا نشده و یا به صورت ناقص و مقطعی به آن پرداخته شده است. بنابراین شما نمی توانید وضعیت الان را ملاک ارزیابی آن راهکارها قرار دهید
۴٫ به نظر شما این خنده دار نیست که با استمساک به قاعده “حفظ نظام” در سراسر کشور محلهای عیش و طربی که در دبی و آنتالیا و… وجود دارد را ایجاد و کشف حجاب را هم آزاد کنیم تا خدای ناکرده کسر بسیار بسیار اندکی از جمعیت کشورمان دیگر روانه بلاد کفر نشوند تا هم سرمایه این مملکت حفظ شود و هم جمعیت این مرزوبوم دچار اخلال نشود؟! شما را به خدا این طور استدلال نکنید! نظامی که ۳۵ سال تحت بی سابقه ترین فشارهای دولتهای مستکبر عالم بود اما روز به روز قوی تر و مقتدرتر شد، حالا به خاطر مهاجرت تعداد اندکی از اتباعش برای عیش و طرب بیاید همه کشور را در لجنزار فساد فرو ببرد؟ مطمئت باشید این کار اتفاقا خلاف قاعده “حفظ نظام” است چرا که وقتی نطفه فساد را در این کشور کاشتید به سرعت این آفت تمام ریشه های مقاومت و دینداری عمومی را خواهد سوزاند.
۵٫ درباه انتقاد به رئیس جمهور علیرغم رای آوری وی هم توضیحاتی که در کامنت قبلی ارائه کردم کافی به نظر می رسد.
۶٫ وظیفه من و وظیفه پلیس در مواجهه با آن افراد کاملا متفاوت است. امر به معروف و نهی از منکر ناصحانه فردی مثل من، نافی لزوم برخورد پلیس با هنجارشکنیهای اینچنینی نیست.
۷٫ درباره تراشیدن ریش، بسیاری از مراجع بنا به “احتیاط واجب” آن را حرام دانسته اند. بنابراین مکلف قادر است به فقیه دیگری که آن را حرام نمیداند مراجعه کند. ضمن آنکه تشخیص “صدق ریش” در نظارت عمومی بسیار دشوار است.
سلام .
با تشکر از سعه صدر و تحمل جنابعالی بنظر میرسد در باره حوزه های مختلف این گفتگو به اندازه کافی مبادله اطلاعات انجام گردید. از ناحیه خود بنظرم میرسد صخبت بیشتر در این حوزه ها تکرار گفته های قبلی بوده و باعث خستگی شما و خوانندگانتان خواهد شد. به هر حال بعد از نزدیک به ۱۳۰۰ سال برای اولین بار در جامعه ایران دین توانسته است خود را به حوزه مدیریت کشور برساند و زمام امور کشورمان را در دست گیرد. این بزرگترین آزمون تاریخی برای دین و روحانیت می باشد تا بتوانند ادعاهای خود را در دوره ای بلند از تاریخ کشورمان ثابت نمایند. ادعاهایی که مضمون بر تواناییدین در بهتر اداره کردن جامعه می باشد. اینکه آیا این ادعاها ثابت خواهد گردید و باعث کسب اعتبار بیشتر برای روحانیت کشورمان خواهد گردید و یا اینکه مدیریت اجتماعی کشورمان آبروی صدها ساله روحانیت شیعه را که با خون دل و زحمت گذشتگان بدست آمده است را با اشتباهات خود به چالش خواهد کشانید چیزی نیست که براحتی قابل داوری باشد . گذشت زمان به همه ما بهترین پاسخها را خواهد داد. در هر صورت با توجه به اینکه در این کشور زندگی می کنیم موفقیت روحانیت و مدیریت اجتماعی موفقیت همه افراد کشور صرفنظر از سلایق آنها می باشد و شکست مدیریت اجتماعی شکست و خسران برای تمامی آحاد اجتماع خواهد بود. به همین دلیل برای روحانیت و مدیریت اجتماعی در این آزمون دشوار آرزوی موفقیت دارم. از شما نیز به علت اینکه با حوصله در این گفتگو شرکت کردید متشکرم.