نطفه‌های لقمه‌های شبهه‌ناک

مصطفی قاسمی پور

  • مصطفی قاسمی پور

پشت دخل مغازه ایستاده و شما گفته ای دو کیلو سیب میخواهی. خودت اجازت انتخاب نداری کارگر مغازه نایلون را پر سیب کرده.میگویم آقا مطمئنی دوکیلوه؟! بله شک داری مگه. دخل دار ترازو میکند سه کیلو و دویست پنجاه و چهار گرم سیب. هر کیلو دو هزار هشتصد و چهل تومان. دکمه را فشار میدهد و قیمت نهایی را که القصه گرد شده میگوید و من حق اعتراض ندارم!. میگویم آقا این ۲۸۴۰را چطور بدست آورده اید چرا ۲۸۳۵نیست؟ میگوید از بازار میوه قیمت ها را فرستاده اند! میگویم مغازه قبلی زده ۲۲۵۰یعنی واسه هر مغازه یه قیمت جدا؟ و مغازه دار با اعصابی خرد میگوید آقا گرفتی ما رو؟!!

باب صحبت باز میشود میگویم خوب سال خمسی داری خنده ای میکند و میگوید هی تو این تورم چیزی نمیمونه که خمس بخواد؟! میگم یعنی الان هیچی پول سر سال زیاد نمیاری؟ هیچی خوراکی تو خونت نیست؟و… میگه اینطوریم نیست یه چیزایی داریم ولی حقیقتش آدمی که خودش فلان و فلان طوره خمس نداره که! میگم کی گفته میگه این که اظهر من الشمسه!!. طرف به همین راحتی برای یه مقدار خمس اونم سالی یه بار اونم به قول امام کاظم علیه سلام خدا دوبرابرش میده، کل مالش رو شبهه ناک میکنه.

راننده تاکسی بعضا این ۳۰درصد افزایش قیمت رو به طرز کاملا اتفاقی ۴۵درصد حساب میکنه و کوتاهم نمیاد. اکثرا هم میگن پول خرد ندارم ببخشید آقا حلال کنید! گاها تو ترمینال جنوب دیدم که اونایی که با فضای راننده ها خیلی آشنا نیستن کرایه ۱۰هزار تومنی رو چند برابر دادن به این امید که زودتر برسن به مقصد!

کالای برقی خونه خراب شده بود دادم به مغازه دار . ‘گفتمش آقا فقط خواهشا عیب دیگه ای بهم نزنه!! ۲۵هزار تومن ناقابل گرفت و بعد چند روز تحویل داد. بردم خونه عیب دیگری بهم زده. به مغازه دار نشون دادم و تازه کلی بهش بر خورد.۱۵هزار تومن دیگه دادمش تا رفع عیب جدید بشه! بعد چند روز بردم خونه تقریبا جنس از رده خارج شده و باید یه نو بخرم!!

تو اوتوبوس قم تهران میگه کرایه ۶هزار تومن! میگم آقا بعد عید یادتون رفته ارزون کنید میگه نه آقا همینه. جر و بحث فایده نداشت و پول اضافه گرفت. به بهانه خوردن آب رفتم و با مسافرها صحبت کردم و جو ماشین رو متشنج کردم!! راننده سرعت رو کم کرد و به شاگردش گفت بقیه کرایه ها رو نگیر. دعوا نتیجه داد و زیاده خواهی راننده فروکش کرد. اولش یه ۱۰هزار تومنی به شاگردش دادم و حالا سفت و سخت میگه بقیه پولت رو دادم!!

یه سماور دست دوم تو مغازه عتیقه فروشی یزد! دیدم زده ۱۴۰٫ رفقیش بهش گفت چند خریدی و او با خونسردی جواب داد:۷۰!!

دوست ما مرغ فروشی داره میگه شبها مرغ ها رو میخوابئنیم تو آب فردا میفروشیم!! میگم واسه چی؟ میگه چون ۲۰۰ کیلو مرغ میشه ۲۳۰کیلو!!

از این دست موارد خیلی زیاد هست و گاه و بیگاه همه ما با آنها برخورد داشته و داریم. براستی چه شده که در کشاکش زندگی آستانه دقت نظر و وسواس دینی ما در ورود لقمه به سفره کم رنگ شده؟ مگر نه غیر از این است که ذره ای مال خدای نکرده حرام در نسل ما نیز اثر خواهد گذاشت؟ چرا براحتی از خط قرمزهای پر رنگ دین در رعایت حق الناس با شوخی تمام میگذریم؟ چه شده است که تصور میکنیم با زیاده خواهی آنچنانی میتوانیم رزق خود را تامین کنیم؟ و…

به خود آئیم بحث خمس و زکات را اینقدر سرسری نگیریم. تاملی کینم که شاید گره های مالی و بیماری و… در زندگیمان بخاطر سفره شبهه ناک زندگیمان باشد. شب هنگام بنگریم که این جهاد کسب رزق حلال را انجام داده ایم یا نه؟ مرد و مردونه توجیهات مزخرف من درآوردی رو در باب احکام دین کنار بذاریم و بدانیم و بدانیم و بدانیم که روزی دست اوست و دست و پا زدن نابجا عرصه بر زندگی تنگ میکند.

اینها را به خودمان و خانواده و دوستان نیز تذکر دهیم. گاهی واقعا نمیدانند. راجع به همین وام های ربوی نابود کننده، همین سپرده های بانکی با سود فلان درصد و خیلی همین های دیگر. حرام خواری مدرن در پوشش توجیهات بظاهر معقول پدر جد سفره های پاک خانواده را در میآورد. خیلی خیلی باید مراقب بود.

کلام آخر: پسر شیخ فضل الله پای چوبه دار پدرش دست میزد و خوشحالی میکرد علتش را از پدر پرسیدند جواب داد: نجف که بدنیا آمد مادرش شیر نداشت بزنی دادیم شیرش دهد بعد سه روز فهمیدیم وی یهودیست حالا اثر آن سه روز شیر دهها سال بعد این شده!!

فاعتبروا یا اولی الابصار

…………………………………………..

امام کاظم (علیه‌السلام) بعد از نماز عصر اینگونه می‌فرمود:… خدایا همانا من از نفسی که سیر نمی‌شود و قلبی که خاشع نمی‌گردد و دانشی که سود نمی‌رساند و از نمازی که بالا نمی‌رود (پذیرفته نمی‌شود) و دعایی که شنیده نمی‌شود به تو پناه می‌آورم. بارالها من از تو آسانی را بعد از سختی و خرسندی را بعد از اندوه و فراخی را بعد از تنگی می‌خواهم. خدایا هر نعمتی که در اختیار ماست از جانب توست. جز تو معبودی نیست از تو طلب آمرزش می‌کنم و به سوی تو باز می‌گردم