فاطمه(س) زنی انقلابی، در عصر جاهلیت!

همان که نقطه اتکای زن در دوران سیاه جاهلیت است، برای رسیدن به آنچه خدا برایش خواسته است. همان که زنان و دختران بدون او، هیچ‌گاه، در طول تاریخ به قله انسانیت، حتی نظری هم نمی‌انداختند…

  • احمد کریمی/ حکمت ما

همیشه، حضرت زهرا(س) را دختر پیامبر خاتم(ص)، همسر امیرالمومنین(ع) و یا مادر بزرگوارانی چون امام حسن مجتبی(ع)، امام حسین(ع) و حضرت زینب(س) می شناسیم…

کما اینکه بسیاری بوده‌اند که زندگی ایشان را از جوانب مختلف نقد و تحلیل کرده‌اند و تنها چیزی که امروز می توان در مورد وسعت این همه عظمت گفت، این است که، “فاطمه، فاطمه است”، زنی که نمونه ای برایش نیست، کما اینکه اگر از ایشان الگویی نیز بخواهیم بسازیم، نیاز به لیاقتی داریم که نصیب هر کسی نمی‌شود…

یکی از محورهایی که می‌توان در مورد حضرت زهرا(س) توجهی عمیق کرد، نگاه به زنی است که در محدوده عصری معروف به عصر جاهلیت زیسته است، زنی که نمی توان او را از محیط اجتماعی که در آن زندگی می‌کرده است جدا کرد…

جایگاه زنان و دختران اجتماع آن روز، جایگاهی بوده است که نمونه های زیادی را برای آن ذکر کرده اند. از موجودی که در تولدش رنگ پدرش را سیاه و کبود می‌کرده و برای رهایی از این ننگ زنده به خاکش می‌سپرده است(+)، تا زنی که به راحتی آب خوردن، بین مردان بی‌غیرت، دست به دست و معاوضه می شده است…نه ارزشی داشته است و نه احترامی، و نگاه جامعه آن روز هم به این موجود، بیشتر، نگاهی جنسی و کالایی بوده است.(+)

 اما در میان این تاریکی محض، همان گونه که مبعث رسول خاتم، نوری شد در دل این ظلمتکده، که تلألو نورش هر روز که می گذرد، بیش از پیش می شود، نوری به نام فاطمه زهرا(س) نیز، جهان تیره زنان و دختران عصر خویش را – و همین طور همه اعصار را – روشنایی و نوری بخشید که امروز نیز از آن بهره ها برده می‌شود.

فاطمه(س) دختریست که مانند همه هم جنسان خود، در زمان توحش و جاهلیت قوم عرب به دنیا آمد، اما برعکس هم‌جنسان خویش، بوسه بر سر و رویش می خورد و احترام می شد و همه این کرامت را از ارزشی داشت که خدایش برای او قائل بود.

او دختری بود که برعکس هم‌جنسان خویش، در امر ازدواج آزاد و صاحب رأی شناخته شد و با اکرام و احترام پا بر خانه شوهر عزیزش گذاشت…

او زنی بود، که خانه داری را لطف پدر و شوهرش در حق خود خواند و از اینکه با مردان غریبه چهره به چهره نمی‌شود خدایش را شکر کرد. زنی که در کار زندگی همکار و شریک شوهرش شد…(+)

کسی که پدر با بوئیدنش به یاد بهشت می‌افتاد و در هنگامه دیدارش، تمام قد جلویش به احترام می‌ایستاد و در جای خویش، می‌نشاندش…(+)

زنی که همسرش را در دوره هجوم تازیانه‌های نامردی و ناحقی، پشتیبانی کرد، و همه آبرو و موقعیت اجتماعی خویش را به میدان آورد تا لحظه‌ای مردش احساس تنهایی نکند…(+)

زنی که به تمام معنا زن بود، مهربان در خانه، تلاشگر در تربیت فرزندان، همراه و همفکر شوهرش، و به موقع خود نیز، زن جامعه، زن سخنران، زن جهادگر…(+)

اینها در دورانی بود که زن، موجودی بی ارزش و پست شمرده می شد، دورانی که زن را آدم نیز حساب نمی‌کردند و شاید ارزش اسب و الاغ و شتر از او بیشتر سنجیده می‌شد و همین قدر که جاذبه جنسی‌اش او را در جامعه مردان راه داده بود !!!

و انقلاب فاطمه(س) این دوران را زیر و رو کرد…

فاطمه(س)…

همان که نقطه اتکای زن در دوران سیاه جاهلیت است، برای رسیدن به آنچه خدا برایش خواسته است. همان که زنان و دختران بدون او، هیچ‌گاه، در طول تاریخ به قله انسانیت، حتی نظری هم نمی‌انداختند…

فاطمه(س)…

که هر چه به عمق عظمت و بزرگی‌اش دقیق شویم، بیشتر به عجز و ناتوانی خویش پی می‌بریم…

او آمد تا معادله‌ها را به هم بزند، و زن را از سیاه‌چال تفکر پوسیده مرد بی دینِ وحشی نجات دهد، به او فرصت زندگی بدهد، در دنیایی که تاکنون او را لگدمال کرده بود…

اما، این روزها به لطف!!! جاهلیت مدرن، انگار زن باز به دام جریانهایی افتاده است که دین و ایمانش را نه با گزینه توحش و فکر پوسیده، بلکه با گزینه دفاع از حقوق زن، و دم زدن از تساوی – که در اصل تساوی نیست، بلکه تشابه حقوق است – لگد مال هوی و هوس نفسانی خویش کند…

و زنان و دخترانی که در حسرت سرابی که شیاطین انسان نما، برایش تدارک دیده اند، بی انکه چشم بر قدمگاهی که می‌گذارد داشته باشد، چشم در چشم شهوت پرستانِ شکارچی کرده است و بدون پلک زدنی، به سوی آنها می رود.

و باید این سوال را به صراحت پرسید:

زنی که جز راه فاطمه(س) راه می‌پوید،‌ چه می‌جوید و به چه می‌خواد برسد؟ به احترام، به عزت، به بزرگواری، به موقعیت اجتماعی، به چه ؟؟؟

به هر چه می‌خواهد برسد، بی فاطمه(س) ممکن نیست …