در ایام عاشورا دو سکو برای زرتشتیان و یهودیان میبد درمیدان درنظر می‌گرفتند

در محله قلعه فیروزآباد سه خانه بود و هرخانه ای تقریبا جمعیت هرخانه به ۳۰-۴۰ نفر یهودی می رسید. و هراتاقی یک خانوار زندگی می کردند آنها یزدی بودند وشغل آنها پارچه فروشی بود و امنیت داشتند.

  • در اولین روزهای زمستان سال ۱۳۹۱ وارد مغازه قدیمی اما بزرگ پیرمردی شدیم که مدتی به رتق و فتق امور شبه قضایی مردم میبد را برعهده داشته و علاوه بر مسئولیت خانه انصاف فیروزآباد، معاون شورای داوری کل میبد هم بوده است. نام او سید علی اکبر موسوی بود و در حال حاضر قریب به نود سال سن دارد و همین سن بالا نوید خاطرات بسیار کهن را به ما می داد. قسمت دوم و پایانی مصاحبه گروه پروژه جمع آوری تاریخ شفاهی میبد با ایشان را پیش رو دارید:

مصاحبه کنندگان: سید اسدالله امامی میبدی، مصطفی پاکدامن

*معتمدین محله فیروزآباد چه کسانی بودند؟

حاج عبدالرزاق صادقی مرد خیّری بودکه اولین موتور برق درسال ۴۵ توسط وی به میبد آورده شده چون در آن زمان برق منطقه ای وجود نداشت و برای روشنایی کوچه ها از فانوس استفاده میشد. از حسینیه ۱۴ معصوم به طرف بشنیغان یک باغی بود که در این مکان موتورخانه را راه اندازی کردیم که تقریبا ۲۰۰ خانوار می توانستند از این موتور برق استفاده کنند و البته هیچ گاه هم این موتور، انرژی کافی نداشت! بقیه معتمدین هم عبارت بودند از: شیخ محمود، شیخ آقا شریعت و حاج محمود صالحی که وی اکنون یک پیرمرد بازنشسته است.

*روحانیون قدیم چه کسانی بودند؟

روحانیون قدیم ازجمله شیخ سعید سعیدی که خیابان سعیدی اکنون به نام وی می باشد که بسیار مرد متدین باایمان و باتقوا بود. همچنین حاج سیدمحمود پدرزن حاج عبدالرزاق صادقی پیش نماز مسجد جامع فیروزآباد بود. از محله شهیدیه آیت اله اعرافی که از همه نظر فقیه ممتاز بود. در استان یزد کسی بالاتر از ایشان نبود. سخاوت ایشان به حدی بود که املاک خود را که از پدر به ارث برده بود فروخت و صرف امور خیریه کرد. آن مرحوم سالی چندین قواره حواله لباس روحانیت به روحانیون می داد و صفت دیگر ایشان باتقوایی بود. وقتی در سن ۸ سالگی بودم، ایشان درس خود در حوزه علمیه نجف تعطیل را کردند و به میبد آمدند و از نزدیک او را دیدم که مردم بسیار محترمی بود. در میبد آقای امیرالرعایا بود وقتی که در ایام محرم مردم عزاداری می کردند هنگام عبور از منزل او به احترام وی صدای طبل و شیپور را متوقف می کردند چراکه مرد سخی و محترمی بود و بیشتر به نیازمندان کمک می کرد. آقای حاج سید مهدی امامی که پیش نماز مسجد جامع میبد بود و مرد باسواد، متدین وخوبی بود.

*هیئت های عزاداری در گذشته چه ویژگی هایی داشتند؟

درگذشته کیفیت مصیبت ها بیشتر بود. در یکی از روزها برای خرید به تهران رفتم اما وقتی خواستم به طرف یزد برگردم وسیله نقلیه ای پیدا نکردم. شخصی به من گفت که اگر می خواهم به یزد بروم اول باید ماشین قم سوار شوم و سپس به یزد بروم. دو روز به ایام محرم بود وقتی به قم رسیدم یکی از دوستانم به من پیشنهاد داد که به منزل آیت اله بروجردی که یادم هست با زیلو فرش شده بود، برویم. وقتی ما به خدمت ایشان رسیدیم گروهی از هیئت های مذهبی هم آنجا بودند به آنها گفت: شما مقلد چه کسی هستید؟ گفتند: سرور و مرجع تقلید ما شما هستید. آیت اله بروجردی گفت : اگر شما مقلد من هستید باید در ایام محرم دست از چندین کار بردارید؛ اول اینکه باید قمه نزنید و اینکه شنیدم لخت می شوید و این کار را هم باید کنار بگذارید؛ همانطور که مرد نمی تواند بدن عریان زن را ببینید زن هم نمی تواند بدن برهنه مرد را ببیند و جایز نیست. لخت نشوید چون از نظر شرعی جایز نیست. شنیدم زنجیر آتشین می زنید که این کار هم باید کنار بگذارید. در این هنگام یک نفر از این گروه گفت ما در ۳۵۵ روز از ۳۶۵ روز سال از شما تقلید می کنیم اما این ده روز محرم می خواهیم خودمختار باشیم لخت شویم و قمه بزنیم. به حدی آیت اله بروجردی ناراحت شدند که چهره شان برافروخته شد و گفتند: وقتی من می گویم زنجیر نزنید، لخت نشوید و قمه نزنید یعنی این کار را نکنید. پیراهن مشکی بپوشید یقه باز باشد و سینه بزنید.

*محله فیروزآباد چندهیئت داشت؟

در ابتدا در فیروزآباد تنها یک هیئت وجود داشت. تقریبا ۱۱۰ سال پیش هر محله ای با همراهی هیئت خود در حسینیه بزرگ متحد می شدند. بعضی از هیئت های مذهبی از رفتن به حسینیه خیلی راضی نبودند و می خواستند هیئت مستقلی داشته باشند. حاج کلانتر حکومت یکپارچه هیئت ها را برعهده اما سرهیئت ها از اینکه تحت نظر وی باشند راضی نبودند و همین طور دو دستگی و استقلال هیئتها ایجاد شد. اکنون تمام آبادیها و محلات خودشان هیئت های مستقلی دارند و در محل های دیگر شرکت نمی کنند مگر اینکه دعوت بشوند. در محله فیروزآباد هنوز این سنت حفظ شده و همچنین هیئت های دو محله بشنیغان و میبد هم با تبعیت از این رسم، مهمان یکدیگر می شوند و عزاداری می کنند.

*علت دعوای بین هیئت های محله فیروزآباد چه بوده؟

مشکل آنجا بود که بعضی جوانان آگاه نبودند و پیگیر مسائل جزئی و چشم و هم چشمی بودند و حرفهای اینچنینی می زدند؛ از جمله اینکه چرا هیئت های دیگر جمعیت و امکانات بیشتری دارد؟! دیگر هیئت های محله نیز کم و بیش دچار همین موارد بودند و به همین خاطر مدام دعوا می شد. وقتی دیدم این جنگ ها تمامی ندارد قانونی را در شورای داوری وضع کردم که مدت معینی برای عزاداری هیئت ها تعیین می کرد؛ چرا که ممکن بود با تداوم آن رویه غلط نزاع و درگیری بیشتر شود. به آنها می گفتم: اگر واقعا می خواهید عزاداری کنید میدان، ظرفیت زیادی دارد و هیئت ها باعزاداری خود در میدان پس از یک ساعت به بیرون از میدان هدایت شوند.

*حکومت ژاندارم با هیئت های عزاداری مشکل داشتند؟

بله مشکل داشتند در زمان پهلوی روضه خوانی و تعزیه داری و… ممنوع بود و هرشب دو تا سه سرباز در هیئت ها نظارت داشتند. هرکسی می خواست مجلس روضه خوانی داشته باشد باید صدای روضه خوانی کم باشد تا حکومت ژاندارم متوجه نشوند و بصورت مخفیانه مراسم عزاداری برگزار کنند. نه اینکه دشمن امام حسین باشد بلکه بخاطر اینکه حکومت از قیام مردم می ترسید و معتقد بودند که هرجایی اجتماع شود برعلیه حکومت قیام می کنند و محافظ می فرستاد تا کسی برعلیه حکومت قیام نکند اما اکنون مردم آزادانه عزاداری می کنند و پذیرایی های بسیار زیادی می کنند.

*آیا درمورد یهودی های فیروزآباد به خاطردارید؟

بله کاملاً. در محله قلعه فیروزآباد سه خانه بود و هرخانه ای تقریبا جمعیت هرخانه به ۳۰-۴۰ نفر یهودی می رسید. و هراتاقی یک خانوار زندگی می کردند آنها یزدی بودند وشغل آنها پارچه فروشی بود و امنیت داشتند. در ایام عاشورا به میدان می آمدند که یک سکویی مخصوص آنها درنظرگرفته بودند و تنها تماشا می کردند و سکوی دیگر مخصوص زرتشتیان بود که علاقه وافری به امام حسین داشتند و می گفتند امام حسین داماد ماست چون می گفتند شهربانو دختر یزدگرد بوده است. همچنین علاقه به امام رضا (ع) هم داشتند؛ اما یهودی ها تنها در روز عاشورا تماشاگر بودند. اخلاق آنها این بود که کار به مسلمانان نداشتند اما زردشتیان خیلی انسانهای خوبی بودند و اکنون هم اخلاق و رفتار شایسته ای دارند. من در مدت عمرم یک زردشتی ندیدم که اخلاق بد داشته باشد اما یهودی ها انسانهای زرنگی بودند در اویل سلطنت رضاشاه بود که اسرائیل اعلام کرده بود هر یهودی که می خواهد به اسرائیل بازگردد اجازه بازگشت را دارد بنابراین ۹۰ درصد یهودیها رفتند اکنون هیچ کدام از یهودی ها در فیروزآباد نیستند.

*به عنوان کلام آخر اگر خاطره ای دارید بفرمایید.

یک روز خدمت آیت اله اعرافی برای بازگویی خاطرات مرحوم پدرشان رفتم به ایشان گفتم درخت گلابی، میوه گلابی دارد شما در ردیف پدرتان هستید و همه مردم دوستتان دارند. ماباید قدر ایشان را بدانیم. خداراشکر می کنم در عصری زندگی می کنم که مملکت ما آزادی دارد و رهبر خوبی داریم. من هرروز سه جزو قرآن می خوانم و تمام قران حفظ کردم. من همیشه هنگام قرائت قرآن برای مردم و جوانان دعامی کنم.