در زمان قدیم، مردم میبد به سختی زندگی می‌کردند اما اکنون مردم زندگی خوبی دارند/ در گذشته مواد مخدر، فراوان بود اما کسی از این تریاک استفاده نمی‌کرد

مثلا در خانه ای که فقط ۴- ۵ اتاق داشت و به صورت خشت و گلی بود و در هر اتاقی یک خانوار زندگی می کردند. خدا را شکر اکنون مردم زندگی خوبی دارند و امکانات کافی برخوردارند. مردم اگر ناشکری کنند حتما گرفتار می شوند.

  • در اولین روزهای زمستان سال ۱۳۹۱ وارد مغازه قدیمی اما بزرگ پیرمردی شدیم که مدتی به رتق و فتق امور شبه قضایی مردم میبد را برعهده داشته و علاوه بر مسئولیت خانه انصاف فیروزآباد، معاون شورای داوری کل میبد هم بوده است. نام او سید علی اکبر موسوی بود و در حال حاضر قریب به نود سال سن دارد و همین سن بالا نوید خاطرات بسیار کهن را به ما می داد. قسمت اول مصاحبه گروه پروژه جمع آوری تاریخ شفاهی میبد با ایشان را پیش رو دارید:

مصاحبه کنندگان: سید اسدالله امامی میبدی، مصطفی پاکدامن

*لطفا درابتدا خود را معرفی کنید.

بسم اله الرحمن الرحیم. بنده سید علی اکبر موسوی فیروزآبادی فرزند سیدداوود متولد ۱۳۰۵ میبد هستم. شغل بنده فروش لوازم خانگی است و مدت ۷۳ سال است که مشغول کار هستم.

*وضعیت گذشته مردم میبد با وضعیت کنونی تا چه حد تفاوت دارد؟

درزمان قدیم، مردم به سختی زندگی می کردند و از لحاظ اقتصادی وضعیت خوبی نداشتند مثلا در خانه ای که فقط ۴- ۵ اتاق داشت و به صورت خشت و گلی بود و در هر اتاقی یک خانوار زندگی می کردند. خدا را شکر اکنون مردم زندگی خوبی دارند و امکانات کافی برخوردارند. مردم اگر ناشکری کنند حتما گرفتار می شوند. در عصر امروز از  هرجهتی  محاسبه کنیم پیشرفت زیادی بوجود آمده است. مخصوصا در شهرستان میبد که در استان یزد حرف اول را می زند. خدا را شکر که جوانان ما بیکار نیستند و اگرچه گرانی هست اما وضعیت بسیار خوب است. در زمانهای گذشته وضعیت مالی مردم برای خرید کالا  اصلا خوب نبود. مردم گرسنگی را تحمل می کردند اما اکنون اگرچه گرانی و تورم است اما مردم در رفاه بیشتری زندگی می کنند. درزمانهای گذشته اهالی هیچ وسیله نقلیه ای نداشتند. حتی مردم برای سفر به کربلای معلی با پای پیاده می رفتند و یا بوسیله  الاغ، شتر و اسب مسافرت می کردند و بعضی مردم که فقیر بودند پیاده روی می کردنداما اکنون همه مردم وسیله نقلیه دارند. وسایل خانگی در دوران گذشته تنها به کاسه و سفال های ساده، ختم می شد ولی حالا در هر خانه تشریفات زیادی وجود دارد. از لحاظ بهداشتی باید عرض کنم که در گذشته بسیاری از بچه ها هنوز به سن یک سالگی نرسیده بودند به خاطر کمبود امکانات بهداشتی سریع از دنیا می رفتند. امکانات بیمارستانی کم بود، همچنین پزشک حاذق و دارویی وجود نداشت اکنون در آرامستانهای ما خیلی کم قبور متعلق به کودکان دیده می شود چراکه با تجهیز امکانات بهداشتی در سطح شهر، بسیاری از بیماریها از بین رفته است. در زمانهای گذشته پوشاک مردم تنها به وسایل ساده همانند گیوه، ختم می شد. مردم هفته ای یک بار یا هر دو هفته ای یک بار در آبهای کثیف، حمام می کردند چون آب بهداشتی وجود نداشت و خزینه بود که حداقل روزی ۱۰۰ نفر از این آب استفاده می کردند و بیشتر بیماری ها ناشی از همین آبهای میکروبی بود و مردم ناچار بودند در این آب استحمام کنند، الحمدلله امروز، آبها کاملا بهداشتی است. اکنون پوشاک، بسیار متنوع و فراوان شده است. خدا را شکر خیلی نعمت داده و باید آن را قدر بدانیم.

*دوره کدخدابودن جنابعالی از چه سالی بود؟  

من کدخدا نبودم ولی در زمان سابق که به ۴۰ سال پیش برمی گشت، دو شغل دولتی داشتم؛ اول اینکه مسوول خانه انصاف بودم برای مثال کسانی که بایکدگدیگر اختلاف داشتند به صورت رایگان کار آنها را حل می کردیم و به هرطریقی بود طرفین را راضی می کردیم. شغل دوم بنده هم داوری بود که اکنون به آن شورای حل اختلاف می گویند و من معاون شورای داوری میبد بودم. افرادی که تخلف های مختلف داشتند را بررسی می کردیم و رئیس این شورا، آقا میرزامحمدکلانتری(کدخدای بشنیغان) بود.

*محل کارشما درکدام محله بود و آیا این شورا برای همه میبد بود؟

بله برای همه میبد بود. محل کاربنده در خیابان امام، بانک ملت کنونی بود که درگذشته یک خانه قدیمی بود این خانه را اجاره کردیم و مشغول به کارشدیم. ساعت ۴ عصرتا هشت شب مشغول کار بودیم.

*مکان خانه انصاف کجابود؟

در هر محله ای یک خانه انصاف وجود داشت و یک خانه انصاف منحصر به سراسر میبد نمی شد. منتها همه محلات میبد خانه انصاف را داشتند. اما خانه داوری مهمتر بود و اختیار بیشتری نسبت به خانه انصاف داشت و تقریبا خانه‌های انصاف متشکل از ریش سفیدان محل بودند.

پس کدخدای فیروزآباد چه کسی بوده؟

شخصی که معروف است به حاج عباس سلمانی. او شخصی مردمی بود. کدخدایان محلات میبد در زمان گذشته از فرمانداری اردکان -که میبد تابع اردکان بود- فرمان می گرفتند و اصلا فرمانداری اردکان، کدخدای محلات مختلف میبد را معین می کرد.

در صورت امکان اسم چند نفر از کدخدایان بگویید.

علاوه بر حاج عباس سلمانی، حاج میرزامحمدکلانتری، کدخدای بشنیغان بود. همچنین میبد، آقای عظیمی پور ، شهیدیه حاج محمدملاعباس برادر آیت اله اعرافی بود، یخدان، آقای صادقی و کدخدای محله ده آباد آقای زارع بود. کدخدایان تا زمانی که خوداستعفا نمی دادند در این سمت باقی می ماندند اما گاهی که مردم از آنها شکایت می کردند، از طرف فرمانداری عزل می شدند.

*در زمان گذشته بیشتر چه جرم هایی انجام می شد؟

سعی می کردیم از هر ۱۰۰ شکایت ۹۵ مورد را جریمه نکنیم؛ چراکه مردم آن زمان فقیر بودند. برای مثال اگر کسی بدون اخذ گواهینامه رانندگی می کرد سعی مان براین بود که وی را جریمه نکنیم. در گذشته مواد مخدر، فراوان بود اما کسی از این تریاک استفاده نمی کرد. مثلا در محله فیروزآباد در ۵ هزارنفر، شاید تنها ۴ نفر معتاد بودند و جوانان اصلا معتاد نبودند. باوجودی که حتی کشت تریاک هم در زمان گذشته می شد اما کسی معتاد نبود. حتی  تریاک، کوپنی و سهمیه ای بود و هر ۵ گرمی، ۴- ۵ ریال بود؛  باوجودی که ارزان بود اما کسی نمی خرید. این تریاک ها را تنها به افراد سالمند می دادند. درعین حال حتی فروشندگان هم معتاد نبودند؛ چون می دانستند اعتیاد علاجی جز مرگ ندارد و البته پولی هم در کار نبود. جوانی که معتاد شد غیرت ندارد، هیچ اعتباری هم ندارد. بنابراین مردم در زمان قدیم کمتر معتاد بودند. خودم ۷۳ سال است که مغازه دارم و انواع و اقسام سیگار و تریاک می فروختم اما به هیچ وجه از آنها استفاده نمی کردم چون اراده داشته و دارم.

* بیشترین اختلافات مردمی در شورای داوری چه بود؟

بیشتر تخلفات مربوط به موتورسواری  از جمله تصادف و.. بود در درجه دوم اختلاف مربوط به زمین و آب بیشترین اختلاف ها بود. اما تخلفی که خیلی کمتر اتفاق می افتاد دزدی بود و باوجودی که مردم فقیر بودند و کار و اشتغال نبود اما کسی دست به سرقت نمی زد. چون وضع مالی مردم خوب نبود کم و بیش جرم  دزدی و سرقت اتفاق می افتاد. اکنون سرقت و دزدی زیاد شده چون چشم و هم چشمی زیاد شده است. طلاق و طلاق کاری هم خیلی کم بود و من به یاد ندارم که زوجی طلاق بگیرند.

ادامه دارد…