حجاب، نه تنها مانع پیشرفت نیست که عامل پیشرفت است

در مورد مسئله مهم حجاب و عفاف، سال ها مباحث مختلفی مطرح شده و می شود که یکی از این موضوعات، پرداختن به نقش حجاب در پیشرفت و تعالی جایگاه اجتماعی زنان می باشد.

به گزارش میبدما؛ بر اساس همین موضوع به سراغ یکی از نخبه های حوزه آموزش عالی شهرستان میبد رفتیم و در مورد حجاب و عفاف با وی به گفتگو نشستیم؛ حاصل گفتگو با خانم دکتر علوی را در ادامه بخوانید.

لطفا خودتان را معرفی کنید؟
فخرالسادات علوی متولد خرداد ماه ۶۴ و تحصیل‌کرده فلسفه محض و غرب تا مقطع دکتری در دانشگاه تهران و اصفهان هستم. از سال ۸۹ در دانشگاه میبد تدریس می کنم و سه سال است که عضو هیئت علمی گروه فلسفه و حکمت اسلامی این دانشگاه هستم.

کمی در مورد رشته تخصصی‌تان، فلسفه، برایمان توضیح دهید؟
به زبان بسیار ساده در فلسفه ما به دنبال یافتن علت و دلیل عقلانی هر چیزی هستیم؛ مثلاً عالم هستی، انسان ها، خدا، بلایا، خوبی و بدی، عدل و ظلم، زشتی و زیبایی… و می خواهیم از این طریق به حقیقت برسیم؛ حقیقتی که چشم ما آن را نمی بیند اما عقل می تواند آن را درک کند. اهل فلسفه می آموزند که بدون دلایل و مدارک کافی چیزی را نپذیرند یا رد نکنند.

به عنوان فردی که در بالاترین سطوح آموزش عالی در حال فعالیت است، نظرتان درباره حجاب چیست؟
بشخصه حس خوبی نسبت به حجاب دارم و رک بگویم به چادری بودنم افتخار می کنم. معمولا آنچه که من دیده ام این است که افراد مخالف حجاب و پوشش زنان، یا از سنخ آقایان هستند یا اینکه از خانم هایی هستند که خودشان چندان پای بندی به حجاب نداشته اند و طعم شیرینِ به سر گذاشتنِ تاج بندگی خدا را نچشیده اند. نمی دانم که اینها بر چه مبنایی به خودشان حق می دهند که سخنگوی طیف وسیع زنان در مقابله با حجاب باشند؟ خودم به عنوان کسی که محجَب بودن را انتخاب کرده ام، تاکنون این احساس را نداشته ام که برایم دست و پا گیر بوده و جلوی فعالیتم را گرفته باشد نه در تحصیل و کار علمی، نه در فعالیتهای فرهنگی و اجتماعی، نه در آمد و شد های خانوادگی… البته ورود به برخی مسائل و مکان ها مناسب یک خانم عفیف و محجبه نیست که البته اگر حجاب و عفاف قرار است جلوی این را بگیرد، خوب بگیرد؛ این نشان از نقش مثبت و سازنده آن است.

به نظرتان این حرف که حجاب مانع پیشرفت و ترقی زنان است تا چه حد درست است؟
به نظر من حجاب مانع پیشرفت که نیست هیچ، خودش باعث پیشرفت است، هم برای زنان و هم برای کل اجتماع. حجاب مثل یک کارت گارانتی است، گارانتیِ حضور سازنده و سالم زن در عرصه فعالیتهای اجتماعی. البته منظورم این نیست که یک زن بی حجاب لزوما حضور مفید و سالمی در جامعه ندارد؛ نه! منتها چون که با حضور زن در جامعه طبیعتاً برخورد و ارتباط با مردم نیز اتفاق می افتد و خوب، قابل پیش بینی هم نیست که با چه سنخ آدم هایی روبرو می شود، اگر زن پوشش خودش را طوری انتخاب کند که دیگران هم با نگاه به این فرد حساب کار خود را بکنند و بفهمند که باید حریم و حرمت را حفظ کنند یعنی او را انسان ببینند نه زن، وی می تواند با خیال آسوده کار خودش را بکند. راستش را بخواهید برایم قابل درک نیست که چرا برخی فکر می کنند این حجاب مانع پیشرفت است و برخی دیگر به اشتباه یا با دشمنی می خواهند این به اصطلاح مانع را بردارند، درک نمی کنم که چه ارتباط مستقیمی بین این دو وجود دارد که اگر ملتی عقب افتاده باشد ما بیاییم حجاب سر زنانش را برداریم که پیشرفت کنند! اینکه برخی برای آزادی زن و پیشرفت او از برداشتن حجاب دم می زنند، طبیعتاً به علل دیگری این کار را انجام می دهند و بهانه ظاهری آن را حجاب می دانند و از آن به عنوان ابزار استفاده می کنند.

فرمودید در فلسفه به دنبال علت هر چیزی هستید؛ فکر می کنید فلسفه حجاب چیست؟
در همه فرهنگ ها زن مظهر لطافت و نماد زیبایی و دلربایی دانسته شده است و قطعا حضورش در عرصه گسترده اجتماع یک حضور ویژه است و بایستی همراه با تمهیدات و تشریفات خاصی باشد؛ تشریفاتی که از یک‌طرف محافظ سلامت جسم و جان این موجود لطیف باشد و از طرف دیگر عرصه کار و فعالیت را یکسره تبدیل به عرصه دلبری و دلدادگی نکند و احساسات و هیجان ها را به جای منطق و عقل ننشاند. حجاب کامل و بخصوص حجاب برتر یعنی چادر یک تدبیر ویژه و یک تشریفات ساده اما زیرکانه است که به جامعه اجازه می دهد هم از استعدادهای جنس زن بهره ببرد هم گرفتار آسیب های احتمالی این بهره وری نشود. پس فلسفه حجاب اولا محافظت از زن و ثانیا محافظت از مرد است لذا حکم به لزوم پوشش یک حکم عقلانی است و اختراع اسلام و مخصوص مسلمانان نیست.

با اینکه در بحث زنان جامعه، مسائل زیادی وجود دارد، به نظرتان چرا در مورد حجاب اینقدر تقابل شدت گرفته است؟ و دشمنان اسلام و انقلاب روی این موضوع حساسیت دارند؟
فکر می کنم در مرحله اول اثرگذاری این موضوع خیلی زیاد است. از طرفی هم حجاب همانطور که گفتیم چیزی نیست که فقط خانم ها درگیر آن باشند بلکه کلّ اجتماع و مخصوصاً آقایان را هم درگیر خودش می کند. از یک نگاه هم به نظرم اگر خانمی توانست حجاب را باور کند و به آموزه های دینی در محور حجاب اعتماد پیدا کند، به مسائل دیگر اسلامی نیز با نگاه حسن‌ظن وارد می شود و با آنها کنار می آید، ولی اگر حجاب را قبول نداشته باشد مطمئن باشید کم کم دست به تحریف و دست کاری مابقی احکام عملی اسلام نیز خواهد زد.

بنا به اعتراف کسانی مانند خانم «وندی شلیت» از نویسندگانِ فمنیست غربی، دختران و زنان غرب و به خصوص آمریکا در عصر جدید گرایش و تمایل بیشتری به عفاف دارند، در حالی که در کشور ما برخی از زنان به سمت بیراهه تجربه شده غرب در حوزه زنان می روند، به نظر شما علت این موضوع چیست؟
فکر می کنم، استفاده از شیوه خطا و آزمون از بزرگترین اشتباهاتی هست که بسیاری از ما انسان ها مرتکب می شویم، در حالی که تجربه دیگران پیش روی ماست. به عنوان نمونه همین موضوعی که اشاره کردید، زنان غربی طعم تلخ آزادی دروغین زن در غرب را چشیده اند و حواشی ناخوشایند آن را نیز تجربه کرده اند، بازگشت آنها نیز طبیعی است، اما برخی در کشور ما و در اوج امنیت و آرامشی که مهیا شده، می خواهند به راهی بروند که زنان غربی آن را تجربه کرده اند. البته میل به زینت کردن و خودآرایی و جلب توجه و دلبری از جمله تمایلات طبیعی و خدادای یک زن است و حکمتهای دقیقی نیز دارد منتها قرار نیست این میل طبیعی به صورتی کنترل نشده به بروز برسد.
در مورد عفاف‌گرایی زنان غربی، به نظرم می رسد که یک زن خودش می فهمد که پوشش مناسب برای او امنیت را به ارمغان می آورد؛ زنی هم که خودآرایی را به محیط خانواده و اندرونیِ زندگی اش محدود نمی کند، می داند که مردان جامعه بدون حاشیه از کنارش نخواهند گذشت و حداقل با نگاهی ویژه او را برانداز خواهند کرد. متاسفانه وقتی زن دنبال این نگاه و حاشیه رفت دچار آسیب هایی مثل دنباله روی مد و مصرف گرایی هم می شود و این همان جیب بزرگی است که بسیاری از مبلغینِ بی حجابی برای پول های خانواده ها دوخته اند؛ آزادی زن و ترقی اجتماع بهانه است!
ضمن اینکه آفت های حضور ناسالم، گریبانگیر مردان نیز می شود و پای روابط عاطفی را فراتر از محیط خانواده به محیط کار و اجتماع نیز باز می کند. چنین مردی دیگر نمی تواند در سر کار فقط به کارش فکر کند؛ بگذریم از اینکه در خانه نیز فقط به همسر خودش فکر نمی کند. پس باید به صراحت بگوییم که حجاب مانع پیشرفت نیست و بالعکس بی حجابی عامل توقف و مانع پیشرفت جامعه خواهد شد.

حجاب داشتن را به نوعی سخت می دانند و این دلیلی می شود برای کم کردن از میزان آن.
بله پاسداری از هر گنج و گوهری سخت است؛ مخصوصا اگر گوهر انسانیت باشد لذا حیوانات از این سختی معافند. رعایت حجاب اگر هم سخت است اما به هر حال زنی هم که حجابش را رعایت نمی کند سختی دارد منتها یک سختی متفاوت، او نیز فکر و ذکرش این می شود که مثلا امروز باید با چه ستی بیرون بروم و چه ارایشی انجام دهم، چگونه جذاب تر از بقیه باشم … طبیعتا با حجاب کامل و ساده این تبعات و وقت گیری های بیهوده هم تمام می شود. زمانی در مورد محجبه شدن و شیعه شدن زنی امریکایی در تلویزیون برنامه ای می دیدم، تعریف می کرد که در اعتراض به دوستانش که به پوشش موهایش ایراد گرفتند ناخوداگاه اینگونه پاسخ داده بود که این تاج بندگی خدا بر سر من است. اینگونه این زن به رشد فکری و عقلی رسیده است که به آن می نازد و از داشتن آن لذت هم می برد؛ لذا پاسخ سوال شما را اینگونه می دهم که این از آن سختی های شیرین است که به کشیدنش می ارزد!

نقطه ضعف ما در کشور در مورد فراگیر کردن حجاب چه بوده است؟ در حالی که ما قوانین مصوب خوبی مثل قانون حجاب و عفاف سال ۸۵ داریم؟
به نظرم اصولا در محور سخت افزاری بیشتر کار کرده ایم تا نرم افزاری و فرهنگی. قوانین خوبی هم شاید وضع شده باشند، اما به مرحله اجرای درست در نمی آیند. بحث حجاب، به خصوص برای دختران نیز به خوبی تبیین نمی شود، نه از جانب خانواده ها و نه از جانب آموزش و پرورش؛ وقتی دختری به دانشگاه می رسد طبیعتاً با یک بروشور یا دیوار نوشته در مورد حدود پوشش نمی تواند به دید خوبی در مورد حجاب برسد و آن را درک کند، باید از ابتدا روی تفکر آنها کار شود تا در آینده هم دید خوبی نسبت به حجاب و عفاف داشته باشند و حتی مبلغ و مدافع آن باشند.
داستان ها و فیلم های ما هم در این موضوع اصولا کاستی های زیادی دارند در حالی که ما نیاز مبرمی به این محصولات فرهنگی و پرمخاطب داریم. بحث نرم افزاری را باید واقعا جدی بگیریم.

فرمودید که در تهران و اصفهان تحصیل کرده اید؛ وضعیت حجاب و برخوردها با شما در ان محیط ها چگونه بود؟
در فضای دانشگاهی شاید مثل دیگر مکان ها نباشد که به راحتی بشود به کسی ایراد گرفت و تمسخر کرد. برخی از محجبه ها هم فکر می کنند جو این اماکن اینگونه است که قرار است به محض ورود مورد تمسخر قرار گیرند در حالی که این تصور فقط نتیجه اعتماد به نفس پایین خود فرد است. یک بانوی محجبه وقتی شخصیت و مرام و جایگاه علمی خودش را نشان دهد، نگاه دیگران هم همراه با حفظ جایگاه و مقام او خواهد بود. خودم هم تجربه کرده ام که در روزهای اول در خوابگاه دانشجویی که با همه نوع آدمی برخورد داشتیم و مخصوصاً اینکه با دانشجویان رشته هنر در ارتباط بیشتری بودیم، نگاه ها به ما یک مقدار متفاوت بود، گویی برایشان عجیب و سوال برانگیز بودیم اما بعد از گذشت مدتی کوتاه نه تنها ما را باور کردند که به ما اعتماد کامل هم پیدا کردند و حتی در برخی از مشکلاتشان با ما مشورت می کردند.

در ارتباط با دانشجویان خودتان درباره این موضوعات مباحثه ای می شود؟
در برخورد با دانشجویانم شاید اتفاق نیفتد که به صورت مستقیم درباره این موضوع صحبتی بشود یا تذکری بدهم. ولی اتفاق افتاده که در محورهای تحقیقات دانشجویی و یا کرسی های آزاد اندیشی به این مبحث پرداخته ایم. البته به صورت خاص هم برای حجاب ممکن است کار نکنیم ولی با ورود به مسائل کلی شخصیت و منش زن، می توانیم ضرورت حجاب را هم جا بیندازیم. به نظر من بهترین کاری که می توانم انجام دهم این است که به شخصه به عنوان فردی که حجاب برتر را انتخاب کرده ام، از هر جهت در اخلاق و رفتارم دقت نظر داشته باشم، قطعا اگر دانشجویانم در من عیبی نبینند، اعتماد پیدا می کنند و ظاهر مرا هم به عنوان ظاهری موجه می پذیرند.
در دانشگاه میبد هم البته پیشنهاد برگزاری کارگاه زن پژوهی را داده ایم که اگر موافقت شد به این موضوع مهم می پردازیم.

هدف از برگزاری این کارگاه چه خواهد بود؟
فراتر از مسائلی مانند حجاب، در مورد جنس زن، عرصه های وجودی او، شرافت و کرامت او، بررسی آراءتحقیرآمیزی که در تاریخ نسبت به زن بیان شده و در کنار آن بحث تحلیل و نقد رمان ها و فیلم های مرتبط با زنان … را خواهیم داشت. البته کلیت طرح مورد تایید واقع شده ولی هنوز به مرحله عملیاتی نرسیده است.

در حوزه فعالیت خودتان خاطره جالبی به ذهنتان می رسد؟
یکی از خانم هایی که دو ترم دانشجوی تحصیلات تکمیلی بنده بود، همسر یک روحانی بود که خودشان هم از افراد با حجاب و معتقد بودند، بعد از اینکه برای انجام کارهای پایان نامه آمده بود، می گفت همیشه بدبین بوده ام که یک زن بخواهد درس بخواند و در محیط اجتماع حاضر شود و بتواند در اجتماع حرفی برای گفتن داشته باشد مخصوصا که بخواهد چنگ در چنگ مباحث فلسفی و استدلال های عقلی هم بیندازد. به همین خاطر هم تصمیم جدی به تغییر رشته داشتم. ولی وقتی شما را در کلاس درس و در بحث با دانشجویان مشاهده کردم و دیدم که در مباحث عقلی و انتزاعی حتی از دانشجویان پسر هم کم نمی آورید، نظرم عوض شد و فهمیدم که زن هم می تواند با رعایت همه شئونات پیشرفت کند. این اقرار ایشان خیلی به دلم نشست و مرا مصمم تر از قبل برای پیگیری کار علمی نمود. حالا نمی دانم نگاه افرادی که به حجاب علاقه و اعتقاد ندارند نسبت به من چگونه بوده است.

دانشگاه میبد از لحاظ حجاب و عفاف شرایط بسیار خوبی دارد، نظرتان چیست؟
در دانشگاه میبد و فضایی که ایجاد شده اتفاق افتاده که گاهی از آقای دکتر کلانتری تشکر کرده ام، وقتی در محیط هم قدم می زنیم به راحتی می توان تفوق محیط علمی بر محیطی پر حاشیه را متوجه شد. در مجموع محیطی آرام و مناسب مهیا شده است. من در دانشگاه های تهران و اصفهان بی حجابی های زیادی را دیده ام. تجربه شده که همکلاسی های ما ساعاتی قبل از رفتن به کلاس جلوی آینه خود را آماده می کردند و انواع لباس را امتحان می کردند و گاهی وسواس گونه از دیگران هم نظرخواهی می کردند. حتی جالب اینکه در کلاس هم مدام آینه جلویشان بود و خود را چک می کردند و معمولا به جای بحث علمی مشغول دلبری حضوری در دانشگاه و خیابان یا دلبری غیرحضوری از پشت تلفن بودند! این حاشیه ها که طبیعتاً محیطی علمی را تداعی نمی کند، در دانشگاه میبد به ندرت مشهود است که باید از مدیریت دانشگاه تشکر ویژه داشته باشم.

به نظرتان حرکت چهارشنبه های سفید و مسیح علی نژاد چقدر موفق خواهد بود؟
به نظرم هر حرکتی که بر خلاف فطرت انسان باشد، به هر حال محکوم به شکست خواهد بود و ادامه نخواهد یافت. البته در این مسیر ضررهای خودش را هم می زند و ممکن است استعدادهایی را هم به هدر بدهد. وظیفه ما این است که با کارهای مناسب و مقابله درست، اسیب های این ضرر موقت را هم کم کنیم.

از دوران دانشجویی خودتان خاطره ای در این مورد دارید؟
خاطره ای از دوران دانشجویی خودم به یاد می آورم که برای من خاطره ماندگاری شده است. با چند دوست محجبه گروهی داشتیم که بقیه هم ما را به درسخوانی و نظم می شناختند، جزوه های خوبی هم تهیه می کردیم. هرگاه همکلاسی های پسر ما می خواستند برای گرفتن جزوه از ما درخواست کنند حریمی را برای ما قائل بودند و مستقیم این درخواست را به ما نمی گفتند و از خانم های دیگر که پوشش عادی تری داشتند به عنوان واسطه کمک می گرفتند. این طور هم نبود که برخوردشان با ما محدود شده باشد و مجبور باشند وقتی ما را می بینند سرشان را پایین بیندازند، یا سر کلاس بحث علمی نداشته باشیم، ولی برای گرفتن جزوه که کمی جنبه خصوصی تر داشت، این اجازه را به خودشان نمی دادند که مستقیم درخواست کنند.

و نکته اخر؟
همیشه سر کلاس اگر فرصتی رخ دهد و دانشجویان شروع به درد دل کنند و به اصطلاح به زمین و زمان انتقاد کنند! به آنها می گویم که نقایص همیشه در همه جا هست، شما باید خودتان را درست کنید. به جای اشکال گرفتن به دیگران ببینیم در سطح و محدوده خود ما چه کاری برای اصلاح از دستمان بر می آید؛ همان را انجام دهیم.
توصیه خانمانه هم اینکه به پوشش اسلامی و به حریمی که اسلام از ما خواسته آن را رعایت کنیم، به چشم اسارت و عدم آزادی و مانع پیشرفت نگاه نکنیم، اینها تدابیر ظریفی است برای اینکه زن بتواند سالم در جامعه ظاهر شود و به جای جنسیت خود، استعدادهای انسانی و کرامت خود را به بروز رساند. از خدا می‌خواهم که نور ایمان خودش را به دل من و تمامی بانوان نیک‌سرشت عالم بتاباند تا در پرتوی آن خدای حکیم را خوب بشناسیم و با اعتماد به فرمان‌هایش، منازل ترقی را با شتاب هر چه تمام بپیماییم.