۱۰ نکته جالب در باب قانون

میلاد دخانچی/ دکتری مطالعات فرهنگی

۱)قانون دولت مدرن را انسان وضع کرده لذا غیر از قوانین شرعی، بقیه قوانین منشأ وحیانی نداشته قابل تغییرند

۲)قانون در واقع یک قرارداد اجتماعی برای بهتر زیستن است لذا قوانین اگر کارکرد خود را ازدست بدهند محکوم به تغییر اند

۳) قوانین خوب و بد دارند. تلاش برای تغییر قوانین بد، به معنی عدم التزام به قانون نیست بلکه برعکس تجسم قانونگرایی است ( تحریم ها علیه ایران در شورای حکام همیشه “قانونی” است ولی ایران با زیر سوال بردن ان قوانین، اجرای قوانین جدیدی را طلب میکند لذا ایران قانونگراست)

۴)همیشه یک عده، از قوانین بد منتفع هستند لذا طبیعی است که آنان طرفداران قوانین خوب را ضد قانون بدانند ( کودتای ۲۸ مرداد و برکناری مصدق و بازگشت شاه “قانونی” بود و در نهایت مصدق “مجرم” شناخته شد)

۵) قانون و اخلاق دو مقوله متفاوت و در بعضی مواقع متعارض اند (شخصی ممکن است بیگناه باشد ولی به استناد قانون و شواهد ساختگی به حبس ابد محکوم شود) بنابراین در عین دفاع از قانون همواره باید این سوال را پرسید که آیا پیامد اجرای این قانون اخلاقی است یا خیر ؟

۶) قانون باید در خدمت امنیت باشد. قانونی که مخل امنیت است حداقل اضطرارا باید تغییر کند بنابراین آنچه اصالت دارد امنیت است نه قانون (توافق مصلحت بر قانون)

۷) پایه های امنیت بدون عدالت و آزادی بشدت لغزنده است لذا امنیت بدون بسط آزادی و قسط، امنیت نیست ضد امنیت است (حاج کاظم آژانس ضد قانون بود اما برای عدالت و آزادی می‌جنگید)

۸)حمایت از تغییر قوانین بد در غایت خود یک تصمیم امنیتی است چراکه تغییر قوانین به نفع آزادی و قسط در نهایت امنیت را سامان میبخشد

۹) هر آنکه از تغییر قوانین به نفع عدالت و آزادی دفاع نمیکند فاقد نگاه امنیتی است و مقابله با تغییر قوانین به نفع آزادی و عدالت نتیجه یک رویکرد ضد امنیتی است

۱۰) تعارض بین قانونگرایان (طرفداران قوانین بد) و اخلاقگرایان (طرفداران قوانین خوب) طبیعی است. قوانین خوب هیچ گاه از مسیر احترام کامل به قوانین بد محقق نمی‌شوند. بنابراین یک “انقلابی” واقعی برای تحقق قوانین خوب جبرا باید در مقابل دیوار قوانین بد و منتفعان آن قرار گیرد. یک انقلابی نمی تواند طرفدار قوانین بد باشد (من دیپلمات نیستم انقلابی ام).

نتیجه) به هر میزان قانونگرایان اخلاقی تر شوند و اخلاقگرایان قانونگراتر هزینه تعارض به حداقل رسیده در گرو بسط ها عدالت و آزادی امنیت محقق می‌شود. امنیتی ترین تصمیم ایستادن در وسط و هدایت هر سمت به ملاقات دیگری در نیمه راه است. ایستادن در سمت منتفعان قانون بد نمی تواند “انقلابی” تلقی شود.