در ارتباطات نظریهای داریم به نام جریان دو مرحلهای ارتباط که ساده و خلاصهاش این است که پیام رسانههای گروهی در مرحله اول به رهبران_افکار میرسد و در مرحله دوم، این رهبران افکار بعد از تسویه این پیامها، آنها را به سایر افراد جامعه میرسانند؛ یعنی این نظریه معتقد است در هر جامعهای افراد پرنفوذی وجود دارند که بصورت فعالانه پیامها را از رسانهها دریافت میکنند و با زبان خود و از طریق راههای ارتباطی خود با مخاطب، این پیامها را به آنها منتقل میکنند و اینگونه بر جامعه تاثیر می گذارند.
حکایت این چند ماهِ بسیاری از سلبریتیها و موضعگیری سیاسی آنها با همین نظریه قابل تحلیل است. نمونه اخیرش هم رضا کیانیان که در جملاتی سیاهتر از سیاه گفته در این ۴۰سال یک روز خوش هم نداشتهایم و هر روز بدتر از روز قبل بوده!
من این حالِ کیانیان را خوب میفهمم؛ این حسی است که کیانیان و دوستانش از مراجع رسانهای خودشان گرفتهاند؛ این حسی است که همه کسانیکه مرجع فکری و خبری خودشان را شبکه هایی مثل بیبیسی یا رسانههایی از این دست تعریف کردهاند، دارند؛ و اصلا یکی از مهمترین هدفهای این رسانهها، در طول این سالها همین بوده که بر رهبرانِ افکارِ جامعه ایرانی تاثیر بگذارند؛ چه بسیارند اهالی سیاست و فرهنگ و هنر و ورزش که مخاطب اخبار و برنامه های این رسانهها شدهاند؛حالا یا به خبر آنها اعتماد دارند و یا لااقل شنیدن اخبار این رسانهها را مهم تلقی می کنند. و این رسانهها اگر بتوانند بر ادراک این رهبران افکار تاثیر بگذارند بزرگترین پیروزی را بدست آوردهاند؛ یعنی فقط کافی است بیبیسی بتواند رهبران افکار جامعه ایرانی را قانع کند که مثلا در جنگ، امام اشتباه کرده و باید زودتر مذاکره می کردیم، دیگر خود این رهبران افکار همه تلاششان را خواهند کرد که کل جامعه را قانع کنند و این ادراک در تصمیماتشان هم تاثیر میگذارد؛ یا مثلا کافی است این رسانهها کاری کنند که این رهبران افکار احساس کنند در این ۴۰سال یک روز خوش نداشتهاند؛ آنها حاضرند این حسشان را با صدای بلند فریاد بزنند، حتی اگر این حرف با واقعیتهای جامعه کیلومترها فاصله داشته باشد.
بله؛ شمایی که ۴۰سال است مخاطب بیبیسی بودهای در این ۴۰سال، یک روز خوش هم ندیدهای! چون بیبیسی و امثالهم اساسا بودجه میگیرند که هر روزِ مردم ایران را سیاه نشان دهند، و سیاهیها را هر روز بزرگ و بزرگتر و سفیدیها را کوچک و کوچکتر نشان دهند!
.
پینوشت: بدیهی است که ما در کشورمان مشکل داریم و خیلی هم مشکل داریم؛ اما بیش از حد بزرگ دیدن مشکلات هم یک بیماری خطرناک و مشکل آفرین است
ارسال دیدگاه
مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : ۰