بوی تعفن هنرپیشگی در کشور ما!

کار به جایی رسیده است که فیلم ها یا انقلابی و جنگی هستند، که در دسته فیلم های خوب آنها را جا داده ایم، یا فیلم های خانوادگی و … و … که هیچ کدامشان ذره ای نم انسان سازی پس نمی دهند و گاهی نشان دادن مسجدی یا حسینیه ای آنها را در زمره فیلم های خوب قرار می دهد…

  • احمد کریمی/ حکمت ما

سینما و هنرپیشگانش، همیشه، در همه کشورها، و همه جا در چشم هستند…

انگار، هنر سینما و هنرمندی! بازیگرانش، تکه ای مهم از پازل تشکیل دهنده اجتماع انسان ها در یک جامعه هست…

و این اتفاق نمی افتد، الا به قدرت تصویر و تصویرگری، که همیشه آنها را جلوی چشم ها قرار داده است و به لطف ماهیت ایجاد فضای توهم، و لذت بخش بودن این موضوع برای انسانهایی که از واقعیت خسته کننده و مسئولیت زا، فراری هستند، بازیگری و سینما، همیشه مشتاقانی پرو پا قرص و همراه دارد…

آنقدر پر و پا قرص که هر کسی را در نوشتن این مطلب کوتاه به شک می اندازد، بنویسد و محکوم به حماقت و تعصب و تحجر و خشک و مقدس بودن شود، و یا ننویسد و همیشه خود را به مصلحت اندیش بودن و کناره کشی از اصل واقعیت، متهم کند…

واقعیت چیست؟

واقعیت این است که هنرپیشگی و سیاه بازی از اول عمر بشر بر زمین، در وجود هرکسی بوده است، همیشه نیز خریدار نداشته است، یعنی هرکسی دوست نداشته است، تلخک بزرگان شود تا در مواقعی که ناراحتی آنها بالا می گیرد، با ادا درآوردن، گریه و خنده سوری و بیهوده، شکلک درآوردن و … سرشان را گرم کند و از ناراحتی بیرونشان بیاورد…

این، خود شجره نامه همه هنرِ هنرپیشگی است که در طول تاریخ زندگی کرده اند و روزگار گذرانده اند…

اما، چرا امروز اینقدر این هنرپیشی خریدار دارد؟ چرا به جایی می رسد که از ما بهترون می شوند؟ چرا هیچ قانونی نمی تواند، قانون هنرپیشگی را دور بزند؟ چرا هنرپیشگی، دنیایی متفاوت است برای آنها که در این توهم‌کده بزرگ خود را بد جور آدم فرض کرده اند؟

نمی دانیم !!!

در اصل باید باور کرد که همیشه و در همه جا، این طیف از جامعه، بد جور به اخلاق و انسانیت در جامعه ضربه وارد می کنند. حتی در غرب نیز که دیگر هیچ اصول مقدسی نیست که زیر سوال برود و بشود به خاطرش کاری کرد، نیز سینما و هنرپیشگانش، همه چیز را و همه اخلاقیات را تحت الشعاع خویش قرار می دهند، حتی بوی فسادشان تا این طرف دنیا چنان پیچیده است که مدتهاست بسیاری از ما به آن عادت کرده ایم…

دیگر چه برسد به کشوری چون ایران که ارزش هایش با خون ها، شکنجه ها، جنگ ها، ایثار ها، جانبازی ها و … تعالی گرفته است.

متاسفانه، با نگاهی دقیق به روند نرم تغییر اخلاقیات در تلویزیون، و روند تند و شیب دار اخلاقیات در سینما، همین طور حواشی زندگی هنرمندان ! بر جامعه، می بینیم، واقعا برای سینمای انسان ساز، تعالی بخش، الگو دهنده مناسب و تربیت کننده، هیچ جایی نمانده است و حتی گاهی نمایش فیلمی خوب و مناسب نیز، مانند قطره ای در اقیانوس لجن و تعفن چنان گم می شود، که انگار اصلا وجود نداشته است …

کار به جایی رسیده است که فیلم ها یا انقلابی و جنگی هستند، که در دسته فیلم های خوب آنها را جا داده ایم، یا فیلم های خانوادگی و … و … که هیچ کدامشان ذره ای نم انسان سازی پس نمی دهند و گاهی نشان دادن مسجدی یا حسینیه ای آنها را در زمره فیلم های خوب قرار می دهد…

واقعیت این است که در دنیای امروز، به سینما و تلویزیون نیاز هست و نمی توان آن را به کل از دور خارج کرد، سینما و تلویزیونی که موثر برای رشد جامعه به سوی انسانیت و اهداف متعالی باشد…

اما انگار اگر قرار است این که هست، اسمش هنر و هنرمندی باشد، ندیدن و دنبال نکردنش، بهترین راه سعادت است برای افراد جامعه…

 

گوشه ای از بوی تعفن هنرپیشگی روز جامعه ما :

http://www.farhangnews.ir/content/62302