یکی کردن هنرمند ارزشی و غیرارزشی کاسبی است/ عده ای که می گویند هنر ارزشی و غیرارزشی نداریم دغدغه ریاست دارند
می گویند هنر به ارزشی و ضدارزشی تقسیم نمی شود و هنرمند ارزشی و غیرارزشی هم نداریم. یا این حرف بی معنا است و یا شرک و توحید با هم مساوی هستند. یکی کردن اینها کاسبی است.
عده ای که می گویند هنر ارزشی و غیرارزشی نداریم دغدغه ریاست دارند
جلسه سخنرانی استاد حسن رحیم پور ازغدی با موضوع مفهوم یابی اسلامی در سینمای دینی عصر پنج شنبه ساعت ۱۸ در سالن شماره یک سینما فلسطین برگزار شد.
وی گفت: من معنی این جمله را نمی فهمم که هنر ارزشی و ضدارزشی وجود ندارد! یعنی سینمایی که مروج شرک و خرافه است با سینمایی که مروج توحید و عبادت مساوی است؟ بعضی ها اصلا به این چیزها فکر نمی کنند، به دنبال چیزی هستند که برایش کف بزنند، اینها دغدغه حقیقت ندارند، دغدغه ریاست دارند. اما انبیا دغدغه حق و باطل داشتند. می گویند هنر به ارزشی و ضدارزشی تقسیم نمی شود و هنرمند ارزشی و غیرارزشی هم نداریم. یا این حرف بی معنا است و یا شرک و توحید با هم مساوی هستند. یکی کردن اینها کاسبی است. طبق فرهنگ قرآن شعرا و هنرمندان دو دسته اند، یک دسته اهل اغوا هستند و یک دسته هستند که استثنا می شوند و دنبال ترویج حق و عدل و دفاع از مظلوم اند. آیا شعر دعبل و شاعران انقلابی با شعر شاعران درباری نوکران حکومت مساوی است؟ یکی کردن اینها درست در مقابل خط امام و خط انقلاب و خط انبیا قرار دارد.
رحیم پور در تکمیل سخنانش اضافه کرد: اگر گفتیم آدمها را خط کشی نکنیم و آدمها را دفع نکنیم مسئله دیگری است. اهل بیت حتی برای شاعر شراب خوار که شعر عدالتخواهانه سروده است هدیه و صله فرستاده اند. یعنی هنرمندی را که تقوای اخلاقی نداشته و شعری در مسیر تقوا گفته است بدون تأیید فساد شخصی اش، شعرش و هنرش را صد در صد تأیید کرده اند و برایش صله و هدیه فرستاده اند و حتی از او خواسته اند شعرش را تکرار کند و خودشان هم ابیاتی به آن اضافه کرده اند.
خداوند هم آدم ها را به ارزشی و غیرارزشی تقسیم کرده است
وی در عین حال در نقد نگاه قبیله ای گفت: باندی نگاه کردن همیشه اشتباه است و همینطور که شما در این رفت و برگشت های سیاسی آدمهایی دیده اید که مثلا یک روز درباره شفای یک مریض از امام رضا فیلم می ساخت و یک روز دیگر درباره سکس و فلسفه! به لحاظ قانون اجتماعی خودی و غیر خودی نداریم، همه خودی اند تا وقتی که قانون نقض نشده باشد. اما به لحاظ ارزشی باید گفت که خود خداوند آدمها را به ارزشی و غیرارزشی تقسیم کرده است. حضرت امیر فرموده اند ما در زمان پیامبر وقتی پرچم حق بالا رفت حتی با نزدیک ترین خویشانمان در افتادیم و گفتیم از این به بعد تقسیم ما بر اساس خون و نژاد نیست و از این به بعد ما از دو امت متفاوت ایم چرا که به ارزش های متفاوت معتقدیم.
رحیم پور در توضیح بیشتر درباره این سوال که آیا هنرمندان و سینماگران را می توان به حق و باطل تقسیم کرد یا خیر گفت: یکی از عرصه های تولی و تبری عرصه هنر و فرهنگ است منتها به روش درست. انقلاب هم همینطور بود و دنیا را دو صف کرد. اگر دقت کنیم می بینیم که معاویه هم به امام حسن (ع) ایراد می گرفت که اینها جامعه مسلمین را دو تکه کرده اند.
رحیم پور در بخش دیگری از سخنانش گفت: قرآن می گوید مردم با هم بودند و انبیا آمدند و دو دسته شان کردند. همه اهل فساد و خرابی بودند و پیامبران آمدند دو دسته شان کنند، به بعضی بشرها توهین کردند اما از اصل بشریت دفاع کردند. تفکر اباحه گر می گوید صورت بشر کافی است، اما انبیا می گویند که صیرت بشر مهم تر از صورت اوست.
رحیم پور تذکر داد: جریان مکتب هنر اسلامی باید اهل مدارا باشد، به دیگران احترام بگذارد و به تکنیک و صنعت مسلط باشد. این جریان آزاد اندیشی دارد، طرفدار آزادی بیان و رقابت سالم است اما آن از اباحه گری که از تقسیم بندی حق و باطل می گریزد منافع خودش را مهم تر از حق می داند و محورش همیشه مدافع منافع خودش است، جدا است.
پیامبر همه را بخشید جز شاعرانی که شعر مبتذل می گفتند
رحیم پور در توضیح حساسیت امور فرهنگی گفت: انقلاب اسلامی وظایف مادی داشته و دارد اما یک انقلاب مادی نبوده، اصلا شروعش یک حرکت غیر مادی بوده است. شروع انقلاب توهین در یک مقاله به امام بود. اولین شهیدش هم یک طلبه در قم، و فرزند آقای خزعلی بود، آنهم در عکس العمل به یک کار ظاهرا فرهنگی. پیامبر هم بعد از فتح مکه همه را بخشید به جز شاعرانی که شعر مبتذل و توهین آمیز حتی در مورد بدن و چهره زنانی که به اسلام پیوسته بودند می سرودند. پیامبر در مورد اینها گفت هر جا که هستند آنها را به قتل برسانید ولو اینکه به پرده کعبه آویخته باشند.
حسن رحیم پور ازغدی در بخش دیگری از سخنانش به رفتارهای نادرست در میان هنرمندان انتقاد کرد و گفت: حسادت در عرصه هنرمندی و روشنفکری و عرصه های آکادمیک متداول است. طرف اجازه نقد نمی دهد تا تک گویی کند و خودش را مرکز عالم می داند و همه را نفی می کند. در ایران حتی اینطوری است که تا وقتی هنرمند نمرده است از او تجلیل نمی کنند. می گذارند هنرمند بمیرد و بعد از او تقدیر کنند. به صرف اینکه ممکن است در آینده کار اشتباهی بکند از تشویق او خودداری می کنند و یا می گویند تشویق باعث می شود که پر رو شوند! فرهنگ تشویق کردن و دفاع کردن از یکدیگر ندارند.
وی با محکوم کردن یک جریان متعصب تکفیری که هر کس را طبق مذاق شان فیلم نسازد به حساب نمی آورند فضای نقد را ضروری شمرد و گفت: اگر نفد نباشد رشد نمی کنیم و آزادی باید توأم با اخلاق و منطق را که با قانون حمایت شود و در عین حال نسبت به مرزهای انقلاب باید غیرت نشان داد.
به بعضی ها نباید اجازه داد سینمای اسلامی بسازند
رحیم پور با اشاره به اینکه دوربین یکی از ابزارهای موثر برای امر به معروف و نهی از منکر است، سلاحی است برای مبارزه، و قلمی است برای ترویج جهان بینی اسلامی در مقابل جهان بینی های مادی، از ماجرای اجازه مناظره در مورد بعضی اصحاب امام صادق (ع) و ممنوع کردن مناظره بر بعضی دیگر نتیجه گرفت: به بعضی ها اصلا نباید اجازه داد سینمای اسلامی بسازند. کسی که نمی توند قرآن را از رو بخواند و یک دور نهج البلاغه را نخوانده است چطور می تواند سینمای اسلامی بسازد؟ طرف فیلم اسلامی می سازد فکر می کند حتما باید با علم و کتل و شبیه خوانی و عزاداری … باشد، اما بعضی از این اضافات اصلا در اسلام وجود نداشته است.
حسن رحیم پور ازغدی لوازم ورود به سینمای اسلامی را اول مطالعات قوی اسلامی و دوم اراده و شخصیت قدرتمند برشمرد.
رحیم پور با محکوم کردن مجدد اباحه گری گفت: وقتی جذب مطلق به عنوان تاکتیک مطرح می شود نتیجه اش می شود حرفهای اخیر پاپ که در تاریخ کاتولیک سابقه نداشت که یک پاپ بگوید که دیگر جهنم را قبول نداریم، و خلقت آدم و هوا صرفا یک اسطوره بوده، ما همجنس بازها و لیبرال ها و کمونیست ها را دوست داریم و همه خوبند و همه با هم می رویم به بهشت! قبلا عملا اینطور بودند اما رسما اینطور حرف نمی زدند و این در تاریخ مسیحیت بی سابقه است. یعنی کفر را هم به رسمیت شناخت و دیگر خدا قاضی نیست.
این نویسنده ادامه داد: پاپ این حرفها را برای این می زند که کلیسا یک تاریخ تفتیش عقاید و خشونت و افراطی گری دارد. نتیجه زهد کاتولیکی افتادن به دام همین افراطی گری های جنسی است. امروز برای اینکه مردم را جذب کنند در کلیساها ازدواح همجنس بازان را هم انجام می دهند. اما این جذب به چه است؟ این جذب به خود است و نه جذب به دین. این نوع جذب در سینما و هنر هم هست، و در سیاست هم هست. یک وقت هنرمند می خواهد همه را جذب به خودش بکند، یک وقت هم می خواهد جذب به حق و به خدا بکند. این تفاوت جذب مکتبی با جذب مشرکانه است. باید به کسی که هنرمند ارزشی و ضدارزشی را مساوی می داند گفت: می خواهی ارزش و ضد ارزش را یکی بگیری؟ یا می خواهی مردم را به سوی حق راهنمایی کنی؟
پدیده ای به نام خطر ارتجاع پس از انقلاب
به اعتقاد رحیم پور ازغدی در نقطه مقابل باید خط مقاومت و حساسیت را تقویت کرد والا ما با خطر ارتجاع پس از انقلاب مواجه می شویم. این خطر همه انقلاب ها را تهدید می کند و بعضی ها یادشان می رود که ما وسیله بودیم و هدف مکتب بود، بلکه برعکس می شود طوری که فکر می کنند ما هدف بودیم و مکتب وسیله بود. اصلا دین دولتی هم همین است. دین دولتی یعنی دین را جوری تفسیر کن که همه خوششان بیاید و دولت ما برقرار بماند. و دولت دینی برعکس است، یعنی دولت هدف و وسیله است برای ترویج دین.
رحیم پور در ادامه فهرستی از تهدیدات نگاه مکتبی را عنوان کرد و یکی از مهم ترین آنها را بی حس شدن و بی تفاوت شدن و ممکن دیدن همه اتفاقات و نسبی خواندن حق و باطل و اعتباری دانستن عزت و ذلت و از یاد بردن فداکاری هایی دانست که برای حفظ حق صورت گرفته است. که اینها به پیرشدن روح انقلابی و از یاد بردن ارزش ها منجر می شود. راه حل مقاومت از نظر او غیرت آزاداندیشانه است که نه تعصب تکفیری است و نه وادادگی لیبرالی.
تزریق سکولاریسم به ذهن بچه مسلمان ها
به نظر رحیم پور ازغدی، بهترین روش برای تزریق سکولاریسم به ذهن بچه مسلمان ها این است که تلقین کنند این عرصه سینما عرصه شما نیست. اما همانطور که در عرصه تجارت و اقتصاد و عرصه های دیگر وارد شدن مشکل است اما ممکن، رفتن در عرصه هنر هم مشکل اما ممکن است.
رحیم پور تأیید کرد: در هر عرصه ای از جمله سینما ظرف و مظروف می توانند نسبت های متنوعی داشته باشد. البته فرم یک جاهایی در محتوا دخالت دارد اما باید نگاه دقیق و غیرمطلقی به اینها داشت.
به نظر او، گفته های کسانی که سینمای غرب را مساوی نفسانیت و لذت و صنعت و تکنیک و عقلانیت و غفلت می دانند و همه اینها را در کنار هم قرار می دهند کاملا درست نیست.
رحیم پور در مورد سوژه یابی برای سینمای اسلامی اظهار کرد: وقتی می گویید مفاهیم اسلامی، این مفاهیم دست کم در چهار سطح قابلیت سوژه شدن دارند. یکی تاریخ دینی مثل قصص انبیا است. دیگری حوزه شناخت و معارف دین است. از قبیل تعریف انسان و مرگ وسعادت. رده دیگر ارزش های اخلاقی و اخلاقیات اسلامی است. ارزش هایی مثل سخاوت و وفا و گذشت. مورد سوم رفتارسازی و سبک زندگی است. همانطور که از طریق همین سینما سبک زندگی ما تهدید شده است. برقراری ارتباط میان طبیعت و ماورا الطبیعت هم از ماموریت های هنر دینی است.
به نظر رحیم پور ازغدی، سبک زندگی اخلاقی و عقلانی که اسلام مورد تاکید قرار می دهد بهترین سوژه برای هزاران فیلم خواهد بود.
مشاور فرهنگی رئیسجمهور با بیان اینکه از آن مقدمات سخن رئیسجمهور که شروع کنیم، میفهمیم که چرا تمایز بین هنر ارزشی و غیرارزشی و هنرمند ارزشی و غیرارزشی بیمعنا میشود اظهار داشت: ایشان گفتهاند که ذات هنر خوبی و نیکی است. البته ممکن است کسانی از دیدگاههای دیگری به تعریف هنر بپردازند و تعریف دیگری از ماهیت هنر ارائه دهند. اما در چارچوب اندیشه رئیسجمهور، ذات هنر خوبی و نیکی است. خوبیها و نیکیها هم حتماً در دایره ارزشها تعریف میشوند. اگر این گونه به هنرمند و هنر نگاه کنید، طبیعی است که دیگر تمایز میان هنرمند ارزشی و غیرارزشی از میان میرود.
آشنا بااشاره به اینکه به نظر می رسد در فهم مسئله و منظور آقای رئیس جمهور سوءتفاهمی پیش آمده است و افراد قبل از موضع گیری باید هنر را دقیق تعریف می کردند و سپس به نیت خوانی رئیس جمهور می پرداختند گفت: در میراث ادبی اسلامی و ایرانی ما واژه هنر به معنای کمال، فضیلت، هوشیاری، فضل، تقوی، دانش و کیاست و… به کار می رود، و دارای بار معنایی عام است:
«از نفسپرور هنروری نیاید ؛خردمند مردم هنر پرورند که تنپروران از هنر لاغرند»(گلستان).
به دشمن نمایم هنر هرچه هست/ز مردی و پیروزی و زور دست (فردوسی)
چون غرض آمد هنر پوشیده شد/صد حجاب از دل به سوی دیده شد(مولانا)
وی در ادامه افزود: عزیز دیگری هم تمایز در علم اسلامی و غیر اسلامی را به میان کشیده است . در این زمینه دیدگاه متفاوت و مستحکمی وجود دارد؛ علامه جوادی آملی در مراسم اختتامیه نهمین همایش اساتید تفسیر قرآن و سطوح عالی حوزه علمیه قم در دارالقرآن علامه طباطبایی فرمودند:«ما علم غیر دینی نداریم، تمایز علوم به تمایز موضوعات است، تمایز روشها هم به تمایز موضوعات است، لذا اگر موضوع دینی بود، علم دینی می شود و روش هم دینی می شود ولی اگر موضوع غیر دینی شد روش هم غیر دینی می شود.»
مشاور فرهنگی رئیسجمهورگفت: ایشان با اشاره به نقل حدیثی از امام معصوم توسط شخص کافر خاطر نشان کرد: «شخص کافری که سخن از امام معصوم نقل میکند حرف اسلامی میزند گرچه خود مسلمان نیست لذا می توانیم عالم غیر مسلمانی داشته باشیم که علم اسلامی تولید می کند و بر عکس آن نیز ممکن است.»
وی با اشاره به این قسمت از سخنان رئیسجمهور که « هر هنرمندی میخواهد به معنای جهان و عمق جهان برسد. علاوه بر اینکه هنر به همه جان میدهد، این هنرمند است که رودخانه را، کوهها را، بلبل را، شمع را و پروانه را به سخن وا میدارد.اگر بگوییم هنر مرده را زنده میکند، سخنی به گزاف نگفتهایم، پس تقسیم هنرمندان به هنرمندان ارزشی و غیر ارزشی بیمعناست. هنر یعنی ارزش و هنرمند [فرد] ارزشمندی است که با کار خلاقانه به تعالی میرسد و خلقت، بزرگترین مظهر قدرت خدای لایزال است، فقط در این زمینه است که فتبارک الله احسن الخالقین. هنرمند جهان را بازآفرینی میکند و کار او در مسیر ارزشهای الهی است.» هنر را مروج ارزشها دانست و تاکید کرد: ابتذال هنر نیست. ابتذال در عرصه سینما، موسیقی، شعر، نقاشی و… عین بی هنری است. چون انسان را به قهقهرا می برد و در مقابل کمال جویی است.
آشنا گفت: وقتی به این مقدمات توجه نمیشود آن وقت فاضلانه ادعا میشود «آیا سینمایی که مروج شرک و خرافه است با سینمایی که مروج توحید و عبادت است مساوی است؟» بعد هم نتیجه میگیرند که اظهارنظرها به خاطر دغدغه ریاست است. کاسب کسانی هستند که دکان هفتگی در صدا و سیما باز کرده اند و کالای خود را در بازار انحصاری عرضه می کنند نه آن که بر خلاف اراده محفل نشینان و علی رغم همه تلاش های ناگفته ، راست و صریح با مردم سخن گفت و با تدبیر مقام معظم رهبری اعتماد مردم به صندوق آرا را بازگرداند. نباید به اسم تأکید بر تمایز حق و باطل، حرفهای باطل زد. وقتی هنر را به خوبی و نیکی تعریف کنید، دیگر شعر شاعران درباری و نوکران حکومت های جائر؛ یا تبلیغِ خرافه هنر نیست. خرافه و نوکری ظالمان ضدحریت و آزادگی است و در مقوله هنر نمیگنجد.
مشاور فرهنگی رئیسجمهور با تاکید بر اینکه باید منصف باشیم و از حرفهای درست هم استقبال کنیم تصریح کرد: این درست است که میتوان هنر هنرمندان را بدون تأیید خودشان، پذیرفت. زندگی، عقاید و منش شخصی هر هنرمندی به خودش ربط دارد. امروز جامعه ما شعر حافظ را پاس میدارد حال آنکه در سطح نخبگی و تاریخ ادبیات، بحثها درباره شخصیت واقعی حافظ ادامه دارد. باید درباره هنر هنرمند قضاوت کرد نه هنرمند به مثابه فرد. آقای رئیسجمهور و دولت تدبیر و امید قبول دارد که جریان هنر اسلامی باید مداراگر باشد، و باید از هنرمند به خاطر هنرش تقدیر کرد، حتی اگر شخصیت او را نپسندیم یا با عقایدش مخالف باشیم. معنای جامعه آزاد و مسئول که تضمینکننده و تسهیلکننده حریت است چیزی غیر از این نیست.
وی با اشاره به اینکه یاید به این واقعیت توجه کنیم که اداره سیاسی یک کشور، ملزوماتی دارد که یکی از آنها آشتی ملی و انسجام است تاکید کرد: با خط کشیدن میان بخشهای مختلف جامعه، خصوصاً خط کشیدن میان گروه نخبهای نظیر هنرمندان که بر جامعه تأثیرگذار هستند نمیتوان انسجام خلق کرد. من به ظرفیت انسجامآفرین هنر باور دارم. روز جمعه در مراسم تشییع پیکر افرادی که در پشت صحنه فیلم معراجیها دچار سانحه شدند حضور داشتم. برای من جالب بود که هنرمندانی از دیدگاههای مختلف، افرادی از جناحهای سیاسی گوناگون، و شخصیتهایی از ارتش، سپاه، دولت، بسیج و سایر سازمانها حضور داشتند. این یعنی میتوانیم ذیل چتری که هنر فراهم میکند، کنار هم باشیم. خوب بود کسانی هم که چنین انتقاداتی میکنند در مراسم حضور میداشتند و این انسجام را می دیدند.
آشنا با یادآوری این مطلب که واکنش نشان دادن به این گونه انتقادات برای روشن کردن مواضع است اظهار داشت: دولت خودش حامی انتقاد است و ما فقط میگوییم هدف افراد از نقد، حقیقتیابی باشد نه سیاسیکاری، تا به این ترتیب آزادگی، تساهل، مداراگری و ملزومات دیگر بروز خلاقیت و هنرمندی تضمین شود.
مشاور فرهنگی رئیسجمهور در خاتمه با بیان اینکه اگر جمعی از بزرگترین هنرمندان کشور برای حرفهای رئیسجمهور کف بزنند و شادمان شوند، مایه افتخار است گفت: شما میتوانستید در جمعی که روز چهارشنبه در تالار وحدت گرد آمده بودند صدها هنرمند مورد احترام جامعه ایران را ببینید که هر کدام سرمایهای ملی و ستارهای بر آسمان فرهنگ این کشور هستند. سیاستمداران آمدهاند و رفتهاند ولی برخی از این هنرمندان چندین دهه است در قلب و ذهن مردم جای دارند. قدر دیدهاند و بر صدر نشستهاند. بیان عباراتی که از یک طرف بر اهمیت میراث امام خمینی در هنر تاکید می کند و از طرف دیگر تحقق آرزوهای این جمع فرهیخته و فراتر از سیاست را دستیافتنیتر سازد و ایشان را خوش آید و برایش کف بزنند، خودش هنر است. افتخار است که فرهیختگان مورد احترام مردم برای دیدگاههای رئیسجمهور احترام قائل شوند. ممکن است اقلیتی خوششان نیاید. نظرشان محترم است اما نقصی بر دیدگاه رئیسجمهور وارد نمیکند.
__________________________________
میبدما: این توجیهات دکتر آشنا ما را به یاد احمدی نژاد انداخت که مکتب ایران را تبلیغ میکرد و وقتی مورد انتقاد قرار میگرفت با بازی با الفاظ میگفت منظورم اسلام ناب است! حالا هم روحانی می گوید هنر غیرارزشی نداریم و آقای آشنا اینگونه ماستمالی می فرمایند که منظور ایشان از هنر نیکی و تقواست!!!