از “خبرنگاری” تا خادمی “حرم امام رضا (ع)”/ محمد حسن کارگرزاده از ۱۶ سال فعالیت خبری می گوید

از خاطرات جالبی که در برگشت اتفاق افتاد، استقبال رئیس جمهور وقت، حضرت آیت الله خامنه ای از ما بود که ایشان همان پایین پلکان هواپیما ایستاده بودند و هر کدام از همراهان را به نوعی مورد لطف قرار می داد

روز ۱۷ مرداد، روز خبرنگار است، کلمه ای بیش نیست اما دنیایی از معنا را در خود جا داده است.

به گزارش میبدما؛ خبرنگاران به نوعی نمایندگان پرسشگر مردمند در جامعه، که از هر موضوع و مسئله ای برای مردم، دنبال گرفتن و کسب پاسخ هستند، گاهی ممکن است خطایی اجتماعی را به مردم نشان دهند، گاهی اتفاقی خوب و مبارک، گاهی و اصولا این روزها بیشتر، مسئولی را برای گرفتن جواب های مردمی روی صندلی داغ بنشانند.

این موضوع یعنی خبرنگاری می تواند یکی از مشاغل تعیین کننده جریان های مختلف در جامعه باشد، می تواند سازنده بنیان های اجتماعی خوبی نیز باشد، همان طور که می تواند تخریب هم بکند، که نمونه آن را در رسانه های ضد انقلاب و تاثیر انها در جامعه، به وضوح دیده می شوند.

به مناسبت این روز، به سراغ یکی از خبرنگاران باسابقه شهرستان میبد رفتیم، کسی که حدود ۱۶ سال دوربین و قلمش اخبار تلخ و شیرین زیادی را به رسانه ها منتقل کرده و این روزها خادمی حرم علی بن موسی الرضا(ع) را برای خود افتخاری بزرگ می داند.

با سلام، لطفا خودتان را معرفی کنید و از شروع فعالیت هایتان بگویید؟

علیکم السلام، محمد حسن کارگر زاده هستم، متولد ۱۳۴۲، تحصیلاتم را در شهیدیه آغاز کردم. در ادامه تحصیلاتم که البته همراه با مکتب خانه بود، علاقه خاصی به حوزه علمیه پیدا کردم و جامع المقدمات را پیش آقای ارشادحسینی خواندم. البته باز علاقه ام کمتر شد و ادامه ندادم.

زیلو بافی هم می کردم، با حاج آقا اخلاقی کنار هم بودیم، در سن هفت هشت سالگی بود، در آن زمان با بیان اینکه درس می خوانم، ایشان را نیز تشویق به درس خواندن کردم.

سپس با علاقه ای که به بسیج داشتم، راهی پایگاه شهیدیه شدم، در زمان شهید اسدی بود، شروع کار ما نیز، بیشتر ارسال دارو به جبهه بود. برای رفتن به جبهه نیز پیش شهید فروزان رفتم که ایشان در مورد سن و قامت من، ایراداتی گرفت.

این علاقه شما را به طرف سپاه پاسداران سوق نداد؟

سال ۵۹ بود که ازدواج کردم و به سپاه نیز رفتم و عضو شدم. به خاطر علاقه ای که به موضوع هنر داشتم، به واحد روابط عمومی سپاه رفتم، در آن زمان البته استادی داشتم که نقاشی را زیر نظرشان کار می کردم، این موضوع ادامه داشت تا برای دوره ای یک ساله به تهران رفتم و در تالار وحدت دوره دیدم، که به گرفتن مدرک کارشناسی هنر که معادل لیسانس بود، موفق شدم. بعد از آن نیز به میبد برگشتم و کار هنری را ادامه دادم.

از خاطرات زمان جنگ بگویید؟ کار هنری ادامه داشت یا خبری؟

حدود سال های ۶۲ یا ۶۳ بود که همراه با دو نفر دیگر از طرف سپاه به لبنان اعزام شدیم. شش ماه در بعلبک لبنان مشغول به کارهای فرهنگی در مساجد و دیگر مکان ها بودیم که در واقعه بمباران آنجا توسط صهیونیستها، زخمی شدم، یکی از دوستانم شهید شد و دیگری سالم ماند.

بعد از ۱۵ روزی که در انجا بستری بودم، به ایران منتقل شدیم. از خاطرات جالبی که در برگشت اتفاق افتاد، استقبال رئیس جمهور وقت، حضرت آیت الله خامنه ای از ما بود که ایشان همان پایین پلکان هواپیما ایستاده بودند و هر کدام از همراهان را به نوعی مورد لطف قرار می داد، و بنده هم سه پله آخر را با کمک ایشان و دست در دستشان پایین آمدم.

کار شما در سپاه ادامه یافت؟

بله بعد از برگشت بود که پست های متفاوتی مانند معاونت، و یا مسئول پرورشی را در سپاه پاسداران تجربه کردم، در مقطعی هم در پادگان نبی اکرم(ص) به عنوان مربی مشغول بودم.

خبرنگاری از چه زمانی شروع شد؟

همان دوره ها البته خبرنگاری هم جسته و گریخته انجام می شد. قبل از بنده افرادی مانند آقایان جلالزاده، حشمت، میری و علیزاده خبرنگاری می کردند و اولین نفر نبودم، در اواخر کار سپاه بنده هم به نوعی کار خبرنگاری را شروع کردم.

بعد از بازنشستگی به جز خبرنگاری در میبد به یزد هم دعوت شدم. سمت های مختلفی هم مانند رئیس اداره هنری ارشاد یزد و معاونت ارشاد میبد را بر عهده ام گذاشتند. البته کار خبری را رها نمی کردم و به نوعی دامادمان در نبود بنده و در این زمینه کمک می کرد.

فراز و نشیب کار خبری در آن دوره چگونه بود؟

طبیعتا امکانات امروز در دسترس ما نبود و به عنوان مثال برای ارسال یک خبر نماز جمعه به یزد مجبور بودیم بعد از تهیه خبر، فیلم را کنار خط سنتو به یک ماشین تحویل دهیم تا به یزد برساند و حاشیه هایی اتفاق می افتاد که کم هم نبودند. بیشتر خرج می کردیم تا خبری به یزد برسد، و به خاطر اینکه حقوق بازنشستگی را داشتم، این موضوع کمتر اذیت می کرد.

البته از یک نظر نیز سعی من این بود که خبرنگار مردم و شهر باشم تا روابط عمومی یک ارگان خاص، هر روز سوژه های خبری را دنبال و اخبار را به یزد ارسال می کردم، البته نقطه عطف بالا رفتن کیفیت کار از زمان رایزنی مرحوم سید جلال یحیی زاده نماینده فقید شهرستان بود، که دوربین برای ما و حتی شهرستان تفت گرفت، اینگونه کیفیت تصویر بهتری نیز ارائه می شد.

تجربیات لبنان نیز برای کار خبری خیلی به من کمک کرد، در انجا دوستانی بودند که در این زمینه تجربیاتشان را در اختیارم گذاشتند و این موضوع به بالا رفتن کیفیت کارم اثر گذاشت.

از دیگر مشکلاتی که موجب ناراحتی هایی هم شد، پشتیبانی خبری از مرکز استان بود، به نوعی که روزی پنج یا شش خبر می فرستادم و همه آنها رسانه ای نمی شد و این واقعا اذیت کننده بود.

آرشیوی از اخبار این سال ها در اختیار دارید؟

بله، خبرها به صورت دست نویس، و تایپ شده در اختیارم هست و بسیاری از آنها را در چندین جلد آرشیو کرده ام. البته بسیاری از آنها تصویری ندارند.

حتی آرشیو نامه هایی که برای مسئولین کشور و حتی رهبر انقلاب فرستاده ام و پاراف آنها را در اختیار دارم، نامه هایی که برای ارسال برخی از گزارش ها و همچنین درخواست مشورت و راهنمایی ارسال کرده ام، جزء این نامه ها بوده اند.

خاطره ای از آن سال ها دارید؟

در یکی از گزارش هایی که فرستادم، موضوع حادثه تصادف زنجیره ای در خط سنتو بود. به سرعت خود را به آنجا رساندم و بعد از گرفتن تصویر، از محدوده این تصادف ها پیاده بیرون رفتم و خودم را با ماشینی به یزد رساندم. با همان لباس خاکی و به هم ریخته آنجا خبر را جمع و جور کردم و حتی بازتاب آن به شبکه سراسری هم رسید. سرعت ارسال آن خبر برای خیلی ها قابل تحسین بود.

بعد از کار خبری به خادمی امام رضا(ع) نائل آمدید؟

تیرماه سال ۱۳۸۷ بود که این افتخار نصیبم شد. به هر حال به خاطر اینکه هفته ای دو روز را باید به آنجا می رفتم و حضورم در میبد تحت تاثیر قرار گرفته بود، کار خبری هم بالطبع دستخوش سستی می شد، بنابرین مدتی را برای پیدا کردن خبرنگار مناسب وقت گذاشتیم و جایگزین کردیم.

البته هنوز هم به واسطه سابقه فعالیت خبری با بسیاری از دوستانم در یزد و میبد ارتباط دارم و این رابطه عاطفی هنوز بعد از سالها ادامه دارد.

به عنوان روز خبرنگار، توصیه شما به خبرنگاران چیست؟

واقعا امروزه سرعت خبررسانی بسیار بالا رفته است. قبلا اینگونه نبود، هم تعداد خبرنگار کم بود و هم رسانه خبری، اما امروز سرعت اطلاع رسانی بسیار بالا رفته است.

به نظرم خبرنگار امروزی باید صحت و سقم خبر را مورد توجه قرار دهد، بالا رفتن سرعت انتشار اخبار به نوعی مسئولیت در این زمینه را بیشتر می کند. ارتباط گیری با مردم و انتقال حرف ها و سوالاتشان به مسئولین، نیز در حد شعار نباشد و واقعا انجام شود، و نکته دیگر اینکه سعی کنیم اخبار ما سازنده باشد و نگاه منفی در انها نباشد، البته منفی نه به این صورت که اشکالات هم گفته نشود و در قبال آن هم سازندگی نشود، در کل سرعت، دقت و صحت اخبار بسیار مهم است.

با تشکر از اینکه وقت خود را در اختیار ما قرار دادید

بنده هم متشکرم و روز خبرنگار را به همه تلاشگران عرصه رسانه تبریک می گویم.