مرحوم پدر می‌گفت خدا در وجود من دو شهوت قرار نداده؛ یکی مال و دیگری مقام/ او واقعا مظلوم واقع شد

ایشان البته مظلوم واقع شد و تاکید ایشان بر استفاده نکردن از امکانات دولتی موجب شد برخی بگویند اگر می توانست کاری کند اول برای خودش می کرد. در حالی که

  • در هفتمین همایش جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی شهرستان میبد که به پاسداشت شخصیت صدیق و خدمتگزار مرحوم حجت الاسلام و المسلمین سید جلال یحیی زاده، نماینده ادوار هفتم، هشتم و نهم مردم میبد و تفت در مجلس شورای اسلامی اختصاص داشت، فرزند ارشد آن مرحوم برای اولین بار از زمان فوت وی به بیان ناگفته‌هایی از پدر پرداخت که نظر به اهمیت آن، سخنان جناب آقای سید علی یحیی زاده در این همایش عینا و در چهار بخش، تقدیم حضور مخاطبان ارجمند میبدما خواهد شد:

IMG_2940

مرحوم یحیی‌زاده رکورددار تذکر به مسئولین مختلف کشور بود

یکی از رکوردهایی که به نام مرحوم یحیی زاده ثبت شد، این بود که تذکرات بیشماری به مسئولین داده بود. هر مشکلی ملی و استانی مشاهده می کرد به صورت کتبی به ان مسئول، رییس جمهور و … تذکر می داد و ملاحظه کسی را نمی کرد. در دفاترشان هست که مثلا تذکراتی به مسئولین وزارت اطلاعات دادم و…

بدون های و هوی و جار و جنجال این کار را می کرد و این تذکرات کتبی را شیوه ای موثر نسبت به فریاد کردن در تریبون و … می دانست و نامه را ابزاری موثر می دانست چون مسئول باید پاسخ بدهد.

حضور پررنگ در حوزه انتخابیه

بحث حضور مناسب و موثر و متعدد در حوزه انتخابیه یکی دیگر از نقاط قوت مرحوم یحیی زاده بود که نمود دیگری از تعهد کاری ایشان است. سال اول نمایندگی، یکی از نماینده های ارزشی مجلس به من گفت اینگونه که پدر شما هر هفته می رود به استان و شهرستان خودش، شاید کوتاه مدت بتواند ادامه دهد ولی نمی تواند ۴ سال این کار را بکند. این در حالی بود که ایشان برای ۹ سال این کار را ادامه داد.

همان سال اخر حیاتشان و چند ماه پایانی، ایشان دو یا سه بار شد که پنجشنبه می امد قم و شب جمعه می گفت که باید فردا تفت یا میبد باشم و در جواب درخواست ما به ماندن در کنار خانواده می گفت: من قول داده ام. می امد کنار جاده و با اتوبوس به سمت مقصد می رفت. بعد از ۹ سال همان روال را بدون خستگی و کسالت ادامه داد.

پیگیری جدی تمام درخواستهای مردم

پیگیری کار مردم از اولویت های ایشان بود و هزاران نامه ای که برایش ارسال شده بود و همه را خوانده بود و به کسی محول نمی کرد تا خلاصه ای به ایشان داده شود. خودشان نامه نگاری و پیگیری می کرد و مکرر در دفاترش می دیدیم که نوشته بود فلان مسئول و فلان مدیر را دیدم که پیگیر نامه شخصی فلانی شدم.

نه اینکه کسی نامه ای بدهند و ایشان هم سرسری بگذرد و دیگر جوابی برایش نداشته باشد، بلکه این دغدغه و پیگیری را داشتند.

ایشان البته مظلوم واقع شد و تاکید ایشان بر استفاده نکردن از امکانات دولتی موجب شد برخی بگویند اگر می توانست کاری کند اول برای خودش می کرد. در حالی که واقعا از همان اول پیگیر مطالبات و مسائل بودند. بحث الحاق ندوشن به میبد یادم هست در همان اوایل کسی تماس گرفت پیگیر الحاق ندوشن باشید. ایشان از همان اول مجلس هفتم این کار را شروع کرد و دو ماه قبل از فوت ایشان این کار درست شد. پیگیری ها و نامه ها به مدیران و مسئولین و حتی رییس جمهور را بارها و بارها انجام داد و چه خون دلهایی می خورد به خاطر کوتاهی‌ها…

عدم دلبستگی به مال و مقام

محور سوم اینکه دلبستگی به مال و مقام نداشت. دلبستگی به مال را شاید بشود درک کرد ولی ان چیزی که مهم بود دلبسته نبودن به مقام بود در حالی که سه بار رای اورده بود.

در همان سال ۹۰ و قبل از ثبت نام برای انتخابات، در قم بودیم و در مسیری با هم بودیم و درد دل هایی کرد. گفت خدا در وجود من دو شهوت قرار نداده که یکی مال هست و یکی مقام. دو نفری بودیم و می دیدم از عمق وجودش می زند.

می گفت: من هیچ دلبستگی به نماینگی مجلس ندارم و نمی خواهم کاندیدا شوم و واقعا هم نمی خواست کاندیدا شود و اصرار می کرد که دیگر ثبت نام نکند اما وقتی دید اگر زیاد از حد اصرار به نیامدن کند ممکن است شائبه شانه خالی کردن از تکلیف ایجاد شود، مجددا کاندیداتوری را پذیرفت.

ادامه دارد…