آیا محلات متروکه و محل تجمع معتادها میراث فرهنگی میبد است؟!

اینکه مردم در خانه های خشتی و گلی زندگی کنند، تعمیر و مدرن سازی خانه هایشان ممنوع باشد، نقشه خانه های قدیمی را در شهرسازی پیاده کنندو… آیا همه و همه برای اینست که فقط و فقط عده ای خارجی بعنوان توریست بیایند و شهر قدیمی ما را ببینند؟!

شاید برخی بتوانند مسائل بودجه ای را برای اجرای تمام و کمال رسالت میراث فرهنگی (اداره میراث فرهنگی) وسط بکشند اما در واقع آنچیزی که بعنوان حقیقت امر در انظار ماست، بیشترین همت این سازمان برای جلوگیری از تخریب و نوسازی خانه های خشت و گلی شهر است.

از طرفی بزرگترین هزینه های صورت گرفته برای معرفی شهر بعنوان یک منطقه توریستی اماکن تاریخی ای همچون رباط،نارین قلعه، یخچال،برج کبوترخان و چند مکان نه چندان بزرگ دیگر در سالهای گذشته بوده است. کمک در ساخت و “دوباره کهنه سازی” بسیاری از بافتهای شهر نیز تحت نظارت این اداره می باشد. اما از طرف دیگر بیشترین تلاش مامورین میراث جلوگیری از تخریب و ساخت و ساز در بافتهای فرسوده شهر است.

اگر کمی در این موضوع تامل کنیم منظور خواسته یا نا خواسته این نهاد را متوجه می شویم. اینکه مردم در خانه های خشتی و گلی زندگی کنند، تعمیر و مدرن سازی خانه هایشان ممنوع باشد، نقشه خانه های قدیمی را در شهرسازی پیاده کنندو… آیا همه و همه برای اینست که فقط و فقط عده ای خارجی بعنوان توریست بیایند و شهر قدیمی ما را ببینند؟! آنگاه مردم ما در خانه های گلی با هزار موش و سوسک و عقرب و … زندگی کنند؟! و یا بخاطر خراب نشدن سقفهای خشتی شان برای نیامدن باران دعا کنند؟! از ده ها کوچه عبور کنند تا به کوچه ای عریض تر برسند که تازه به محل پارک وسیله نقلیه خود برسند؟! یعنی واقعا همه اش فقط برای اینکه خارجی ها و پایتخت نشینان ما را ببینند؟! نتیجه اش را هم همه دیده ایم، اینکه مردم به ناچار از این بافتهای مرده!(و نه فرسوده) به سمت اطراف شهر کوچ کنند و در عوض خانه های خود را به برادران اهل افغان اجاره بدهند.

اگر روسا و تصمیم گیران این اداره راست می گویند خودشان در این خانه های قدیمی زندگی کنند! منطقه ای غیر مسکونی را بگذارند کنار و آنرا “کهنه سازی” کنند تا جهانگردان به تماشا بیایند آنگاه شهر جدیدمان را هم به رخشان بکشند نه اینکه اینچنین کاهگل نشینی را برایمان رقم بزنند!

با این توصیفات جای بسیار تعجب دارد برای شهری با این همه افتخارات که چنین سرکوب قوانین بی اساس شود.متولیان امر میراث فرهنگی بایستی حافظان میراث و آنهم میراث فرهنگی ما باشند نه حافظ چند خانه خشت و گلی! میراثی که از گذشته ما بجا مانده است عمارت نیست، فرهنگ است! افتخارات میراثی ما حائری ها هستند،قاضی میرحسینها هستند، اعرافی ها و دیگر بزرگان دین هستند نه بافتهای خرابه تاریخی که مرکز تجمع معتادان شده است!