هیئت و کار هیئتی!

دکتر محمد حسن نجفی

  • دکتر محمد حسن نجفی

شما هم شنیده اید ، وقتی در محافل اجرائی میخواهند بگویند کار بدون برنامه و بدون چشم انداز است سریع حواله میدهند به اینکه این کار هیئتی است !  اگر کاری را به هر روشی نتوانند حل کنند میگویند این کار باید هیئتی حل شود اگر هم کاری که با هزار برنامه ریزی و کاغذ بازی انجام گرفت و  نتیجه آنطور که میخواهند  نشد ! باز هم میگویند یک جای کار عیب دارد احتمالا کار هیئتی پیش رفته که نتیجه نداده

اما این ادبیات گفتاری برای همین دایره اجرائی است و در هرجائی که مدیری و رئیسی و کارمندی هست این ادبیات هم رایج است اما حقیقت این نیست ! مردم ما میدانند کار وقتی به نتیجه میرسد که هیئتی باشد آنهائی که میگویند: کارهای بی نتیجه هیئتی است حتما هیئت را به خوبی نمیشناسند و از همه هیئت فقط آن دو سه شبی که میآیند روضه در خاطرشان مانده است ! فکر میکنند هیئت ، فقط همین نشستن و خوردن یک استکان چای و بر سرو سینه زدن در تاریکی است ! از این نکته سر دستی هم غافلند که این همه ای را که می بینند بدون نظم و برنامه ریزی قبلی امکان اجرای آن وجود ندارد.

واقعیت این است که کار هیئتی ترجمه همان نظم دینی است که به آن وصیت شده ایم ، یک ماه مانده به محرم  برنامه ریزی هیئت شروع میشود ، هر کاری مسئول و مسیر خودش را دارد و  نمیشود  خارج از این مسیر حرکت کرد زمان بستن پوش و پارچه و شمایل مشخص است !شکل و نوع آذینها هم مشخص است نمیشود هر پارچه و هر رنگی را وارد کرد نمیشود هر پولی را از هر راهی برای هیئت خرج کرد ، هیئت امنا و معتمدین و وظایف افراد در هیئت مشخص است حتی آنقدر در این کارشان کار کشته اند که نسل اندر نسل ، شرح وظایف آنها در هیئت شده نام خانوادگی آنها ! تکیه و نخل و علم و نوحه و مرثیه و تعزیه … در میراث خانوادگی فامیل های نخلبند و علمچی و آینه بند و علمدار و تکیه ای و …… که نسلهایشان را به هم دوخته و در سجل هایشان هم وارد شده !

در هیئت اساس هر کار و وظیفه ای بر نظم است ! ساعت شروع و پایان برنامه ! چه کسی آب بیاورد ، چه کسی چای بریزد ، فرم لباس هر کس هم با وظیفه اش هم خوانی دارد ، یکی از اول محرم شبها کفن میپوشد و دستار میبندد یکی ذکر میخواند و شال ترمه میاندازد یکی شال سبز بر کمر میزند ذاکرین حتی جایش کنار منبر معلوم است که باید نفر چندم از کنار پله منبر باشد ! برای هر روضه ای چه ذکری و در چه دستگاهی باید بخوانند ! میاندار ها معلومند و جایشان مشخص است و به خوبی بچه ها و بزرگها را برای همراهی  هدایت میکنند، نمیشود که همینطور بی تمرین و بی برنامه از قبل میاندار باشی ، غیرآن باشد عذرتان را میخواهند البته با احترامی در شان هیئت و مراسم.

سلسله مراتب مسئولیت در هیئت بر اساس توان و علاقه و میزان ارادت افراد است !  بخواهی مداحی کنی باید ذره ذره در این مسیر رشد کنی و بالنده شوی تا افتخار خدمت در هر مرتبه ای را پیدا کنی ! اینجا برای کار نه سفارش کاره ای است نه حتی پول و قدرت و …. رئیس جمهور هم باشی آخرش در هیئت یا باید در صف سینه زن بایستی یا نذر و نیازت را بدهی برای خرج و مخارج هیئت.

رئیس هیئت ، اینجا نوکر است و به آن افتخار هم میکند ، نوکری با این همه نظم ، نوکری با این همه آقائی ، نوکری با این همه افتخار و البته قدرت برای اداره گاهی حتی چند هزار نفر که یک ماه برای عزاداری می آیند و میروند.

هیئت از ده روز و گاهی تا یک ماه هر روز پخت و پز و نذر دارد و تامین غذای عزادار به عهده اوست  ، بی آنکه یکی گرسنه بماند و بی آنکه سالی بیاید و در تامین این پذیرایی خللی وارد شود  .

هیئتی بودن یک نتیجه دیگر هم دارد ، نتیجه ای که انتظار همه ما از حضور در عرصه های اجتماعی است ما دوست داریم فعالیتهایی که فرزندان ما و خود ما در آنها شرکت میکنیم باعث شود بر دانش و معرفت مان بیافزاید و فرزندان ما را تربیت کند ، تربیتی که در آن ملاکهای انسانی در اولویت باشد هیئت آدم را تربیت میکند ، یاد میدهد که به بزرگتر از خودت احترام بگذاری ، یاد میدهد که ایثار کنی ، بخشیدن را به تو یاد میدهد در هیئت یاد میگیری که میشود برای خدا کار کرد ومزد نگرفت !

هیئت به تو می آموزد که فقیر و غنی میتوانند یک رنگ باشند و زیر یک خیمه با هم سر کنند! اینجا بزرگتر کسی است که نوکر است هیئت گریستن را به تو می آموزد گریستن برای مظلومیت نه برای خواسته خود.

ما از عالم و آدم مدلهایی را برای سبک و سیاق زندگی و اداره امور درخواست میکنیم و از داشته های خود غافلیم داشته هائی که ریشه در باور و تاریخ ما دارد و راه برون رفت ما از بسیاری از مشکلات است هیئتی بودن یک سبک زندگی است یک سبک زندگی اسلامی ایرانی به تمام معنا ، با همه ظرافتهای آن.

به نظرم راه برون رفت ما از خیلی از مشکلات موجود  برنامه ریزی بر اساس همه آن چیزی است که ما آنرا هیئتی میخوانیم ، اینکه ما نوکر مردم باشیم و این نوکری پیشانی بند افتخار ما باشد ، افتخارمان این باشد که کار کردن در این دستگاه بیشتر از اینکه وظیفه باشد توفیق است.