داستانک: جهانگرد و زاهد

جهانگردی به دهکده ای رفت تا زاهد معروفی را زیارت کند ​وقتی وارد اتاق شد جز چند کتاب و چند ظرف ساده چیزی ندید​ جهانگرد پرسید: لوازم منزلتان کجاست؟ زاهد گفت: ​وسایل زندگی​ تو کجاست؟ جهانگرد گفت:من اینجا مسافرم. زاهد گفت: من هم​!

جهانگردی به دهکده ای رفت تا زاهد معروفی را زیارت کند

​وقتی وارد اتاق شد جز چند کتاب و چند ظرف ساده چیزی ندید​

جهانگرد پرسید: لوازم منزلتان کجاست؟

زاهد گفت: ​وسایل زندگی​ تو کجاست؟

جهانگرد گفت:من اینجا مسافرم.

زاهد گفت: من هم​!