درباره ادعای مخالفت امام(ره) با شعار «مرگ بر آمریکا»

حجه الاسلام و المسلمین ابوالفضل امامی

  • حجه الاسلام و المسلمین ابوالفضل امامی

۱. پیامبر خدا (ص) که نگران وضعیت جاعلان حدیث بعد از شهادت خود بودند، در آخرین ماههای حیات خود در حجه الوداع فرمودند: «قَدْ کَثُرَتْ عَلَیَّ الْکَذَّابَهُ وَ سَتَکْثُرُ فَمَنْ کَذَبَ عَلَیَّ مُتَعَمِّداً فَلْیَتَبَوَّأْ مَقْعَدَهُ مِنَ النَّارِ …». دروغگویان بر من زیاد شده اند و به زودی بیشتر خواهند شد، پس آنکه عمداً بر من دروغ ببندد، باید مقعدش را برای آتش آماده کند. آنگاه که حدیثی شنیدید، آن را با قرآن و سنت من بسنجید، پس آنچه موافق کتاب و سنت بود، بپذیرید و آنچه با آن ناسازگار بود، رها کنید». الاحتجاج، ج، ۲، ص ۴۴۷.

۲. مناظره یحیی بن اکثم با امام جواد و استناد امام جواد به این حدیث: «یحیی اکثم در حضور مأمون به امام گفت: روایت است که خداوند فرمود ای پیامبر من از ابوبکر راضیم، از او بپرس آیا از من راضی است؟ امام (ع) گفتند که پیامبر خدا (ص) فرمودند: «دروغگو بر من زیاد شده و زیادتر هم خواهد شد … و هر سخنی که موافق قرآن نبود رها کنید» خداوند می گوید: «ما انسان را آفریدیم و خلجانات قلبی وی را می دانیم و از رگ گردن به وی نزدیکتریم» آیا چنین خدایی ممکن است نداند که ابوبکر از وی راضی است یا نه؟ که شما ادعای چنین حدیثی داردید؟» الاحتجاج، ج ۲، ص ۴۴۷.

۳. نظر سید احمد خمینی درباره حجیت مطالب منتسب به امام خمینی و حکم امام در تأیید آن در ۱۷ شهریو۶۷: امام خمینی نیز نگران تحریف سخنان خود در آینده از سوی جاعلان و قدرت طلبان یا اشتباه کاران بود. بنابراین طی حکمی در جواب نامه سید احمد خمینی، مسوؤلیت جلوگیری از این پدیده شوم را به وی داد: «متن دستخط و یا متن اصلى صدا و فیلم به عنوان سند خدشه ناپذیر اصل قرار مى‏گیرد و آنچه از زیاد و کم بدان صورتى که گذشت ولو بسیار هم مهم باشد یا کنار گذاشته مى‏شود و یا تحت الشعاع خط و یا متن اصلى سخنرانى قرار مى‏گیر». حکم امام در پاسخ به نامه فرزندشان، صحیفه نور، ج ۲۱، ص ۱۲۵.

۴. منطق امام خمینی، بر اساس منطق قرآن و سنت نبوی و وَلَوی، دو بخشی است: «أن اعبدوا الله و اجتنبوا الطاغوت» یعنی نفی استکبار و طاغوت و یاری مستضعفین و مومنین. این سنت قطعی الهی است و ذره ذره قرآن، رفتار پیامبر و اهل بیت و نیز سیره امام خمینی و آثار وی لبریز از آن است.

۵. آقای هاشمی ادعا کرده است که امام موافق حذف «شعار مرگ بر آمریکا» بودند! و هیچ دلیلی هم بر ادعای صد در صد ضد منطق اسلام و مبانی امام راحل و سیره عملی وی نیاورده است و برخی از هوادارن وی می گویند که کل سرنوشت جهان باید با این ادعای هاشمی تنظیم شود! ادعایی که بر ضد شعائر الله است! حتی هاشمی تلویحاً گفته است که این کارها «فحاشی» است! اکنون به این سخن امام خمینی دقت شود: «باید به آن آخوند مزدور که فریاد مرگ بر امریکا و اسرائیل و شوروى را خلاف اسلام مى‏داند گفت تأسى به رسول خدا و متابعت از امر خداوند تعالى خلاف مراسم حج است؟ آیا تو و امثال تو آخوند امریکایى، فعل رسول اللَّه- صلى اللَّه علیه و آله و سلم- و امر خداوند را تخطئه مى‏کنید، و تأسى به آن بزرگوار و اطاعت فرمان حق تعالى را بر خلاف مى‏دانید …». صحیفه امام، ج‏ ۱۸، ص ۹۱ و ۹۲.

۶. تهدید خام برخی هواداران هاشمی بر ضد امنیت ملی و مشروعیت ولیّ فقیه: یک نفر در بخش نظرات وبلاگ گفته بود که «اگر هاشمی را در نقل خاطره معصوم از خطا و اشتباه ندانید، و در عصمت وی تردید کنید، باید بپذیرید که مشروعیت ولیّ فقیه، یعنی خامنه ای هم مخدوش است؛ زیرا وی به علت نقل خاطره هاشمی، رهبر شد! پس یا هاشمی را در نقل خاطره معصوم بدانید، یا مشروعیت رهبری را مخدوش بدانید!»

نقدهایی بر این ادعای غیرعلمی:

۱. توان گفت که هاشمی فقط در نقل خاطرات معصوم است، پس یا باید عصمت مطلق وی از خطا و اشتباه را پذیرفت، یا دلیلی ندارد عصمت وی در نقل خاطرات ضد منطق امام خمینی را بپذیریم. بنابراین هواداران وی باید قائل به ۱۵ معصوم بشوند و فقها را ملزم کنند که بر اساس خاطره هاشمی فتوا بدهند.

۲ . خاطره گاهی بر ضد سخنان روشن و مؤکد امام است، و گاهی در تأیید سخنان امام است. طبق ضوابط دانش اصول فقه و درک هر عاقلی، اولی را رد می کنیم و دومی را می پذیریم. یعنی خاطره، ارزش دلیلیت ندارد، ولی قرینیت دارد.

۳. اگر بخواهد ارزش اثرگذاری دو خاطره هاشمی را با هم بسنجیم، امام خمینی باید بر اساس مبانی روشن دین و عقل و سیره گفتاری و عملی خود، هزاران هزار بار با روشنی تمام گفته باشد که خامنه ای برای رهبری صلاحیت ندارد و نیز اگر کسی بگوید صلاحیت دارد، مزدور آمریکا و آخوند آمریکایی است. آنگاه هاشمی بیاید و با نقل یک خاطره، نظر علمای اسلام و خبرگان را با با وجود مخالفت با رهبری آقای خامنه ای عوض کند. تنها در این صورت است که مقایسه دو خاطره هاشمی درباره «نفی شعار مرگ بر آمریکا» و نظر امام درباره صلاحیت رهبری همسنگ است.

۴. اگر هاشمی واقعاً نظر امام در مسأله مشخص شدن ولیّ فقیه برایش تعیین کننده بود و خواهان تحقق نظر امام بود، چرا از اول به خبرگان نگفت و بعد از ناکامی مساله رهبری شورایی و از دستور خارج شدن آن، این مساله مطرح شد؟

۵. تا جایی که ما اطلاع داریم، جناب هاشمی ابتدائاً آن را بیان نکرده است، بلکه وقتی وی به هر دلیلی این نظر امام را نقل نمی کند، سید احمد آقا به وی متذکر می شود و او هم به گزیر یا ناگزیر آن را نقل می کند.

۶. هاشمی تنها کسی نبوده است که این مسأله را می دانسته است، هم خود آقای خامنه ای آن را می دانسته است، هم میرحسین موسوی، هم سید احمد آقا و هم هاشمی.

۷. هاشمی وقتی که این خاطره را نقل می کند، خود سید احمد آقا که طبق حکم مورخ ۱۷ شهریور ۱۳۶۷ امام خمینی (صحیفه نور، ج ۲۱،ص ۱۲۵) مرجع تنظیم و تدوین آثار امام خمینى و حجیت یا عدم حجیت انتساب سخنی به امام شده است، در آنجا بوده است و آن را تأیید کرده است، پس آن خاطره، طبق ضوابط امام راحل در استناد آثار به ایشان، حجیت دارد. نه اینکه چون هاشمی آن را نقل کرده است.

۸. خود آیت الله خامنه ای نیز این خاطره هاشمی را تأیید کرده است و البته خبرگان نیز به مضمون این خاطره اعتراضی نداشته اند، بر خلاف خاطره عجیب هاشمی در «نفی مرگ بر آمریکا» که نه از سوی سید احمد خمینی تأیید شده است و نه از سوی رهبری، و بلکه بر خلاف آن سخن گفته اند و رهبری نیز بارها بر این مسأله تأکید کرده اند از جمله در ۳ مرداد ۹۱: «مرگ بر آمریکا» دیگر جزو شعارهای اختصاصی ملت ایران نیست؛ در بسیاری از کشورها گفته می شود».