پیام‌های روشن رجعت ۱۷۵ قهرمان برای مردم و مسئولین کشور

عملیات کربلای چهار که می توانست سرنوشت جنگ را کاملا عوض کند، با دسیسه گاو بازهای ینگه دنیا و توله های اروپایی شان، به قتلگاه عزیزان ما تبدیل شد و آنها امروز سر از خاک برداشته اند و برای بر باد دادن آبروی کدخدای بی خدا و شیاطین همراهش، رجعتی دوباره کرده اند

عملیات رهروان ولایت یک:

تیر ماه ۱۳۷۸ بود، سردار باقرزاده اکیپ‌های تفحص را جمع کرد و گفت: «مردم تماس می‌گیرند و درخواست می‌کنند که مراسم تشییع شهدا بگذارید تا عطر شهدا، حال و هوای جامعه را عوض کند.» سردار گفت: «بروید در مناطق عملیاتی به شهدا التماس کنید و بگویید شما همگی فدایی ولایت هستید. اگر صلاح می‌دانید به یاری رهبرتان برخیزید.»

چند روز گذشت. یک روز صبح به محور عملیاتی بدر و خیبر رسیدیم. برای رفع تکلیف، همان جملات سردار را گفتم. ناهار را که خوردیم، برگشتیم به اهواز. همان روز در شلمچه تعدادی شهید پیدا شد. چند ساعتی بیشتر در پادگان نبودم که گفتند از هور تماس گرفتند که شهیدی پیدا شده است. چند روز گذشت و از شرهانی و فکه، نیز هر روز خبرهای خوشی می‌رسید.

شب بود. مشغول خوردن شام بودیم که سردار تماس گرفت و پرسید: «چه خبر؟» گفتم: «شهدا خودشان را رساندند. درهای رحمت خدا باز شد.» گفت: «فردا صبح، شهدا را به تهران بفرست.» از تعداد شهدا پرسید. گفتم: «هنوز شمارش نکرده‌ام.» و همین طور که گوشی را با کتفم نگه داشته بودم، شروع کردم به شمردن: «۱۶ تا فکه؛ ۱۸ تا شرهانی و …که در مجموع ۷۲ شهید هستند.»

سردار گفت: «الله اکبر! روز عاشورا هم ۷۲ نفر پای ولایت ایستادند.» سعی کردم به بهانه‌ای معطل کنم تا تعداد شهدا بیشتر شود، اما نشد.

عملیات رهروان ولایت دو:

… آن روز که سردارباقرزاده آمده بودند من منزل نبودم. دخترم زینب تماس گرفت که سردار گفته‌اند پیکر پیدا شده است. باور نمی‌کردم. گفتم صبر کنید اگر شهید نباشد، مهمان شهید که هست! از در خانه مان بازنمی‌گردد تا اینکه رفتیم خدمت حضرت آقا. ایشان فرمودند:«می گویند از شهید(برونسی) چیزهایی پیدا شده است؟!»

از ایشان پرسیدم شما چه دستوری می‌دهید؟! گفتند:«علم پیشرفت کرده است، آزمایش دی ان‌ای انجام بدهید.» ما هم که پیرو خط آقا هستیم. آزمایش را انجام دادیم و آمدیم مشهد.

جواب که آمد جامعه تکان خورد. زینب خواب دیده بود که پدرش گفته بود:« چرا تشییع نمی‌کنید؟! شهدا همه یکی هستند به مادر بگویید تشییع کند.»(از حرفهای شهید این بود که پیکرش پیدا نمی شود) رفتم پیکر را دیدم، جانماز و پلاک را هم دیدم.

زهرا دختردیگرم هم خواب دیده بود که پدرش آمده خانه و به همه اتاق‌ها سر زده، کنار اتاقی نشست و سرش را تکان داده و گفته:«چرا تشییع نمی‌کنید. پیکرم آمده برای کمک به حضرت آقا، آمده‌ام برای وحدت.»

پیکر ایشان را با حضور گسترده مردم تشییع کردیم. من از همین جا از همه مردم تشکر می‌کنم که آن روزها همراهی مان کردند. باید قدر این مردم را بدانیم که همیشه پشتیبان ملت و حضرت آقا هستند. هدیه خانم حضرت زهرا (س) در ایام شهادت شان تشییع شد.

عملیات رهروان ولایت سه:

دشمنان همیشگی انقلاب اسلامی و همین طور قاتلان فرزندان برومند ما، این روزها از همیشه تاریخ فشارشان بر مردم مظلوم جهان، مخصوصاً همفکران و همراهان انقلاب اسلامی در کشورهای منطقه بیشتر شده است. همه دنیا امروز از ظلم و جور و ستم و وحشی گری مدعیان دروغین آزادی و حقوق بشر به فریاد آمده است و دست دشمنان ما بیش از همیشه، رو شده است.

در این دوران که ایران اسلامی الگوی همه مردم آزاده جهان شده است و همه سیاهی ها را در مقابل خود دست به اسلحه می بیند؛ برخی از دیپلماتهای ایرانی بر عکس جریان قدرتمند آزادگی و عدالت خواهی، دست خویش بر گردن بوزینه های غربی انداخته اند و بر پوزه نحس شان بوسه می زنند. و همه چیز را در گروی رابطه با شیطان های به جسمیت رسیده این دوران می بیند…

شهدای مظلوم غواص، این زنده ترین زنده گان، برای یاری ولایت بر خاک زمین رجعت دوباره کرده اند، تا آنها که دشمنی دشمن از یادشان رفته است، از خون های بر زمین ریخته در راه حق، خجالت بکشند…

عملیات کربلای چهار که می توانست سرنوشت جنگ را کاملا عوض کند، با دسیسه گاو بازهای ینگه دنیا و توله های اروپایی شان، به قتلگاه عزیزان ما تبدیل شد و آنها امروز سر از خاک برداشته اند و برای بر باد دادن آبروی کدخدای بی خدا و شیاطین همراهش، رجعتی دوباره کرده اند، رجعت ۱۷۵ قهرمان …

111111