- حجت الاسلام و المسلمین ابوالفضل امامی میبدی
حسن روحانی پس از سخنان نسنجیده ای که درباره موظف نبودن پلیس به اجرای اسلام مطرح کرده بود، در سخنانی ضد قرآن اعلام کرده است که: «کسی که گفت «آسایش دو گیتی تفسیر این دو حرف است / با دوستان مروت و با دشمنان مدارا»، یعنی حافظ شیرین سخن، خط سیاست داخلی و سیاست خارجی ما را ترسیم کرد.»
این در حالی است که اگر کسی مسلمان باشد و با «حضرت محمد» و قرآن و اهل بیت باشد، منطق دیگری در سیاست داخلی و خارجی دارد: «مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ وَ الَّذینَ مَعَهُ أَشِدَّاءُ عَلَى الْکُفَّارِ رُحَماءُ بَیْنَهُمْ» محمد رسول خداوند است نه حافظ شیرازی! و کسانی که با او هستند نه با مکتب ایرانی و مکتب اعتدالی، در برخورد با کفار، شدید و خشن هستند و در میان خود مهربان!
اما جناب روحانی بهترین فرزندان انقلاب اسلامی را با اوصاف یاد مثل افراطی و اوصاف ناروای دیگری یاد می کند که همزمان آن اوصاف را صفت داعش بر می شمرد. همین شخص، در سخنان عجیبی نسبت به سلمان فارسی و ابوذر غفاری از بزرگترین یاران پیامبر خاتم و در تعریضی که به رهبری و سپاه پاسدارن انقلاب اسلامی می خورد، می گوید: «اگر اطلاعات، تفنگ، پول، سرمایه، سایت، روزنامه و خبرگزاری را همه یکجا جمع کنیم ابوذر و سلمان هم فاسد میشوند». و همو، اوبامای خونریز و حامی تروریزم بین الملل و تروریزم دولتی و حتی قاتل سیاه پوستان آمریکا و قاتل کودکان و بی گناهان جهان را «فردی مؤدب» می یابد!!!!! نامبرده هم چنین درس مذاکره را از قیام عاشورا و کربلا می گیرد!!!!
نهج البلاغه (للصبحی صالح) ؛ ص۴۸۶، «إِنَّ الدُّنْیَا وَ الْآخِرَهَ عَدُوَّانِ مُتَفَاوِتَانِ وَ سَبِیلَانِ مُخْتَلِفَانِ فَمَنْ أَحَبَّ الدُّنْیَا وَ تَوَلَّاهَا أَبْغَضَ الْآخِرَهَ وَ عَادَاهَا وَ هُمَا بِمَنْزِلَهِ الْمَشْرِقِ وَ الْمَغْرِبِ وَ مَاشٍ بَیْنَهُمَا کُلَّمَا قَرُبَ مِنْ وَاحِدٍ بَعُدَ مِنَ الْآخَرِ وَ هُمَا بَعْدُ ضَرَّتَانِ». شریف الرضی، محمد بن حسین، نهج البلاغه، ۱۴۱۴ق، قم: هجرت، ص ۴۸۶٫ دنیا و آخرت دشمن یکدیگرند و با یکدیگر تقابل دارند و دو راه غیر هم هستند. پس هر کس که دنیا را دوست بدارد، آخرت را دشمن داشته است و این دو مانند مشرق و مغرب هستند که با هم جمع نمی شوند و فرد راه رونده هر چقدر که به یکی نزدیک شود، از دیگری دو رشده است و آن دو همانند دو «هَوو» هستند! با این فرض و با دیدن شهادت و مظلومیت تاریخی جبهه حق، آیا سخن گفتن از «آسایش دو گیتی حرف حکیمانه و قرآنی است؟ البته تأکید می شود که «خیر» دنیا و آخرت داشتن غیر از آسایش آن است، مثلا امام حسین خیر دنیا و آخرت را داشت اما تن آسایی دنیا و آخرت را نداشت.
نقد کوتاهی بر «آسایش دو گیتی تفسیر این دو حرف است: با دوستان مروت با دشمنان مدارا»
آ. خطا در هدف گذاری: اولا طبق روایات و منطق دین و شرایط غالب و تقریباً صد در صدی تاریخی انبیاء و اولیای الهی، دنیا و آخرت مثل دو کفه ترازو یا دو هوو است که اگر یکی را بگیری دیگری را از دست داده است: «الدنیا و آلاخره ضرتان» پس «هدف» دانستن آسایش دو گیتی نخستین غلط فاحش است و اهل بیت ما یکی یکی دنیایشان را فدای آخرت کردند: یا علی! یا فاطمه! یا حسین!
ب. خطا در ابزار انتخاب وسیله: اگر کسی آسایش هم بخواهد و بگوید که معنای آسایش همان «عزت» است، باید بداند که «بر دماوند “ملک” پرّد عقاب خانلری» و راه حضرت امام حسین را دنبال کند: «هیهات منا الذله»
ج. ضمناً جناب روحانی از منتقدین خود بپرسد که آیا با آنان با مروت رفتار کرده است یا حتی به توصیه غلط حافظ هم عمل نکرده است و حافظ را بنفشانه مصادره کرده است! منتقدین بی سواد بی شناسنامه جهنمی!! حتی اگر دشمن هم بودند، شایسته برخی از «نا مُدارا»های جناب حسن روحانی نبودند!
گام بعدی سیاست خارجی هم لابد «اگر آن ترک شیرازی به دست آرد دل ما را / به خال هندویش بخشم سمرقند و بخارا را» باشد!
خجالت نمیکشی خودتو حجت اسلام خطاب میکنی اما کسی که از تو درجات علمی بیشتری دارد را با فامیل خطاب میکنی نه پیشوندی و نه ….
اقایی عزیز
کسی که وارد سیاست شد باید این چیزها رو عادی بدونه. منتقد و مخالف قرار نیست احترام درجه علمی رو نگه دارند، علمای دانشگاهی و حوزوی هم در این مورد اصلا استثنا نیستند
ابوالفضل عزیز
سیاست، روش کشورداری است. همان محمدی که درباره او گفته می شود اشداء علی الکفار، با همان کفار صلح می کنه (حدیبیه). یا نوه او وقتی شرایط را سخت می بیند با بد تر از کفار (معاویه) صلح می کند و برادر او ۱۰ سال بر این صلح باقی می ماند. بنیانگذار انقلاب با صدام آتش بس کرد و جانشینش بر آن باقی ماند.
این شرایط کشور و تصمیم عقلای قومه که ببینند کدام روش برای کشور بهتره. و در هر صورت جلوگیری از جنگ برای کشور بهتره. برای همینه که مدارا با دشمن مطرح میشه. مگر اینکه به خاکمون حمله بشه که بحث جداییه.
محسن عزیز
سیاست روش کشورداری با حفظ تمامی اصول اسلامی میباشد وگرنه طبق تعریف شما هدف به راحتی وسیله را توجیه میکند و ما باید بزرگترین سیاست مدارتاریخ را معاویه ملعون بدانیم ونعوذ بالله ضعیف ترین انها را حضرت امیر علیه السلام بدانیم و این همان چیزی بود که حضرت امیر علیه السلام از مردم ان زمان گلایه میکرد ومیفرمود:به خدا سوگند! اشتباه میکنید. معاویه از من زیرکتر نیست. او دغلباز و فاسد است. من نمیخواهم دغلبازی بکنم و از جادّه حقیقت منحرف شوم و فسق و جور مرتکب شوم. اگر خدای تبارک و تعالی، دغلبازی را دشمنی نمیپنداشت، در آن وقت میدیدید که زرنگترین مردم دنیا، علی(ع) است. دغلبازی، فسق و جور است و اینگونه فجورها، کفر است و من میدانم که هر فریبکاری در قیامت محشور میشود، در حالیکه یک پرچم دارد. خطبه ۱۹۱، ص ۶۳۹٫)
نکته قابل توجه دیگر اینکه عقلا در چارچوب شرع حرفشان حجت است وگرنه اون هایی هم که از هم جنس بازی به عنوان قانون دفاع کردند خودشان را عقلای قوم مینامیدند .در مورد صلح پیامبر وامام حسن حرف برای گفتن زیاده که در ین جا مجالش نیست
عباس جان
حرف اینه که عقلای مسلمان میگن بهترین راه برای تبلیغ منش ما، اینه که ما کشور خودمون رو که مردمش مدیریتش رو به دست ما سپردن اباد کنیم. اگر تونستیم، مسلمانان دیگه و غیر مسلمانان خودشون با رغبت به سمت ما و منش ما میل پیدا می کنن. این عین عقله. غیر مشروع هم نیست. حالا ما بیاییم و هی آتش جنگ رو گرم نگه داریم و باعث بشیم دشمن با ابزارهای تحریم و پشتیبانی از رقبامون در منطقه، از رشد ما جلوگیری کنه، ما میمونیم یه شعار. که آی دنیا، ما میخواستیم بهتر بشیم نگذاشتند.