چند خطی درباره شهید زنده هسته‌ای؛ دکتر فریدون عباسی

فریدون عباسی اما مرد جنگ و نبرد است و اگر امروز بواسطه روشنگری هایش «ترور شخصیت» می شود، دیروز هم در کف خیابان «جسم» اش ترور شد و قبل از آن نیز در سالهای جنگ، به جای آنکه مشغول تحصیل در آمریکا و اروپا باشد، در خط مقدم جنگ حضور داشت.

  • یاسر انصاری/ رجانیوز

آذر ماه ۸۹ بود که نخستین بار به طور گسترده رسانه های مختلف نام «فریدون عباسی» را مخابره کردند: «دانشمند هسته ای که در یکی از خیابان های تهران ترور شد.»

هر چند بلافاصله اعلام شد عباسی از این ترور جان سالم به در برده و برخلاف شهید مجید شهریاری که در همان روز و در همان ساعت به شهادت رسیده بود، وی بواسطه ترکش های ناشی از انفجار بمب، جراحت های متعددی برداشت.

بعد از این اتفاق، فریدون عباسی در اقدامی به جا از سوی رییس جمهور وقت به عنوان رییس سازمان انرژی اتمی انتخاب شد. شخصیت علمی و دوست داشتنی که همیشه در پس چهره اش آرامش خاصی دیده می شد.

?????????
عباسی طی سالهایی که ریاست سازمان انرژی اتمی را برعهده داشت همواره نسبت به حفظ دستاوردهای یارانش از جمله شهریاری، علی محمدی، احمدی روشن و رضایی نژاد اصرار داشت و شاید بتوان گفت در دوران ریاست عباسی بر این سازمان، هیچ دلواپسی نسبت به از بین رفتن دستاوردهای شهدای هسته ای و ملت ایران وجود نداشت، چرا که عباسی خود از جنس همان مردانی بود که جان خود را در این راه تقدیم کرده بودند و امروز نیز اگر در بین ماست، به معنای واقعی کلمه «شهید زنده» ای است که تقدیر روزگار او را نگه داشته است تا شهر به شهر و دانشگاه به دانشگاه برود و درباره اتفاقات اخیر پرونده هسته ای کشور روشنگری کند.

اما همین موضوع باعث شده تا تعدادی از رسانه های بی نام و نشان که راه اصلی ارتزاق خود را در تخریب سرمایه های ملی کشور جستجو می کنند، این روزها علیه وی قلم تیز کرده تا عملا کار ناتمام موساد و سیا در آذر ۸۹ در کف خیابان را امروز در رسانه هایشان تکمیل کنند.

آنها نمی توانند قبول کنند که یک نفر در عین اینکه دانشمند هسته ای است، به عملکرد دولت در عرصه دیپلماسی نقد دارد و دلواپس از بین رفتن صنعت هسته ای کشور است. صنعتی که تا کنون خون های زیادی برای آن ریخته شده و نقش زیادی در تامین امنیت کشور داشته است، اما این روزها ذره ذره در حال از بین رفتن است و در مقابل هیچ پاسخی نیز به مردم داده نمی شود.

فریدون عباسی اما مرد جنگ و نبرد است و اگر امروز بواسطه روشنگری هایش «ترور شخصیت» می شود، دیروز هم در کف خیابان «جسم» اش ترور شد و قبل از آن نیز در سالهای جنگ، به جای آنکه مشغول تحصیل در آمریکا و اروپا باشد، در خط مقدم جنگ حضور داشت.

عباسی همان کسی است که در سال ۸۶ زمانی که هنوز دست موساد و سیا به او نمی رسید در قطعنامه ۱۷۲۶ از او نام برده و مورد «تحریم» قرارش دادند اما همه این اتفاقات در این سالها او را ذره ای به عقب نشینی وادار نکرده است، او بواسطه تخصص اش بیش از خیلی های دیگر می فهمد که دقیقا چه اتفاقاتی در عرصه صنعت هسته ای در حال وقوع است و از برچسب باران شدن هم هراسی ندارد، او از اینکه یک روز بدون شناسنامه بخوانندش هراسی ندارد چون شناسنامه اش تا مرز «مهر شهادت» پیش رفته است، عباسی از بی سواد خوانده شدن هم ابایی ندارد، چون همان کسی است که دکترای فیزیک هسته ای و خدماتش به کشور باعث شده تا دشمن به تحریم او نیز کفایت نکند و در کف خیابان قصد جان او را کند، بزدل و ترسو خواندنش نیز تاثیری ندارد چرا که در سالهای جنگ که بعضی ها در آمریکا و اروپا مشغول ادامه تحصیل بودند او جانش را کف دست گرفته و در خط مقدم با بعثی ها می جنگید و خلاصه آنکه تندرو و افراطی خواندنش نیز نمی تواند او را از مسیری که آمده به عقب برگرداند، چون او مرد میدان های سخت است و امروز شبیه ترین فرد به شهریاری، علیمحمدی، رضایی نژاد و احمدی روشن در میان ماست.