پیاده‌روی جواد و جان!

غلامحسین علوی

کری: بیا کمی با هم قدم بزنیم!!!

ظریف: وا… آقای کری، الهی فدات بشم، من همه کاری کردم، این یکی رو نگو که آبروم جلوی مردم کشورم میره؛ آخه فکرشو نمی‌کنی، من از این چهار سال وزارتم، بالاخره چهار روزش که تو کشورم هستم؛ اونوقت جواب مجلسو چی بدم؟!

کری: بی‌خیال ظریف جان، ببین، من همیشه اینقدر مهربون نیستما !!! همه جا داریم خون مسلمونها رو میریزیم، حالا تو نمی‌خوای تنها مسلمونی باشی که با وزیر امور خارجه آمریکا داره پیاده روی می‌کنه ؟! افتخاریه واسه تو، درک کن عزیزم …

ظریف: عزیزم، گفتم که تو خلوتی و پشت درهای بسته!!! ما همه جوره نوکر شما هستیم، به خاطرتون جلوی یه ملت واستادیم، رهبرمون هم که داره به خاطرمون خون دل می‌خوره، اما به خاطر مسائلی جلومون وانستاده و اجازه داده بشینیم مذاکره کنیم، اون هم نه با شما، بلکه با ۵+۱ ؛ همین جوری هم ضایع کردیم، این یکی رو نخواه از من …

کری: حالا تو بیا… من حرف میزنم تو بخند فقط…

ظریف: فقط می‌خندما !!! چیزی نمی‌گما… اینجا فقط می‌خندم…

کری: خوب باشه، تو فقط بیا، فقط بخند، همینم خوبه …

کری: ما تحریم‌ها رو ادامه می‌دیم، شما هم تا حالا بد نبودید، و همراهی کردید…

ظریف: “خنده” …

کری: ما خوشمون نمیاد یه وقت از گذشته و کشتار و حمله به کشورهای اسلامی و استعمار و پولهای بلوکه شده و هواپیمای ساقط شده و جاسوسی و حمایت از اسرائیل و …  حرفی بزنید، این‌ها خط قرمز ماست و شما فقط باید به آینده نگاه کنید و امیدوار باشید …

ظریف: “خنده” …

کری: بعد از اینکه تکلیف انرژی اتمی شما مشخص شد و خیالمون راحت شد که دیگه نسل این موضوع تو کشورتون ور افتاده، و بعد از اینکه دانشمندانتون رو کاملا از بین بردیم و بچه های شما این علم رو ادامه ندادن، میریم سراغ موشکهایی که به حماس و لبنان و … میدین که اسرائیل رو تهدید کنند، باید سر اونها هم مذاکره کنیم…

ظریف: زیر لب و با خنده: جون مادرت بذار با خیر و خوشی این یکی رو یه جوری به سامون برسونیم، بعد سر اونها هم مذاکره می‌کنیم…

کری: خوب… فکرش باش… بعدش هم مسئله حقوق بشر تو کشور شماست، و زندانی‌های سیاسی و حقوق زنان و …

ظریف: با خنده: میشه کمی نخندم ؟!!! آخه خسته شدم …

کری: خر رو از راه به در نبر ! نظرت درباره حقوق بشر و … بگو تا اجازه بدم نخندی !!!

ظریف: باخنده: باشه … اونم یه فکری براش می‌کنم … الان استراحت کنم ؟!

کری: تا استراحت می‌کنی، من درباره بقیه موضوعات فکر می‌کنم …

ظریف: بعد از چند دقیقه و با خنده : خوب بگو دارم گوش می‌کنم …

کری: باید یه جلسه دیگه پشت درهای بسته بذاریم، آخه این‌ها که می‌خوام جدیداً بگم، خیلی جای التماس داره و خنده نداره…

ظریف: با خنده: باشه، من یه جلسه تنظیم می‌کنم و اونجا بگو…