چرا از شبکه‌های اجتماعی موبایلی بیرون آمدم؟!

هر لحظه‌ای که شما در این محیط نیستید، این حس در شما به صورت ناخودآگاه وجود دارد که کسانی الان در این فضا و گروه‌هایی که در آنها هستید، مشغول بحث، تبادل نظر، حرافی، جک گفتن و یا …. و …. هستند. این گزینه سوای هر گزینه دیگری، به شدت کشش شما را به سمت تلفن همراهتان، تشدید می‌کند

شاید برای همه آنها که می خواهند یک نرم افزار ساده و کم حجمِ شبکه اجتماعی موبایلی را روی گوشی هوشمند خویش نصب کنند، عوارض و نتایج نامطلوب ورود به این فضا، آنقدرها هم مهم نباشد. حتی در کسانی که به دلایل مختلف – از جمله کار فرهنگی، استفاده برای کارهای تجاری و صنعتی، سرگرمی، ارتباط گیری با افراد موثر و …- در این فضا ورود کرده‌اند و به نحوی “دچار” آن هستند، با وجود احساس حواشی نامطلوبِ موثر بر زندگی عادی‌شان، باز هم دل کندن از آن را بر‌نمی‌تابند …

اما؛ بعد از ورود به فضای این نرم‌افزارها – واتس‌آپ و تلگرام- جهت فعالیت فرهنگی، مذهبی (با توجه به اینکه کار فرهنگی در فضای حقیقی و سطح جامعه را تجربه کرده‌ام) برداشت‌های شخصی خودم و تطبیق دادن برخی از آنها را بر کارشناسی کارشناسان، در خدمت شما قرار می‌دهم، باشد که اگر مثل من، از این فضا بیرون نیامده‌اید، حداقل مدیریت بهتری بر روند حضور خود در این فضا داشته باشید، و مطلب بنده کمکی باشد به شما…

 فضای آنلاین و مدیریت زمان:

از مشخصه‌های بارز این محیط، آنلاین بودن افراد در این فضا می‌باشد. به این معنی که هر لحظه‌ای که شما در این محیط نیستید، این حس در شما به صورت ناخودآگاه وجود دارد که کسانی الان در این فضا و گروه‌هایی که در آنها هستید، مشغول بحث، تبادل نظر، حرافی، جک گفتن و یا …. و …. هستند.

این گزینه سوای هر گزینه دیگری، به شدت کشش شما را به سمت تلفن همراهتان، تشدید می‌کند، مخصوصاً اینکه در گروه‌های بحث و تبادل نظر باشید و نبودنتان در میدان این فضا، شما را حساس کند.

شاید بیشترین عامل اعتیاد به بودن در این فضا، مربوط به همین گزینه “آنلاین بودن” افراد در این شبکه‌ها هست. یعنی شما دیگر توانایی برنامه ریزی و رسیدگی به امور عادی و خاص زندگی خویش را از دست می‌دهید، و یا اینکه هرجایی که فرصتی پیدا می‌کنید سرتان رو گوشی خم می‌شود، در محیط کار، در جمع خانواده و …

البته “بازی‌های آنلاین موبایلی” هم دیگر تیر خلاصی به زندگی عادی افرادی است که ورود کرده‌اند و ماندگار شده‌اند، البته آنها که فعالیت مهم و مستمری در زندگی اجتماعی دارند، کم‌کم نتیجه می گیرند که باید کنار بگذارند، اما از دانش‌آموزان و دانشجویان چه انتظاری می‌توان داشت؟

اثرات مخرب جسمی و روحی:

شاید در پی استفاده بیش از اندازه از این فضا، شروع آسیب‌هایی مانند ضایعات چشمی، کم‌تحرکی بدن و عواقب آن بر سلامت انسان، حالت‌های نشستن و سر خم کردن روی گوشی و عوارض آن در بلند مدت و عوارض دیگری به مرور زمان خود را نشان دهند (برای فهم دقیق این ضررها نیاز هست به مطالعه در تحقیقات ارائه شده در اینترنت و پرسیدن از پزشکان متخصص)…

در ضمن، سوای از دیدن ها و شنیدن ها و مطالعه کردن‌هایی که روحیه فرد را به هم می‌ریزد، متوجه شدن حواس انسان به این فضا و حتی در زمان بیرون بودن از این فضا، موجب از بین رفتن تمرکز حواس در عبادت و تحصیل و بقیه امور فکری انسان می‌شود…

اثرات مهم اجتماعی که به راحتی تجربه می‌شود:

جدایی از جریان اجتماع – بزرگ و کوچک(خانواده)- نتیجه ورود به جریانی مجازی و کاذب است که شاید برای خود فرد درگیر به راحتی قابل درک باشد.

این جدایی در خانواده موجب کم شدن روابط دیداری و گفتاری و شنیداری که از مهمترین وظایف فرد در خانواده می‌باشد، می‌شود و در جامعه موجب جدایی فرد از مسیر اطلاعات حقیقی و اخبار اجتماع خود می‌شود. البته شاید ایراد گرفته شود که ما بسیاری از اخبار به روز جامعه را از همین فضا کسب می‌کنیم؛ باید جواب داد، که اطلاعات غیر مفید و غیرمهم که مبنای انتشار و پخش شدن آن احساسات افراد است و زوم شدن بی‌اندازه روی همین خبرهای اندک و شاید بسیار هم بی‌فایده، باعث انحراف فکری و نزدیک شدن به مسائل و حواشی‌ای هست که برای حال و آینده فرد اصلا هم مهم نیستند.

شاید درگذشت مرتضی پاشایی، نمونه کوچکی از این اخبار باشد که هنوز بعد از گذشت چندین روز، باز هم حواشی آن ادامه دارد و افراد زیادی با اینکه حتی یک آهنگ آن مرحوم را نشنیده بودند و اصلاً ممکن بود برایشان اهمیتی هم نداشته باشد، مدتی‌ست که خبرهای غیر مفید و مشغله‌زای آن را می‌شنوند و عکس‌العمل نشان می‌دهند…

معضل اجتماعی دیگری که به وجود آمده است، انتشار شایعات و دروغ‌های بی‌شماری است که هر از چند گاهی ذهن ها را به خود معطوف و گاهی بسیاری را نگران و مسئولین را وادار به افشاگری می‌کند، گاهی نیز در اخبارهای صدا و سیما از این شایعات پرده‌برداری می‌شود(مانند ورود داعشی‌ها به کشور !، یا واردات خرماهای سمی به وسیله عوامل داعش و …)

معضل اجتماعی بعدی، تغییر ذائقه افراد، مخصوصاً جوانان و نوجوانان هست. به این معنی که این گروه‌های سنی وقتی هجمه خبرهایی که می‌شنوند روی موج و محور خاصی باشد، با اینکه ممکن است اصلاً علاقه و یا گرایشی به این موضوعات هم نداشته باشند، اما احساس اینکه “بقیه می‌دانند و عکس‌العمل نشان می‌دهند” آنها را مجبور به همراهی با مسیری بی‌فایده و مضر می‌کند…

رنگ باختن احکام و دستورات دین اسلام در این فضا:

یکی از معضلات بی‌اندازه مخرب این فضا، چشم‌چرانی است. چشم‌چرانی در فضای مجازی به واسطه عکس‌ها و کلیپ های مخرب، هیچ فرقی با انجام این عمل در سطح جامعه ندارد، کما اینکه فرصت بارها دیدن صحنه‌های مستهجن و آلوده، نیز به فرد می‌دهد و تخریبش را بیشتر نیز می‌کند. اثرات سوء این گناه بزرگ، هم از طرف دین بارها و بارها تذکر داده شده است، و هم توسط روانشناسان حتی غربی‌ها به آن هشدار داده شده است.

خلوت مجازی” نیز از بدترین حاشیه‌های فساد آلود این فضاست. متاسفانه حتی آنها که مقید به اعتقادات دینی نیز هستند، سوای اینکه مجرد یا متاهل باشند، دچار این دام شیطان می‌شوند. و صد البته که تخریب آن بسیار و به مراتب بالاتر از دیدار و گفت و شنود با یک نامحرم در جامعه است (مخصوصاً به روی خانم‌های متاهل و صد البته مجردها، که شنیداری هستند و با کلمات فریبنده اغوا می‌شوند)

معضل بعدی، “غیبت و تهمت” به علما، بزرگان دین و سیاست، مومنین و … است. آنها که در این فضا بوده‌اند می دانند که حتی افراد مذهبی با گرایش‌های خاص و متفاوت با هم، در برابر هم چه برخوردهای نامطلوبی را بروز می‌دهند. هر از چند گاهی کلیپ های صوتی و تصویری سر و ته زده این بزرگان نیز، موجی از تنش‌ را ایجاد می کند…

و ….

چنگ زدن شبح فساد بر قلب اعتقادات فرد:

امکانات ارسال تصویر، صوت و کلیپ در این فضا، برای بسیاری از آنها که منتظر فرصتی برای تخریب باورهای عرفی و شرعی جامعه، مخصوصاً نسل آینده‌ساز این مملک هستند، یک فرصت ایده‌ال نصیب کرده است.

سوای تصاویر و فیلم‌های فاسد، بسیاری از این قطعه‌ها، موجب افت شدید اعتقادات و باورهای فرد می‌شوند. کلیپ‌هایی که همیشه با صحنه‌هایی مستند اما ساختگی همراهند و یا به نحوه‌های مختلف در صدد تقابل با ارزش‌های دینی هستند. شاید موثرترین تخریب، در این محور باشد، زیرا “شبهه‌های تصویری” همیشه تا عمق روح فرد نفوذ می‌کنند که به راحتی و با بحث و تبادل نظر نمی‌توان فرد را از اشتباه بیرون آورد…

معضل بعدی در این محور، انتشار بیش از اندازه “احادیث شیطان” است. جملات و شعرهایی کوتاه و زیبا اما پر از شبهه و انحراف که بسیاری از آنها به راحتی بر ذهن و قلب فرد اثر می‌گذارد و حتی احساس تقابل نیز در فرد ایجاد نمی‌شود…

معضل بعدی بیشتر به افرادی ربط پیدا می کند که در این فضا دنبال جوابگویی به شبهات هستند.  واقعاً کاری که نمی‌توان کرد، جوابگویی به شبهات در این فضاست. جوابگویی به یک خط شبهه، شاید نیاز به مطالعات بسیاری باشد، و مخصوصاً اینکه فضای آنلاین و هرکی‌به هرکی هم اجازه نمی‌دهد بحث بر محور صحیحی نیز پیش برود و حتی شما نمی‌توانید با سرعت زیاد هم تایپ کنید و به پای شبهه و سوال بعدی برسید…(محیطی که نمی‌توان در آن به راحتی از دین دفاع کرد)

البته شاید کسی بتواند با برخورداری از علم مناظره و آشنایی به شیوه‌های بحث، در این فضا مدت بیشتری بماند اما انتهای این مسیر به ترکستان هم نیست، زیرا مطالبی که نوشته می‌شود مدت زیادی ماندگار نیستند و اطلاعات سوخت می‌روند و چیزی از آنها نمی‌ماند.

همین طور این فضا اخلاقش روکم کنی و بحث‌هایی فرسایشی و بدون منطق است، در حالی که جواب سوالی را می‌دهید، طرف مقابل در فکر گیر انداختن شما با سوال بعدی است. در ضمن همه آنها که در گروه مجازی هستند، علاقه‌مند به پیگیری نیستند و حتی سنگ‌اندازی هم می‌کنند و اصلاً شاید بحث برای آنها سوای مفید نبودن، مخرب هم باشد (پس جز خستگی چیزی عاید فرد نمی‌شود)

معضل بعدی نیز، مطالعه شبهات و مطالب انحرافی، قبل از مطالعه دینی، و تحقیق در حقیقت است. شاید شهید مطهری در سخنانش، از شبهات به شدت استقبال کند، اما این فقط مخصوص افردای چون آن بزرگوار است که برای هر شبهه‌ای جوابی منطقی و مستدل آماده دارند و این را مدیون مطالعات زیاد خویش در مباحث دینی هستند؛ اما از جوانان و نوجوانان و حتی دیگر افرادی که اصلا در این محورها مطالعه کافی و به درد‌بخور را ندارند، چه انتظاری می‌توان داشت؟ (با توجه به اینکه جوابی برای این شبهه‌ها در این فضا وجود ندارد و سطح شبهات نیز از مطالب به سمت فیلم و عکس ارتقا یافته است)

چه باید کرد؟

با وجود چیزهایی که برایم یا اطرافیانم تجربه شده بود، به این نتیجه رسیدم که این فضا جز تهدید هیچ چیزی ندارد. البته شاید برخی بگویند ما استفاده مناسب و برنامه ریزی شده داریم، این را نمی‌توان به عنوان تبدیل کردن تهدید به فرصت گذاشت، بلکه می‌توان گفت، فقط تهدید های آن را کم کرده‌اید. و این با تبدیل آن به فرصت، فاصله زیادی دارد.

راهکارم برای آنها که به دید کار فرهنگی در این فضا هستند این است:

-مدیریت محیط در داخل این فضا

به این معنی که بودن برخی افراد موجه و معتبر و قابل احترام در این فضا، موجب کنترل مقداری از فساد یا انحراف و یا جوابگویی به برخی از سوالات مناسب جوابگویی، می‌شود.

-مدیریت عملیاتی و اصلی در بیرون از این فضا

در ضمن بودن کسانی مانند روحانیون، اساتید دانشگاه، معلمان و مربیان و … در این فضا، به آنها کمک می‌کند تا یک نیاز سنجی از افکار جوانان و نوجوان صورت بگیرد. دانستن اینکه جوانان و نوجوانان بر چه محوری از اتفاقات اجتماعی و اعتقادی فکر می کنند، به این بزرگواران کمک می‌کند تا در مسیر آموزشی استفاده کنند و در مسیر فعالیت خویش به کار بندند…

باید توجه داشت که اصالت دادن و زوم کردن روی کار فرهنگی و مذهبی در این فضا، و کم کردن کار در فضای حقیقی، موجب پیشرفتی در این محور نمی‌شود.

و همه دوستانی که دستی بر آتش دارند بدانند، این فضا هیچ فرصتی را برای نسل آینده‌ساز ما ایجاد نمی‌کند. باید والدین این قشر توجیه شوند که اگر قرار است برای بچه‌هایشان گوشی همراه تهیه کنند، اصلا دنبال مدل‌های هوشمند و اندرویدی نروند و از سرچشمه جلوی انحراف بچه‌هایشان را بگیرند…

توصیه می‌کنم، به روز بودن را با تفسیری اشتباه در این فضا جستجو نکنیم(حال نرم‌افزار آن ساخت هرکجا می‌خواهد باشد، ایران اسلامی یا اسرائیل غاصب!!!، اخلاق این فضا یکیست). برای اطلاع از اخبار مفید اجتماع، سایت‌های زیادی هستند که ما را با مطالب پشتوانه‌دار یاری می‌کنند. همین طور برای رفع شبهات، و نوشتن مطلب بر علیه انحرافات، بهترین فضا نسبت به این شبکه‌ها، سایت‌ها و وبلاگ‌های اینترنتی هستند که لینک و مطلب را برای مدت‌ها در دسترس همگان قرار می‌دهند.

داشتن دوستانی بی‌نام و نشان که هیچ‌وقت حق دوستی فی‌مابین ادا نمی‌شود، ذره‌ای بهتر از داشتن دوستان حقیقی نیست.

دنیا را از دریچه‌ کوچک موبایلمان جستجو نکنیم، نگاهمان را برداریم، دنیا با همه عظمتش روبروی ماست…