مرثیهای تلخ برای زنان میبدی که در معرض تهدید جدی مردان قرار دارند
نگارنده اطلاع دارد که از این موارد در میبد باز هم هستند؛ یعنی زنان نگونبختی که جلوی ظلم و فساد شوهرانشان یا دیگر مردان ایستادهاند و به همین خاطر به صورتی جدی از سوی آنان تهدید به جنایات وحشیانهای چون قتل، اسیدپاشی، سوزاندن و … شدهاند
یکی از نکاتی که درباره فاجعه قتل اخیر به صورت متواتر نقل میشود آن است که مقتول از سوی همسرش چند بار تهدید به قتل شده بود و به همین خاطر، مقتول به دادگستری شهرستان میبد مراجعه کرده بود و حتی گفته میشود مادر وی نیز از ترس عملی شدن تهدید دامادش، مراقب فرزند خود بوده است.
اما مسئلهای که در این زمینه وجود دارد آن است که وقتی زنی توسط شوهرش تهدید میشود، حداکثر کاری که آن زن میتواند بکند آن است که به دادگاه شکایت تهدید و ارعاب ببرد. البته این شکایت، ضمانت اجرای کافی ندارد؛ چرا که اولا زن باید در محکمه ثابت کند که شوهرش او را تهدید کرده است و ثانیا به فرض که دادگاه آن فرد را مجرم بداند، در بسیاری موارد برای او مجازات تعلیقی یا جزای نقدی یا … مقرر خواهد نمود و این گونه عکسالعملهای قضایی بازدارندگی چندانی ندارد. بگذریم از اینکه مدت زمان طولانی رسیدگی به این گونه پروندهها که گاهی بیش از یکسال هم طول میکشد، عملا مجازاتهای مذکور را کالعدم میسازد و به هیچ وجه ایجاد امنیت برای زن نخواهد کرد.
حال خود را به جای این مقتول بگذارید؛ در حالیکه از سوی شوهرش به صورت جدی تهدید شده است؛ سیستم قضایی به خاطر قوانین ضعیف و رویههای بوروکراتیک زجردهنده و ملالآور، قرار نیست حمایتی جدی از او به عمل آورد. او با این احساس کشنده ناامنی که هر لحظه خود را در معرض تهاجم همسرش میبیند، چه باید بکند؟
نگارنده اطلاع دارد که از این موارد در میبد باز هم هستند؛ یعنی زنان نگونبختی که جلوی ظلم و فساد شوهرانشان یا دیگر مردان ایستادهاند و به همین خاطر به صورتی جدی از سوی آنان تهدید به جنایات وحشیانهای چون قتل، اسیدپاشی، سوزاندن و … شدهاند و حتی برخی از آنان همانند مقتول اخیر به دادگاه میبد مراجعه و صراحتا اعلام کردهاند که در معرض کشته شدن یا آسیب جسمی جدی قرار دارند و تقاضای حمایت و ایجاد چتر امنیتی کردهاند؛ اما متاسفانه به دلایل پیش گفته، همواره با پاسخهایی تکراری و خالی از فایده مواجه شدهاند.
در این زمینه به نظر میرسد در سطح کشوری بایستی لایحه جامع حمایت از حقوق زنان هر چه زودتر از سوی قوه قضائیه به مجلس ارائه شود و این گونه مسائل در آن حتما پیش بینی شود و از سوی دیگر وفق ماده ۲۲۷ برنامه پنجم توسعه دولت بایستی سند ملی امنیت زنان را هر چه زودتر به تصویب و اجراء بگذارد.
در بعد شهرستانی علاوه بر اقدامات آموزشی و فرهنگی در زمینه پیشگیری از اعتیاد به مواد مخدر، ازدواجهای ناصحیح و فروپاشی خانواده، شورای تامین شهرستان بایستی در صورتی که طاقت قانونی وجود دارد، حسب مورد و پس از تقاضای بانوانی که در معرض تهدید جدی همسرانشان قرار دارند و پس از تایید دادگستری شهرستان میبد، آنان را مجهز به سلاحهای دفاع شخصی مانند اسپری فلفل، شوکر و… بنمایند.
نکتهای که در پایان این مطلب خاطرنشان سازیم آن است که تعداد از این دست موارد در میبد چندان زیاد نیست و اکثر زنان و مردان میبدی افرادی نجیب، سختکوش و متدین هستند اما این فجایع از آن دسته مواردی است که کمیتشان اهمیتی ندارد و قدرت فوقالعاده این حوادث در ایجاد احساس ناامنی در زنان بایستی مدنظر قرار گیرد.
از دیدن این مطلب در سایت میبد ما به شدت تعجب میکنم
میشه بدونم به عقیده نگارنده در لایحه مورد نظر،
۱- چه مجازاتی باید برای مردی که زنش ، ( دخترش را) به قتل تهدید می کند در نظر گرفت که بازدارنده باشد؟
۲- چه مجازاتی را باید برای مردی که زنش را ( دخترش را به قتل ) می رساند در نظر گرفت.
ممنون میشم همینجا جواب بدید، تشکر
______________________________
میبدما: در مورد دومی که مجازات مشخص است و به نظر نمیرسد اشکالی داشته باشد اما در مورد موضوع اولی رسیدگی در موارد جدی و فوری (به تشخیص دادستان) نیز رسیدگی خارج از نوبت دادگاه، تشدید مجازات ارعاب کنندگان(خصوصا در مواردی که جامعه تحت الشعاع قرار میگیرد)، تمهید نهادهای انتظامی حمایت از خانواده، جلوگیری از آزادی مشروط یا تعلیق مجازات یا صدور قرار تودیع وثیقه تا وقتی که حالت خطرناک مجرم یا متهم به تشخیص روانپزشک معتمد ادامه داشته باشد و… میتواند تا حدی میتواند در کنترل این معضل موثر باشد.
حالا اگه مردی از سوی همسرش تهدید شدچکار کنه لطفا باکلمات بازی نکنید تو اکثر موارد اینچنینی بزگترین مشکل خانواده های انها هستند که باایفای نقش منفی به این موارد دامن زده و اتش را بیشتر میکنند در حالی که اگه بازیگران مثبتی توکار باشندقطعا ختم به خیر میشد .ضمن اینکه نقش دادگاهها در اطاله دادرسی یا احکامی که حق را به ظالم میدهدهم خود میتونه مشکل را چند برابر کنه تاطرف خسته شود و از روی ناچاری روی به این کارها بیاره.
_______________________________
میبدما: شما که همون حرفهای ما را زدید. پس چرا دیگه میگید بازی با کلمات؟!
سلام مجدد
درست متوجه شدم؟ یعنی شما از جدایی موقت زن و شوهر تا زمانی که امنیت زن تامین شود حمایت می کنید؟
_________________________
میبدما: در این باره متن اشارهای نداشته است
سلام. با تشکر از شما که در این مورد مطلب نوشته اید. سالهاست افراد بسیاری به این مشکل پرداخته اند اما در عمل در این مورد قانون با خلا مواجه است.
اما مهمتر از گذراندن قانون ، آموزش در مدارس و دبیرستانها به کودکان است تا آنها در بزرگی چگونگی روبروشدن با تنشها و دعواهای محیط اطرافشان را یاد بگیرند و بتوانند آنها را بخوبی مدیریت کنند .مدیریت بحران باعث می شود تا خونی از دماغ کسی ریخته نشود. آموزش و پرورش در این زمینه رسالت بزرگی را داراست .البته نه با معلمینی که خود برای کنترل کلاسشان از خشونت استفاده می کنند.
این کامنت رو در صورتی چاپ کنید که قبلش کامنت قبلیمو که هنوز منشتر نکردید، منتشر کنید
بله آقای میبد ما
حرفی که میزنید با اعتقاداتتون نمیخونه
میبینی؟ با این نوع برداشت موجود از اسلام نمیشه از حقوق زن دفاع کرد عزیز دلم
مادامی که زن متعلق به مرده و مرد قیم او محسوب میشه نمیتونی در برابر تهدید مرد، از زن دفاع خاصی بکنی
__________________________
میبدما: لطفا از آب گل آلود ماهی مقصودتان را نگیرید. اصلا در این مطلب برداشتی از اسلام ارائه نشده که شما اینقدر دستپاچه شدید. بوروکراسی دادگاهها، قوانین سست و کممایه و غفلت برخی مسئولین چه ربطی به قوانین اسلام دارد که شما رجم به غیب فرموده اید؟! کی گفته در اسلام زن متعلق به مرد است؟ این چه تعلقی است که حتی کار در خانه و شیر دادن طفل را هم مرد در صورت درخواست زن بایستی اجرت المثلش را بدهد! اینکه در قوانین ما درباره زنان ضعف داریم، تردیدی نیست اما این چه ربطی به اسلام دارد؟! حداکثر تلاشی که قانونگذار ما میکند آن است که قوانین، مغایر با شرع نباشد اما مطابقت آن با شرع را هیچگاه بررسی نمیکند. بگذریم در اینکه در همان تشخیص عدم مغایرت با شرع هم گاهی ایراداتی مشاهده میشود.
به همه ی کادرخبرنگاری ومسئول میبدماتذکروارد میشود که فرد نه معتاد بوده نه سابقه ای دردادگاه داشته که دال بر معتادی یاجنون یا هر بحثی بوده خواهشا تکرار براین جوی سازی ها نه تنها ارکان به قول خودتان شبکه مجازی میبد ما را تحکیم نمی کند بلکه شاید روشن شدن حقیقت برای عوام مردم میبد واطراف مشکلتر میسازد پس در دریافت اطلاعات دقت لازم مبذول فر ماییدوشمادرک فهمتان بیشتر هست برحقایق اتفاقات رخ داده یاقانون دادگاه یاقاضی ودرنهایت زن وشوهر اگر برگذشت سازگاری دارایی یا نداری وقناعت داشته وخانواده ای که اتش تنفررابرای هردو زن وشوهر خاموش کرده بودندالان شاهد حرف مردم وشبکه های جنجال اور پرهیاهونبودیم وتوصیه به انهایی که می گوین زن مورد ضرب وشتم بوده دارم که شما از همه چیز خبر داریدیاخدا یا زن وشوهر بی هیچ چیز نبوده تااینکه این قضایا نباید اتفاق افتاد….
____________________________
میبدما:
۱٫ متنتان را بد نوشته اید و بعضا منظورتان مشخص نیست
۲٫ درباره عدم اعتیاد قاتل، از همین تریبون به مردم توضیح داده شد اما درباره حضور در دادگاه، اخبار متواتر وجود دارد و البته مورد تکذیب مقامات قضایی شهرستان نیز قرار نگرفته است.
با سلام
به نظر می رسد بهترین راه برای زنی که از طرف شوهرش تهدید به قتل شود و امنیتی در خانه خود ندارد این است که با شواهد متقن به سمت طلاق گام بردارد و جان خود را نجات دهد وگرنه با این وضع دادگاهها باید فاتحه خود را بخواند و منتظر … ( شوهر بی غیرتش ) بماند
سلام
به نظر می رسد زنگ هشداری به حاکمیت هم باشد !
تا کی فقر مالی ، فکری و یا شاید اعتقادی ؟
راه زیربنایی و اصولی حمایت قانون از زن نیست ؛ بلکه «بیدارسازی تفکر و وجدان سالم انسانی – الهی است.
برای نمونه بررسی نمایید رانندگی مردم در سطح شهر را.
آیا جریمه و قانون و زور و … کارساز است؟
ایا راهنمایی رانندگی میبد با قبوض جریمه به چه نسبت معقولی در کاهش تصادف و حوادث کوچک و بزرگ نقش داشته است؟
ابزار فرهنگ سازی قانون و زور نیست ؛ بلکه «بیدارسازی تفکر سالم همراه با عاطفه انسانی و وجدانی است؟
عجز حاکمیت را به گردن مرد یا زن نیاندازیم.
مواظب باشیم که مردم می فهمند اینها را . از شما رسانه های بزرگوار انتظار می رود جامع تر و اصولی تر به قضایای اطراف بنگرید. تشکر
__________________________
میبدما: الزام قانونی و اقدامات فرهنگی محض، دو روی یک سکهاند؛ پس نمیتوان یکی را به نفع دیگری نفی کرد.
قبل از هرچیز از شما بی نهایت ممنونم که نظر این حقیر را منتشر فرمودید
و رعایت صداقت و شفافیت در رسانه که زیربنای کارشماست ستودنی است.
خداوند به شما عوض شفافیتتان را بدهد.
و اما
دقیقا همین طور است که «میبد ما» می فرماید
ولی الزامات قانونی + اقدامات فرهنگی در حالتی که گاهگداری قتل یا خودکشی صورت می گیرد نه وقتی که آمارها محرمانه می شوند!
ایا بیل + یک فرغون خاک می توان از یک سیل جلوگیری کرد؟ فکر نکنم
ولی اگر شما نظرتان این است که می شود
یا من بگویم نمی شود ؛ به حال حقیقت فرقی نمی کند
هرچه هست هست و هرچه باید بشود می شود.
________________________
میبدما: آمار قتل و خودکشی در میبد محرمانه نیست.
سلام
من گمان می کردم محرمانه است.
اکنون که اینچنین می فرمایید
لطف بفرمایید در همین روزها به بیمارستان امام جعفر صادق (ع) میبد بروید گزارشی راستین از آمار دقیق خودکشی و قتل در میبد طی یک سال گذشته تهیه فرمایید ؛ البته کلیه قتل یا خودکشی های موفق یا نجات یافته و حتی مشکوک به خودکشی یا قصداقدام به خودکشی.
لطف هم بفرمایید آن را بر روی سایت خود منتشر کنید
البته از منابع دیگری چون نیروی انتظامی و دادگستری هم می توانید کمک بگیرید.
منتظر درج گزارش موثق شما در این زمینه می مانم.
ولی اگر این گزارش تهیه و ارائه نشد امیدوارم که خداوند مرا یاری کند تا خللی در ایمان من نسبت به صداقت و شفافیت شما بزرگواران ایجاد نشود.
پاینده و برقرارباشید به پشتوانه وجدان بیدارتان و آنچه بین شما و خداوند است.
_____________________
میبدما: ممنون از پیشنهادتان. اگر لازم بود این کار انجام خواهد شد. اما آمار قتل و خودکشی (صرفنظر از بالا یا پایین بودنش) چه ارتباطی با نظم و انضباط قانونی (اشاره به کامنتهای قبلی) دارد؟!