ویترین‌های گناه!

احمد کریمی

  • احمد کریمی/ حکمت ما

انسان به حکم اینکه در اجتماع زندگی می کند و نیاز به این نوع زندگی دارد، باید تابع مصالح اجتماع نیز باشد، یعنی همان طور که اجتماع مصالح افراد را تامین می کند، شخص نیز باید در جایی که حق او و اجتماع با هم تصادم داشت، از حق خود به نفع اجتماع صرف نظر کند.

این به آن دلیل است که حقوق اکثریت جامعه در پناه این از خود گذشتگی تامین باشد. این یکی از قواعد زندگی اجتماعی بشر است که مخصوصا در اسلام نمونه های زیادی از آن را در تاریخ سراغ داریم.

بزرگترین نمونه ای که سریعاً به ذهن خطور می کند، امیرالمومنین (ع) بود که ۲۵ سال به خاطر منافع اجتماعی مسلمین از حق خود گذشت و سکوت کرد. یا مثلا سیدالشهدا(ع) که از جان و مال و عشیره خود گذشت تا اسلام بماند…

اما به اجتماع خود که نگاه می کنیم، انگار ما، یعنی همین ها که ادعای پیروی از ائمه معصومین(ع) را داریم، حاضر نیستیم از موقعیت خود که شاید حتی اسم حق هم نتوان روی آن گذاشت، بگذریم، تا زندگی اجتماعی دیگران به هم نخورد…

نمونه ای که در این مقاله به آن می پردازم یکی از آن موارد است که انشاالله کاملا تشریح می کنم:

این روزها فروشندگانی از قبیل بوتیک ها و لباس فروشی ها، لوازم آرایشی ها و برخی دیگر از مغازه هایی که پایه فروش آنها با چیدن نوع ویترینشان بالا و پایین می رود، نمونه این حرف هستند.

به عنوان مثال یک فروشگاه لباس را در ذهن مجسم کنید ! فروشنده برای اینکه مشتری بیشتری جذب کند زیباترین لباس های مجلسی زنانه را در ویترین خود به نمایش می گذارد.

جامعه چیست؟

همان مکانی که تشکیل شده از افرادی با جنسیت، سن، وضعیت مالی و … و … متفاوت، جامعه تشکیل شده است از افراد زیادی که در زندگی، بسیاری از آنها با هم متفاوت هستند.

بازدید کننده این ویترین ها چه کسانی هستند؟

·     دختران مجرد نوجوان و جوان که به عنوان مثال لباس شب و لباس های آنچنانی مجلسی هیچ گاه به درد آنها نمی خورد ولی چشمان آنها همیشه به این تجملات پر جاذبه هست و مسلماً در اخلاق اجتماعی آنها تاثیر دارد…

·     پسران مجرد و به بلوغ رسیده که چشمشان این لباس ها را می بیند، برخی از زنان و دختران بی حجاب جامعه را نیز می بیند، حساب کنید این تلاقی چه چینشی را در ذهنشان ایجاد می کند..!!!

·     زنان متاهل که مسلما بسیاری از آنها آرزویشان داشتن این لباس ها است که یا سطح مالی زندگی خانواده آنها هیچ گاه به آنها اجازه خرید این لباس ها را نمی دهد و یا عرف خانواده آنها پذیرش خرید آن را ندارد…

·         و دیگر اقشار جامعه که فقیر ها و بیکار ها و بی پولهایشان را فاکتور می گیریم…

حال با این وجود می فهمیم که این ویترین های پر زرق و برق با لباس های آنچنانی، گروهی را به گناه می کشد، گروهی را حسرت به دل می گذارد که تبعات آن ممکن است هر چیزی باشد و …

این در حالی است که سوای از اکثریتی که قدرت خرید و شرایط خرید اینها را ندارند، فقط گروه اندکی می مانند که شرایط خرید را دارند که آنها هم به تجمل گرایی و اسراف کشیده می شوند چون هر روز چیز جدیدی چشمشان را می گیرد…

اینجاست که فروشنده اگر کمی فکر کند، خواهد فهمید تبعات این کارش که برای او فقط فروش بیشتر و جذب مشتری بیشتر است، چه خواهد بود، فروش بیشتر به بهای فنا شدن آرامش، دین و روحیه افراد جامعه…

انگار دیگر عواقب کار ویترین هایی که سوای از تجملاتی بودن، شهوت انگیز نیز هستند، مشخص می شود…

اجتماع خواه ناخواه از کار افراد متاثر می شود، اگر کمی به عاقبت این خود خواهی فکر شود، نتیجه کارمان غیر از این خواهد بود…

البته نمی شود به فروشندگان محترم توهین کرد، مطمئنا همه این بندگان خدا اهل مسجد و حسینیه و نماز و دین و قرآن هستند و هیچ کدام غرضی ندارند. اما باید به هوش بود که در عین این دین داشتن، کارمان دین گرفتن از جامعه نباشد…

کاش هر مغازه داری این سوال را از خود بپرسد:

آیا امام زمان (عج)، که زنده و شاهد بر اعمال ماست، از دیدن چینش ویترین و داخل مغازه و فرشگاه من راضی و خشنود است؟ یا …

 

——————————————————————————–

پی نوشت:

کاش این مطلب به دست فروشندگان محترم برسد…انشاالله