آب پاکی وزیر ارشاد روی دست غربزدگان وطنی؛ پاسخهای متعهدانه جنتی بهسوالات جهتدار روزنامهاعتماد/ جنتی: فقرفرهنگی طبقهمتوسط بهبالا بیشتر است
مصاحبه علی جنتی با روزنامه «اعتماد» هم از همین طیف اظهارات جذاب و خواندنی است؛ به ویژه آنکه آقای وزیر در برابر برخی سوالات جهتدار، پاسخهای دقیق و منطقی میدهد و مصاحبه کننده را که منتظر شکار یک پاسخ مناسب با رویکردهای افراطی خود است، ناکام میگذارد.
اظهارات وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی دولت یازدهم پس از کسب رای اعتماد از مجلس، همیشه خواندنی و جذاب بوده است؛ چرا که تجربه چند اظهار نظر محدود او نشان می دهد برخلاف نظر و خواست اصلاحطلبانی سخن میگوید که با رویکردی افراط گرایانه، فرهنگ و هنر را عرصهای برای ترویج ارزشهای غربی که تناسبی با فرهنگ ایرانی – اسلامی ما ندارد.
به گزارش رجانیوز، مصاحبه علی جنتی با روزنامه «اعتماد» هم از همین طیف اظهارات جذاب و خواندنی است؛ به ویژه آنکه آقای وزیر در برابر برخی سوالات جهتدار، پاسخهای دقیق و منطقی میدهد و مصاحبه کننده را که منتظر شکار یک پاسخ مناسب با رویکردهای افراطی خود است، ناکام میگذارد.
*علی جنتی وزیر ارشاد در پاسخ به خبرنگار روزنامه اعتماد مبنی بر رایزنی برای نشاندادن آلات موسیقی در صداوسیما می گوید: آنها بر اساس یک سیاست و مساله فقهی که به آنها اعلام شده است، مجاز نیستند که آلات موسیقی را نشان دهند و سیاستهای ابلاغی به آنها نیاز به رایزنی ندارد. *علی جنتی در پاسخ به خبرنگار روزنامه اعتماد مبنی بردخالت نیروی انتظامی در برگزاری کنسرت ها: نیروی انتظامی در جایی که مجوز صادر شده باشد مانع نشده و ورود پیدا نمیکند. گاهی در برخی از مراسمها حاشیههایی اتفاق میافتد که با آنها برخورد میکند
*وزیر ارشاد در پاسخ به این سوال که آیا خانمها امیدوار باشند که میتوانند برای همگان کنسرت برگزار کنند می گوید: آنها میتوانند برای خانمها کنسرت برگزار کنند. تک خوانی خانمها از نظر اکثر فقها اشکال دارد و نباید در حضور آقایان بخوانند.
*پاسخ جنتی به سوال خبرنگار درباره گشت ارشاد هم خواندنی است: قانون در باب حجاب و عفاف مواردی دارد که مجلس شورای اسلامی تصویب کرده است و هرچه را نیز که شورایعالی انقلاب فرهنگی تصویب کرده باشد مصوباتش در حکم قانون است…اگر مجلس قانون را لغو نکرده تا وقتیکه وجود دارد بایستی بهعنوان شهروند ایرانی به آن احترام بگذاریم
در ادامه متن این گفتگو را می خوانید:
برای اینکه فرهنگ را بهعنوان دغدغه در طبقه سوم جامعه وارد کنید تا تنها دغدغه طبقه متوسط رو به بالا نباشد چه طرح و برنامهیی برای ۱۰۰ روز ابتدایی دولت و چهارسال آتی پیش خواهید گرفت؟ با توجه به اینکه اغلب حرکتهای رادیکال و تندرویها در این طبقه اتفاق میافتد و موافقان و مخالفان دولتهای قبلی هم بیشتر در این طبقه بودند. برای واکسینه کردن جامعه از حرکتهای رادیکال بنابرگفته کارشناسان بهتراست که طبقه فرودست یا فقیرفرهنگی هم موردتوجه قرارداده شوند. دراین خصوص چه اندیشیدهاید؟
سوال دو بخش دارد و بهتر است ابتدا درباره اصل سوال توضیحاتی دهم. اینگونه طبقهبندی را در فرهنگ نداریم که بگوییم طبقه فقیر یا فرودستی داریم که مورد بیتوجهی قرارگرفته است و طبقه غنی یا متوسطی که برخوردار از فرهنگ هستند و بعد حرکات رادیکال در حوزه فقرا بیشتر اتفاق میافتدو…
دوم اینکه تا حرکتهای رادیکال را چه در نظر بگیریم. اگر مقصود حرکتهای خیابانی است که اختصاص به فقرا ندارد. به هر روی فرهنگ برای همه مردم است. اگر منظور از فرهنگ برخورداری از میزان سواد و آگاهیهای اجتماعی است طبیعتا برخورداری کسانی که تمکن مالی بیشتری دارند از تحصیل و حتی استفاده از دانشگاههای خارج از کشور واقعیتی است اما اتفاقا بسیاری از نخبگان ما از طبقه فقیر هستند.
تجربه نیز ثابت کرده که کسانی که از لحاظ مالی متمکن هستند به جهت نداشتن دغدغه شغل وکار و تنگدستی، زیاد به دنبال تحصیل نمیروند. بسیاری از کسانی که نفرات برتر دانشگاهها بودند یا افراد برجسته و نخبهاند از بین طبقات فقیر برخاستهاند. اگر فرهنگ را به معنای عمومی بگیریم، مشکلاتش در بین طبقه متوسط به بالا خیلی بیشتر است و قرآن از آنها به نام مترفین یاد میکند. یعنی آدمهایی که وضع زندگیشان خوب است و دنبال عیش و نوش و زندگی خیلی مرفه هستند. این دسته از نظر فرهنگی مشکلاتشان زیاد است. همینطور که طبقه فقیر هم مشکلات زیادی از نظر فرهنگی دارد و بسیاری از مشکلات و ناهنجاریهای اجتماعی امثال اعتیاد، سرقت و بیبندوباری در آن بیشتر است. آنچه ما بهعنوان وزارت فرهنگ باید دنبال کنیم ارتقای سطح فرهنگ عمومی برای همه مردم و همه طبقات و اقشار است. خوشبختانه برای این منظور ساختاری تعریف شده است.
درحال حاضر شورای فرهنگ عمومی که از طرف شورای انقلاب فرهنگی ساختارش تعریف شده مسوولیت این کار را بهعهده دارد و همه کسانیکه بهنوعی دستاندر کار مسائل فرهنگی کشورند در این شورا حضور دارند و مرتبا ناهنجاریهای اجتماعی را رصد کرده و برای آنها راهحل ارائه میکنند. آنچه بیشتر دغدغه من است رسیدگی به فرهنگ عمومی و گسترش اخلاق در جامعه است. فرهنگ ما برگرفته از اسلام و فرهنگ ایرانی خودمان است و همواره همراه با اخلاق و حفظ کرامت انسانی بوده که متاسفانه درحال حاضر در جامعه در حال افول است و امروزه در بین برخی طبقات دروغگویی در جامعه یک اصل شده و افراد حاضر نیستند با صداقت با دیگران برخورد کنند. امانتداری در جامعه ما دچار خدشههای جدی شده است!
هتک حرمت و توهین به دیگران و اتهام زدنهای ناروا جزو مواردی است که در جامعه شدیدا شایع است. درحالی که در فرهنگ اسلامی و حتی ایرانی خودمان چنین وضعیتی مردود است و باید به دنبال علاجش باشیم. در این زمینه تفاوت زیادی بین گروههای فقیر و طبقه متوسط و برخوردار نیست و هرکدام به نحوی درگیر این قضایا هستند. ملاحظه کنید کسانی که امروزه در مطبوعات قلم میزنند جزو نخبگان و روشنفکران جامعه ما هستند. به همان اندازه که برخی از ناهنجاریها را در طبقات ضعیف از نظر فکری میبینیم در بین آنان نیز وجود دارد. مثلا برخی از مطبوعات خبری را بدون آنکه تحقیق کنند راجع به فرد یا گروهی درج میکنند که ممکن است موجب هتک حیثیت جمع یا فردی بشود و توجه ندارند که این خبرها یا مقالات نوشته شده برخلاف اصول و ارزشهایی است که همه ما به آن باور داریم.
با عرض پوزش آقای وزیر منظور از طبقات فقیر، در نسبت با مصرف محصولات فرهنگی در طبقات جامعه است که اغلب آنها افرادی از جامعهاند که از دانش عمومی و سطح مطالعه بالا بهرهیی ندارند. دغدغه ما ترویج فرهنگ در جامعه است!
مشکلاتی که شما اشاره میکنید در طبقات متوسط هم هست! در شهر تهران هم که پایتخت کشوراست، اغلب مردم آنچنان تمکن مالی ندارند که از همه فیلمهای روی پرده سینما دیدن کنند یا به کنسرتها بروند. ما باید تلاش کنیم که امکانات فرهنگی را به دورترین نقاط کشور ببریم. جاهایی که سینما، امکانات فرهنگی و کتابخانه ندارند! این از جمله مواردی است که در سیاستهای راهبردی وزارت فرهنگ وارشاد اسلامی آوردهام و تحت عنوان عدالت فرهنگی برنامههای آن را به مجلس تقدیم کردهام. عدالت فرهنگی یعنی اینکه اولا برای فرهیختگان و هنرمندان امکانات برابر فراهم کنیم نه اینکه تنها بخشی از آنها از امکاناتی برخوردار باشند و بخش دیگری نتوانند استفاده کنند و ثانیا امکانات فرهنگی را به درون همه لایههای اجتماعی و به دورترین نقاط کشور ببریم به گونهیی که آنها هم بتوانند مانند کسانی که در پایتخت زندگی میکنند از امکانات فرهنگی- هنری استفاده کنند. ضمنا بایستی به مصداق گفته مولانا «آب کم جو تشنگی آور به دست» تشنگی ایجاد کنیم. باید این علاقه و رغبت را در افراد ایجاد کنیم که خودشان اشتیاق بیابند از فیلمها و برنامههای مناسب سلیقهشان استفاده کنند.
در این ۳۰ و چند سال علاقهمندسازی انجام نشده؟
چرا، انجام شده و ما نباید همه کارهای گذشته را نادیده بگیریم. نگاه کنید به نمایشگاه کتاب که سالانه در تهران برگزار میشود. اولا از همه شهرهای ایران در آن مشارکت میکنند و از اقشار و طبقات مختلف بازدیدکننده دارد. کتابخوانی نیز در طول این سالها رواج یافته و قبل از انقلاب هرگز اینگونه نبود.
کاملا مخالفم آقای وزیر. سرانه مطالعه مردم و تیراژ کتابها خلاف این را نشان میدهد.
ممکن است تیراژ کم باشد اما کمیت کتابها و عناوین زیاد است. هنگامی که مجموعا ۶۴ میلیون نسخه کتاب در سال چاپ میشود نشاندهنده آن است که فرهنگ کتابخوانی در کشور رشد داشته است. البته سینماها بعد از انقلاب اغلب فرسوده و از چرخه خارج شدهاند و به جایشان سینمای جدیدی ساخته نشده است.
علاقهمندی هم ایجاد نشد.
عدم علاقهمندی به سینما عوامل مختلفی دارد. در اوایل انقلاب ما دو شبکه تلویزیونی بیشتر نداشتیم که در شبانه روز پنج ساعت برنامه پخش میکردند اما اکنون دهها شبکه دارید که بهصورت سراسری و استانی و۲۴ ساعته در حال پخش برنامه هستند و فیلم و سریال دارند. بههمین دلیل تا اندازه زیادی مردم اشباع میشوند. در گذشته مسائلی چون سینمای خانگی نبوده ولی اکنون بسیاری از فیلمهای سینمایی از طریق دی وی دی به منازل راه پیدا میکند و مورد استفاده واقع میشود. طبیعتا اقبال به سینماها کمتر است لذا در ایام تعطیل بیشتر خانوادهها یا کسانیکه فراغتی دارند و مایل به خروج از منزلند به سینما هم میروند.
در عین حال یکی از کارهای اساسی که باید وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی به آن همت بگمارد و انجام دهد گسترش فضاهای فرهنگی، سینمایی و زیرساختهایی است که باید در نقاط مختلف کشور بهویژه مناطق محرومتر ایجاد شود تا همگان شرایط استفاده برابر داشته باشند.
با توجه به دیدگاه شما به شهرداری و کمک آنها در مدیریت فرهنگی کشور، آیا برای اینکه به تعامل سازنده با شهرداریها برسید طرحی دارید تا حوزه فعالیتهایتان برای هم تداخلی ایجاد نکند و همانند پرونده مولوی در کمیسیون فرهنگی شورای شهر تهران که بهعلت تداخل حوزههای کاری با نظرمخالف وزیر فرهنگ مواجه شد، نشود؟
اینها جزو وظایف شهرداری است. ما که نباید این کارها را تصدیگری کنیم! آن مقداری هم که الان وزارت فرهنگ و ارشاد تصدیگری میکند را هم باید واگذار کند. کار ما کار حاکمیتی است. باید برای فعالیتهای فرهنگی که در کشور صورت میگیرد در این وزارتخانه بهعنوان نماینده دولت مجوز و تسهیلات لازم صادر و فراهم کنیم تا کار به انجام برسد. فعالیتهای فرهنگی هنری جزو وظایف آنهاست که باید انجام دهند. در حال حاضر دیدگاهم نسبت به همکاری با شهرداریها مثبت است. اخیرا در افتتاحیه استودیوی موزه موسیقی که به همت شهرداری ایجاد شده حضور پیدا کردم تا مهر تاییدی زده باشم بر اینگونه فعالیتهایی که شهرداری انجام میدهد و از آنجاکه در آغاز کار هستیم حتما اینگونه همکاریها را در قالب ضوابط و قراردادهایی خواهیم آورد تا این حرکتها ادامه پیدا کند و شهرداریها نیزا بدانند که از کمک دولت برخوردار خواهند بود. دولت هم تشویق میکند هم حمایت و هم نظارت ! حمایت میکند که نهادهای غیردولتی این کارها را انجام دهند، حالا چه انجمنهای فرهنگی و هنری در سطح کشور یا شهرداریها که از پول خود مردم (عوارضی که میگیرند) خرج شهروندان میکنند و این حق مردم است که در کنار کارهای عمرانی و خدماتی که در شهرداریها صورت میگیرد از امکانات فرهنگی هم برخوردار باشند.
درباره خرید و تزریق کتاب به کتابخانهها چگونه رفتار خواهد شد آیا از تمامی ناشران خرید صورت خواهد پذیرفت؟
اولا خرید کتاب برای کتابخانهها نباید صرفا برای کمک مالی به ناشر باشد (سیاستی که در گذشته وجود داشته). اگر قرار است حمایت کنیم باید حمایت برابر از همه ناشران صورت گیرد و بین آنها تبعیض قایل نشویم.
نکته دو اینکه هر کتابخانهیی بنا به شرایط منطقه این نوع خاصی ازکتب را میطلبد و نوع کتاب اهدایی به آنها فرق میکند! باید کتابخانههای تخصصی در حوزههای مختلف ایجاد کنیم. این روش درست نیست که برای کمک به ناشر هزار جلدکتاب بخریم و در کتابخانهها توزیع کنیم و کاری نداشته باشیم که کتاب خواننده دارد یا خیر. بهطور مثال بعضی از کتابهای حوزوی که به زبان عربی هستند برای بسیاری از افراد جامعه ما قابل فهم نیست اما در کتابخانهها توزیع میشود که هدر دادن اموال است. کتاب باید جایی مصرف شود که خواننده داشته باشد نه اینکه در قفسهها حبس شود و بودجهها به هدر رود.
مردم هر منطقه مایلندکتابهای درسی خودشان هم به زبان مادریشان باشد، پیشنهادات این قضیه را به مسوولان همکار در کابینه نخواهید کرد؟
این مساله به قانون اساسی برمیگردد که تا چه حد میتوانند از زبان محلی خودشان استفاده کنند و اتفاقا جزو شعارهایی که آقای دکتر روحانی رییسجمهور محترم در مبارزات انتخاباتیشان بر آن تاکید کردند همین مساله است که باید برایش برنامهریزی کرد. الان چاپ کتاب به زبانهای محلی صورت میپذیرد و هر استان شبکه تلویزیون محلی خود را دارد. اما بومیسازی کتابهای درسی را باید آموزش و پرورش بدان بپردازد و اینها جزو وظایف وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی نیست و سیاستهای آموزش و پرورش نیز باید در شورایعالی انقلاب فرهنگی و شورایعالی آموزش و پرورش تصویب شود.
ما باید زبان فارسی را بهعنوان زبان ملی کشور که همه اقشار از آن استفاده میکنند زنده نگه بداریم و تقویت کنیم و نه تنها در داخل کشور که در خارج کشور هم باید بین ایرانیان و نسل جدیدی که در آنجا متولد شده و کاملا بیگانه با زبان فارسیاند گسترش دهیم و این جزو وظایف وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی است. اگر در شورای انقلاب فرهنگی درباره آموزش و کتب درسی به زبان مادری چیزی تصویب شود ما نیز اجرا میکنیم.
ارتباط وزارتخانه با نهادی مثل حوزه هنری چگونه خواهد بود؟ در دولت قبلی برگزاری جشنوارهها و آلبومهای موسیقی یا حتی فیلمهایشان منوط به مجوز وزارتخانه شد که قبل از آن احتیاجی نداشت. این مساله برطرف خواهد شد یا خیر؟
اخذ مجوز برای فعالیتهای فرهنگی هنری قطعی است. آنها قانونا موظف هستند درباره موسیقی، فیلم یا سایر فعالیتها مجوز بگیرند و مسایل حاکمیتی قانونا به عهده وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی واگذار شده است. در عین حال در فعالیتهای فرهنگی- هنری آنها را حمایت وکمک خواهیم کرد.
درباره موسیقی و برای حمایت از موسیقی اصیل ایرانی و جلوگیری از افراط روا شده به این هنر ارزشمند در صدا و سیما که بهگونهیی افراطی از نشاندادن آلات موسیقی پرهیز میکند آیا رایزنی برای رفع این مساله خواهید کرد؟
آنها بر اساس یک سیاست و مساله فقهی که به آنها اعلام شده است، مجاز نیستند که آلات موسیقی را نشان دهند و سیاستهای ابلاغی به آنها نیاز به رایزنی ندارد.
برای دفاع و صیانت از حقوق هنرمندان در برابر لغو مجوزها و ممنوعیت برگزاری مراسمها و کنسرتها که علاوه برخسارت مالی به هنرمندان، اعتبار وزارتخانه و مجوز آنرا نیز در موضع ضعف قرارمیدهد، چه خواهید کرد؟
به کرات اعلام کردهام وقتی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی برای فیلم، کنسرت یا تئاتر مجوز صادر میکند باید از مجوزش حمایت کند بهخصوص هنگامی که خسارتی به هنرمندان وارد میشود. بهطور مثال سرمایهگذاران فیلمهایی که بهخاطر فشار گروههای خاص از اکران برداشته میشود متحمل خسارت مالی زیادی میشود. باید پای اعطای مجوز بایستیم. درعین حال باید توجه داشت که گاهی برخی از جریانات براساس دیدگاههای خاص مذهبی خود با انتشار کتاب یا نمایش فیلمی مخالفت کرده و بر اساس احساسات دینی برخورد میکنند که از حوزه توانایی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی خارج است و گاه نیروی انتظامی یا سایر نهادها ورود میکنند. اینکه در برخی شهرها این جریانات بسیار قوی است و مانع میشوند را باید از راه دیگر حل کرد. به گذشته کاری ندارم که چگونه عمل شده است اما نسبت به آینده اعتقادم این است که ابتدا در صدور مجوز دقت کنیم، پس از صدور از آن مجوز حمایت کنیم و افراد را نسبت به مسائل توجیه کنیم، چراکه کالای فرهنگی تولید شده از طرف دولت جمهوری اسلامی به رسمیت شناخته شده است و معنا ندارد که گروهی بخواهند جلوی آن را بگیرند بهویژه گروههای خودسری که احیانا خودشان اطلاعاتی ندارند و اغلب به تحریک دیگران راه میافتند.
همهجا عناصر خودسر نیستند که مانع برگزاری مخصوصا کنسرتها میشوند بعضا نیروی انتظامی هم مانع میشود.
نیروی انتظامی در جایی که مجوز صادر شده باشد مانع نشده و ورود پیدا نمیکند. گاهی در برخی از مراسمها حاشیههایی اتفاق میافتد که با آنها برخورد میکند. مثل مسائلی که اخیرا در برج میلاد اتفاق افتاد. نیروی انتظامی باید از موارد مجاز حمایت کند و باید جلوی کسانی را که میخواهند مانع برگزاری مراسم مجوزدار شوند بگیرد.
ضمنا امکان برگزاری کنسرت در همه شهرهای ایران بهخصوص مشهد در این سالها نبوده. در کشور ما قدرت مرکزی (دولت) تصمیمگیرنده است اما درباره برگزاری کنسرت این مساله بهصورت محلی مورد نقض واقع شده است. در این خصوص رایزنی خواهیدکرد؟
باید تحقیق کنم که آیا واقعا چنین چیزی وجود دارد یا خیر؟ این مساله قابل پیگیری است.
آیا خانمها امیدوار باشند که میتوانند برای همگان کنسرت برگزار کنند؟
آنها میتوانند برای خانمها کنسرت برگزار کنند. تک خوانی خانمها از نظر اکثر فقها اشکال دارد و نباید در حضور آقایان بخوانند.
درباره مشکلاتی که این روزها قبل و بعد از کنسرتها پیش آمده است، بفرمایید. (یک لغو مجوز همراه با دستگیری نفرات و دیگری مشکلاتی که گشت ارشاد در برج میلاد تهران برای کنسرتهای روز ششم و هفتم شهریورماه پیش آورد.)
درباره داشتن مجوز برای کنسرتی که لغو شده تردید دارم و در مواردی که مجوز داشته برگزاری کنسرت مشکل نداشته بلکه نیروی انتظامی احیانا با نوع پوشش برخی از شرکتکنندگان برخورد کرده است و این بحث پوشش و عفاف و حجاب در جامعه است که همه ما باید به ارزشهای اسلامی و دینیمان و اعتقادات مردم در سطح جامعه احترام بگذاریم و طبیعی است که نیروی انتظامی براساس وظیفه قانونی خود با ساختارشکنان برخورد خواهد کرد. باید به قانون احترام گذاشت.
وجود گشت ارشاد در شورایعالی انقلاب فرهنگی به ریاست رییس دولت قبلی تصویب شده و از سال ۸۵ ابلاغ و اجرایی شده است. قانون در باب حجاب و عفاف مواردی دارد که مجلس شورای اسلامی تصویب کرده است و هرچه را نیز که شورایعالی انقلاب فرهنگی تصویب کرده باشد مصوباتش در حکم قانون است.
شما در این خصوص جلسهیی با شورایعالی انقلاب فرهنگی نخواهید داشت که این مساله بازنگری شود؟
حتما شورایعالی تشکیل جلسه خواهد داد. اما در جلسات شورا قانون شکسته نمیشود چرا که دولت مجری قانون است. اگر مجلس قانون را لغو نکرده تا وقتیکه وجود دارد بایستی بهعنوان شهروند ایرانی به آن احترام بگذاریم. اگر به مفاهیم فقهی هم کار نداشته باشیم باید رعایت شوون دینی جامعه بشود.
شنیده شده شورای شهر برای تصدی شهردارمیبد فردی درگزینه دارند که قبلا عضوشورای شهر بوده ودراین دوره هم برای شورای شهرکاندیدشده بوده ولی از طرف مردم رای نیاورده !!!حال اگر صحت داشته باشد این خیانت به مردم وبه رای مردم است زیرااگرمردم ایشان قبول داشتند رای می آورد ولی می بینید با اختلاف زیاد نسبت به دیگران رای کمتری می آوردحال از شورای شهر می خواهیم فردی راانتخاب نمایند بدون جناح بندی وباند بازی ،فردی که حداقل فعالیت وکارکردآن ازآقای حفیظی بیشتر وبهتر باشد زیراآقای حفیظی جدااز بعضی موارد خوب فعالیت داشتند اصرار بیشتر شهروندان وحتی امام جمعه میبدبه ثبات مدیریت بود(به گفته میبدما)پس حال باید فردی به عنوان شهردارانتخاب نمودکه دارای مزیت بیشتر وبهتر ازحفیظی باشدنهاز روی احساسات و باند بازی