سیاست و پدریِ آیت‌الله مهدوی‌کنی

سید مصطفی میرمحمدی

  • سید مصطفی میرمحمدی میبدی

عید غدیرسال دوم تحصیلم در دانشگاه امام صادق(ع) بود که توفیق بزرگی دست داد تا با سایر دانشجویان، اساتید و کارمندان دانشگاه به دیدار امام خامنه‌ای برویم. سه چیز در این دیدار، برایم لذت‌بخش و مایه افتخار بود؛ اول نفس این دیدار که به نظرم بی‌نظیر بود و حضرت آقا تاکنون از دانشجویان و اساتید و کارمندان هیچ دانشگاهی به صورت مستقل میزبانی نفرموده بودند. دوم تعریف و تمجیدهای ارزنده‌ای که امام خامنه‌ای از دانشگاه امام صادق(ع) داشتند و آن را «پدیده‌ی ممتاز» معرفی کردند و سوم نشاندن آیت الله مهدوی کنی(رئیس دانشگاه امام صادق(ع)) کنار خودشان روی سن حسینیه امام خمینی(ره) بود.

من گمان نمی‌کنم که حضرت آقا درباره هیچ کسی تا به حال چنین کاری کرده باشند و این اقدام ایشان بیانگر احترام فوق العاده ی معظم له به آیت الله مهدوی بود. احترامی که جلوه‌هایی از آن در پیام امروز امام امت در پی ارتحال آیت الله کاملا ظهور و بروز داشت. اما این احترام و جایگاه برای آیت الله مهدوی کنی فقط نزد حضرت آقا محفوظ نبود بلکه بیشتر اشخاصی که ایشان را می‌شناختند نیز همین احترام را برای آیت الله در دلهای خود احساس می کردند.

علت احترام زیادی که مردم برای این عالم بزرگوار قائل بودند در پیام امروز رهبری، مستتر است و آن اینکه علیرغم نقش بی بدیل او در دوران مبارزات انقلاب او هیچگاه به دنبال سهم‌خواهی و قبیله‌گرایی و جناح‌بازی نبود و هر کجا که احساس نیاز مبرم به حضور وی احساس می‌شد، او بی هیچ چشمداشتی برای خدمتگذاری آماده بود. ضمن آنکه دغدغه اصلی او نه پست و مقام و بر اریکه قدرت سیاسی نشاندن حزب و قبیله خود بلکه آموزش و پرورش دانشجویان صالح و در عین حال باسواد و متخصص از طریق تاسیس دانشگاه امام صادق(ع) بود؛ امری که خیلی از سیاستمداران بعد از کنار گذاشته شدن از سیاست (و البته برای حفظ حضور خود در سیاست با سوء استفاده از علم) به یاد آن می‌افتند و به همین خاطر است که انبوهی از دانشگاه‌های وابسته به این سیاستمدار و آن دولتمرد سابق صرفا تبدیل به تاسیسات بودجه خوار و بی مصرف شده‌اند اما آیت الله مهدوی کنی در همان ابتدا و در حالی که می‌توانست برای سالیان متمادی عالیترین پستهای سیاسی کشور را تجربه کند، ترجیح داد تا به جای رئیس جمهور و نخست وزیر و رئیس مجلس شدن، برای جوانان مومن و انقلابی کشور پدری کند.

جالب است که همین دربند سیاست و حزب بازی نبودن وی باعث می‌شد که نفاق و دورویی در وی دیده نشود و به همین اعتبار در موقعیتهای مختلف و نسبت به افراد گوناگون کاملا صریح و بدون تعارف موضع می‌گرفت و از هیچ‌کس واهمه‌ای نداشت.

سیاستمدارانی که از سیاست فقط انباشت قدرت و ثروت را آموخته‌اند هم می‌میرند اما فرقشان با سیاستمدارانی چون آیت الله مهدوی کنی که سیاست را در یاری انقلاب، نظام و رهبری می‌دید آن است که دعا و احترام امام و امت توشه آخرتشان نخواهد بود.