- دکتر سید جلیل میرمحمدی میبدی
یوسف آمد جبهه و گفت من آمدم تا برادرم برگردد میبد؛ چون دانش آموز خوش استعدادی است و حتما پزشکی قبول میشود. او معلم بود و خیلی جوش برادرش را میزد.
رو کرد به من و گفت: سید! تو با حاج کاظم رفیق هستی سفارش کن اجازه بدهد قاسم برگردد. حاج کاظم موافقت کرد.
قاسم رفت و چند روزی بیشتر طول نکشید که دیدیم دوباره برگشت. یوسف با خاطری آزرده گفت: قرار بود میبد بمانی و درس بخوانی و کنکور بدهی! من که به جای تو آمدم ! چرا برگشتی؟!
قاسم جواب داد: خیالت راحت! ثبت نام کردم.
یوسف تلختر شد و گفت: با ثبت نام که کسی قبول نمیشود! بدون درس خواندن چطور میخواهی پزشک شوی؟!
قاسم با طمانینه و آرامش گفت خیالت راحت باشد برادر! من پزشکی قبول میشوم…
قاسم در ثبت نامش حتی از سهمیه هم استفاده نکرد با این توجیه که من بدون سهمیه قبول میشوم، پس بگذار یک نفر رزمنده دیگر با استفاده از سهمیه وارد دانشگاه شود. هیچ وقت بخاطر استعدادش منم و خودنمایی نکرد. از سر فروتنی همیشه میگوید استعدادی که خدا به من داده از سر لطف خودش بوده.
قاسم در جبهه و در گروهان ما باقی ماند. یوسف هم همینطور
…
داخل سنگر نشسته بودیم که خبر شهادت یوسف را آوردند. فردا صبحش شنیدم به بهانه های مختلف قاسم را به پشت خط و از آنجا به میبد برده اند تا ضمن شرکت در تشیع جنازه ی برادر ،آرامشی برای پدر و مادرشهیدش باشد.
برادر یوسفِ شهید، حالا شده دکتر قاسم رحیمدل؛ استاد دانشگاه و متخصص مغز و اعصاب. انسانی شریف، مردمی و پزشکی متخلق به اخلاق و همچنان با روحیه بسیجی…
یاد شهید یوسف رحیمدل گرامی باد.
امثال این دو برادر در جبهه ها کم نداشتیم….روح یوسف شاد و توفیقات قاسم پزشک مردمی افزون باد!
عاشق شهادتم خدایا نصیبم کن
و چه لغزنده اند قدم هایی که خواسته باشند روی خون شهدا خودنمایی کنند…
سلام جناب دکتر خدا قوت امیدوارم تلاشتان برای زنده نگه داشتن یاد وخاطره شهدا نزد خدا ماجور باشد و سهمی در تداوم راه این عزیزان داشته باشید از شما به عنوان شهید زنده همین انتظار میرود . از خدای متعال عاجزانه میخوا هم که ما را شرمنده شهیدان در قیامت قرار ندهد .محض اطلاع حضرتعالی عرض میکنم که این حقیر توفیق شرکت درتشییع جنازه برادرم نداشتم و فردای آنروز به میبد رسیدم و دیدار به قیامت افتاد انشاالله.در این فضای مسموم پاک ماندن جوانان توفیق الهی می طلبد که باید دست بدعا باشیم
یاد این برادر شهید به خیر امید است بتوانیم ادامه راه این عزیران باشیم در شب عملیات محرم در یک گروهان بودیم خدا می داند که ایشان در ظهر قبل از عملیات که ناهار در کنار هم بودیم روحیات خدایی پیدا کرده بود ایشان در گروهان همیشه در کنار شهید مظلوم دیگر بشنیغان بنام محمد حسین آقایی که کمتر از ایشان یاد می شود در کنار هم بودند و رفاقت عجیبی با هم داشتند و در همان شب عملیات هر دو به ملکوت اعلی پیوستند یادشان گرامی باد خدایا توفیق به ما عنایت فرما ادامه دهنده راه این بزرگواران باشیم.