چند نکته مهم درباره دلایل مخالفت با برگزاری کنسرت موسیقی در میبد

پس از درج مطلبی درباره برگزاری کنسرت در شهرستان میبد، موجی از واکنشهای مثبت و منفی مردمی در این باره به میبدما رسید که نظر به اهمیت بعضی از مسائل منفی مطرح شده بر آن شدیم تا به برخی از ابهاماتی که در این باره مطرح شده پاسخ دهیم.

پس از درج مطلبی درباره برگزاری کنسرت در شهرستان میبد، موجی از واکنشهای مثبت و منفی مردمی در این باره به میبدما رسید که نظر به اهمیت بعضی از مسائل منفی مطرح شده بر آن شدیم تا به برخی از ابهاماتی که در این باره مطرح شده پاسخ دهیم.

البته بخش عمده مطالبی که در مخالفت با آن مطلب ارسال شده بود حاوی توهین و بعضا اهانتهای بسیار رکیکی بود که بسیاری از آنها تایید نشد و البته چند کامنت هم در توهین به مسئولانی که مجوز برگزاری این کنسرت را صادر کرده بودند فرستاده شده بود که هیچیک از آنها نیز مورد تایید واقع نشد.

4p7ohaxnkga5wzajzebz

اولین نکته ای که بیان آن در این زمینه ضروری به نظر می رسد آن است که کمترین حق یک رسانه مردمی، آن است که نظر خود را درباره یک اتفاق فرهنگی اعلام کند و آن را به نقد بکشد اما معلوم نیست چرا وقتی “میبدما” نظر مخالف خود را درباره برگزاری این کنسرت -آن هم به صورتی کاملا مستدل و محترمانه- مطرح کرد، برخی که پز روشنفکری و آزادی بیان و دموکراسی خواهیشان گوش فلک را کر کرده این حداقل حق را هم برای رسانه مزبور قائل نیستند و درصدد هستند با فحاشی و هتاکی دهان منتقدین و مخالفین را ببندند.

برخی از منتقدین محترم گفته اند که برای برگزاری این کنسرت موازین قانونی رعایت شده و با این اوصاف شما چرا به این جشن انتقاد می کنید؟ پاسخ این است که قوانین، صرفا چارچوبهای کلی را ترسیم می کنند اما جزئیات مسائل مربوط به هر منطقه ای بایستی با توجه به خصایص و هنجارهای بومی و فرهنگی آن منطقه مدیریت شود. بنابراین اگرچه قانون برای همه کشور اعم از تهران، مشهد، پاوه، کیش، زابل، میبد، چالوس، قم و… یکسان است اما مقتضیات فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و عرفی هر یک از این مناطق با دیگری بسیار متفاوت است. مثلا ممکن است یک شهر در مدیریت شهری تمام زیرساختهایش آماده باشد و صرفا لازم باشد به مسائل روبنایی آن مانند زیباسازی توجه شود اما شهر دیگری نیازمند احداث ساختارهای اساسی از قبیل خیابان و فاضلاب و… باشد. اگر در شهر اولی به زیباسازی شهر بی توجهی شود و باز هم همه فعالیتها متوجه زیرساختها شود و یا در شهر دوم به جای توجه به احداث زیرساختها به زیباسازی شهر پرداخته شود، مطمئنا شهرداران هردو شهر مستحق ملامت خواهند بود اگر چه که هیچ یک از آنها اقدامی خلاف قانون انجام نداده باشند. یا برای نمونه واضح است که قانون بستن کمربند در تهران و کلانشهرها باید به مراتب بیشتر از شهرهای کوچکی مثل میبد که حداکثر سرعت در خیابانهایش به ۲۰ تا ۳۰ کیلومتر می رسد، پیگیری شود و این در حالی است که این قانون هیچ شهری را استثناء نکرده است. حرف “میبدما” در زمینه برگزاری کنسرت هم آن است که اگر هم مجریان این مراسم در چارچوب قانون عمل کرده باشند، این به آن معنا نیست که دیگر اشکال و نقدی بر این تصمیم وارد نیست؛ چرا که قانون نمی‌تواند مقتضیات گوناگون مناطق مختلف را در نظر بگیرد و این مسئله وابسته به درایت مسئولان آن منطقه است.

برخی دیگر از مخالفین این مطلب میبدما به این موضوع کلی معترض بودند که چرا شما همیشه خود را حق می دانید و دیگران را باطل؟ پاسخ بسیار ساده است و آن اینکه اولا ما همه مخالفین خود را باطل نمی دانیم و این یک تهمت است اما  حق دانستن نظرات خودمان را یک چیز کاملا بدیهی و طبیعی می دانیم؛ چرا که این خلاف عقل و منطق است که کسی آرمانی را دنبال کند و در عین حال آن را حق نداند (مگر آنکه آن فرد منافق باشد) اصلا هر کسی که منافق نباشد و آرمانی داشته باشد، چون مطلبی را تشخیص می دهد که “حق” است به دنبال آن می رود وگرنه که اصلا دغدغه ای نسبت به آن پیدا نمی کند. البته این به آن معنا نیست که آنچه ما آن را حق تشخیص می دهیم در عالم واقع هم “حق” باشد چرا که هر انسانی ممکن الخطا است اما این موضوع منافاتی با آن ندارد که هرکس به حجت عقلی و شرعی در باب موضوعی رسید، آن را “حق” بداند.

یکی دیگر از ایراداتی که در این زمینه به آن مطلب میبدما گرفته شد آن بود که شما مخالف شادی مردم هستید و می‌خواهید مردم غمگین باشند و به خاطر همین کارهایتان باعث شده اید تا خودکشی زیاد شود و جوانان بروند به طرف قلیان و منقل! سوال واضحی که از این عزیزان داریم آن است که اولا شادی را تعریف کنند. اگر منظورشان از شادی آرامش درونی است، آیا برگزاری یک کنسرت موسیقی می‌تواند این شادی را به آنان تزریق کند؟! اما واضح است که مقصود بیشتر این دوستان از شادی، همان شادی‌های هیجانی است اما مشکل آنجا است که این گونه کنسرتها اگر چه در کوتاه مدت احتمال دارد که بتواند شادی هیجانی فرد را تامین کند اما در دراز مدت، سطح توقع و میل فرد را بالا می‌برد و او در مرحله بعد با همین نوع کنسرت، ارضاء نخواهد شد و احتیاج به شادی هیجانی بیشتری دارد و تداوم این مسیر برای نیل به این هدف، شاید سر به ناکجاآباد بگذارد و برای همین است که ما برگزاری این گونه کنسرتها را یک حرکت خزنده برای تغییر هنجارها می‌دانیم. نکته دیگر اینکه متاسفانه بیشتر خواننده های پاپ کنونی دیگر حتی شاد هم نمی‌خوانند و مخاطبان بعد از کنسرت با کوله باری از غم و آه راهی خانه‌هایشان می‌شوند و جالب است که همین کنسرتها قرار است جلوی خودکشی جوانان یا معتاد شدنشان را بگیرد!! ضمن آنکه بلیط کنسرت مزبور به قیمتهای گزاف ۷۰ و ۸۰ هزار تومانی به فروش رسیده و پرواضح است که مردم میبد برای چنین برنامه‌هایی این‌گونه هزینه نمی‌کنند و بیشتر مخاطبان این برنامه یزدی و آن هم از قشر خاصی که وضعشان بر همگان مکشوف است می‌باشند. پس اگر هم به فرض محال این برنامه‌ها تزریق شادی بکند، مردم عادی شهرستان میبد از این شادی تخیلی محرومند و این شادی سهم کافی شاپ نشینان یزدی است! بهترین وسیله برای تزریق شادی به مردم ترویج ورزش، اردوها و سفرهای زیارتی-سیاحتی، مشارکت همه جانبه در برنامه های مفید فرهنگی و اجتماعی و… است.

اشکال دیگری که درباره آن مطلب مطرح شد آن بود که شما چرا سایر مسائل را رها کرده اید و فقط به امر به معروف و نهی از منکر به مسائلی مثل موسیقی و حجاب و فیلم می‌پردازید؟ البته این منطق صحیحی است که نباید فریضه مقدس امر به معروف و نهی از منکر را منحصر در این موارد نمود که آرشیو “میبدما” هم نشان می‌دهد که انصافا این گونه عمل نشده اما مفهوم این مسئله آن نیست که لازم نیست در مواردی مثل ترویج کنسرت موسیقی و بدحجابی و فیلمهای مسئله دار امر به معروف و نهی از منکر کنیم.

بعضی دیگر از دوستان مخالف هم که ناتوان از استدلال کردن در این باره هستند و در عین حال نمی‌خواهند خیلی هم بی‌ادب جلوه کنند، مانند الگوی اعظمشان، دست به دامن فحش‌های سیاسی شده‌اند و مثل همیشه با زدن برچسبهایی چون افراطی و تندرو بر پیشانی میبدما خود را مستغنی از بحث و فحص نموده‌اند. البته باید به این دوستان گفت که اینقدر مرادهایشان این واژه‌ها را دستمالی کرده‌اند که دیگر حتی کارآیی فحش سیاسی هم ندارند چه برسد به اینکه بخواهد جای استدلال و منطق را بگیرد.

در پایان باید تشکر کرد از حمایتهای چشمگیر مردمی و تایید مطلب میبدما توسط  برخی از مسئولان دلسوز و بزرگوار شهرستان که موجبات دلگرمی جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی در شهرستان میبد را فراهم ساخت و در مجموع باید این نکته را خاطرنشان سازیم که برگزاری کنسرت موسیقی فردی مانند آقای پاشایی در میبد یک حرکت لغو و ضد فرهنگی است که آسیبهای آن به مراتب بیشتر از فواید آن است.

مطلب مرتبط: برگزاری «کنسرت موسیقی» قرار است کدام نیاز مردم میبد را برطرف کند؟! +عکس و خبر تکمیلی