«غزه» بمثابه یک نماد

حسین بهجتی

  • حسین بهجتی

غـــــــزه در خون است ، نوار کوچکی که در رادیوضبط دنیا ، صداهایی از قبیل ، فریاد الله اکبرها ، جیغ ها و زجه های زنان و گریه های مظلوم وار کودکان شنیده می شود. غـــــــزه کلمه ای که شاید  بتوان آن را به شرح ذیل تفسیر کرد
غ
غیور مردانی که غم و غصه دیدن چهره های غرق به خون نزدیکان ، دوستان و هم رزمان خود ، به دلیل رفتارهای غارتگرانه رژیم غاصب اسرائیل و غفلت و غربزدگی دولتمردان عربی ، خسته نشده و همچنان در برابر دشمن غارتگر با غرور ، غسل شهادت کرده ، آماده نبردی نا برابر می شوند. چه غم انگیز و چه غرور آفرین است کار این غیور مردان غزه. غربِ غرقِ در غبار شهوتها ، کی می تواند معنی حرف غیرت و شهادت را بفهمد . هیچ وقت
ز
زبان از توصیف زجه های این زنانی که به زحمت زیاد ، فرزندان خود را بزرگ کرده و توسط این زالو صفتان اسرائیلی شهید و یا به زندان می افتند قاصر و ناتوان است . زخم این درد ها توسط چه کسی یا چه چیزی مداوا می شود ؟ آیا گذشت زمان می تواند ؟ یا صاحب این زمان! کی شود که زنجیر این زندگی زندان وارِ  زنگار گرفته و زوار دررفته ی بعضی از عوام و خواص جامعه ما به خاطر پیروی از تفکرات و تعصبات پوچ و بیهوده ، پاره شود و آزادانه در مسیر رسیدن به جامعه اسلامی ناب قدمی جدی تر برداریم .
ه
فریاد هیهات من الذله همیشگی در غزه چه هراسی در قلب این هیولاهای خونخوار اسرائیل می اندازد که اینگونه وحشت زده در مقابل سنگ و مشت ، تیر و گلوله آتشین پاسخ می دهند. هنر گفتن الله اکبر در هستی انسان این است که به راحتی تن به هدف والا که همان شهادت است می دهد و به جایی می رسد که هوا و هوس و همسر از یاد برده و جای همه این ها شوق هجرت به دنیایی دیگر برای دیدن یار می شود و هنر دنیا در هستی انسان این است که به راحتی تن به هرزگی و توسعه هکتار اراضی با هزینه بسیار و در آخر هلاکت آن فرد در دنیایی دیگر با لقب أُوْلَـئِکَ کَالْأَنْعامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ می شود .

و در آخر خدایا چقدر تو صبر داری. ای کاش می دانستم…