رئیس جمهوری که جلوی استکبار زانو می‌زند!

سید یاسر جبرائیلی

یک نشریه لیبرال(صدا) درباره تحقیر رئیس جمهور صربستان توسط دونالد ترامپ نوشته است:

“آیا اقداماتی از جنس کنش رییس‌جمهور صربستان را باید مایه شرمساری او دانست؟ فرض کنیم سیاستمدار صرب همچون متهمی در اتاق بازجویی و حتی یک برده در مقابل همتای آمریکایی خود نشسته است؛ اگر منافع صربستان چنین اقتضایی کند، باید اقدام رییس‌جمهور این کشور را تمسخر کرد یا باید آن را عقلانیتی سیاسی خواند؟!… ووچیچ در بلندمدت سیاستمداری خواهدبود سرافراز و متعهد به منافع ملی، حتی اگر در کوتاه‌مدت بی‌هنران مدعی او را به باد تمسخر گیرند!”

تجلی این تئوریزاسیون ذلت را باید در اظهاراتی نظیر این جمله آن مقام اجرایی جست که گفته بود ” هر زمان اطمینان پیدا کنم که منافع ملت ایران در یک جمعی تأمین می شود و بار فشار از دوش مردم برداشته می شود و من باید قربانی شوم شخصا می پذیریم و انجام می دهم و هر جلسه‌ای که مشکلات ایران و مردم را برطرف کنم آماده هستم که برای منافع ملی و ملتم قربانی شوم و برایم افتخار است”.
اگر تحقیر شدن توسط امثال ترامپ را صرفا به درک یک “احساس ذلت موقت” فروبکاهیم، با لیبرال‌های ایرانی هم‌نظر خواهیم شد که برای تامین منافع ملت، می‌ارزد که انسان تحقیر و تذلیل را هم بپذیرد و فدای ملتش شود؛ اما اگر به نقش ابزار تحقیر در دستگاه استبکار پی ببریم، خواهیم دید که این ذلیل شدن، مقدمه چپاول یک ملت است، نه تامین منافع آن!
رهبر حکیم انقلاب اسلامی در دیدار اخیر خود با دانشجویان، این کارکرد ابزار تحقیر را به زیبایی بیان فرموده‌اند:

“یکی از چیزهایی که در برخورد استبدادی و استعماری با ملّتها خیلی اهمّیّت دارد این است که قدرتهای استعمارگر و سلطه‌گر سعی‌شان در ایجاد حسّ حقارت در آن ملّتهایی است که می‌خواهند بر آنها تسلّط پیدا کنند؛ یعنی یک مقدّمه‌ی لازم برای آنها این است که آن ملّت را تحقیر کنند، در او احساس حقارت به وجود بیاورند، احساس ناتوانی را به او تزریق کنند، به او تفهیم کنند که او چیزی نیست، هویّتی ندارد، کسی نیست و اهمّیّتی ندارد…یک نمونه‌اش آن قرارداد ۱۹۱۹ وثوق‌الدّوله‌ی معروف است.”
رئیس‌جمهوری که در مقابل استکبار زانو می‌زند و ذلت می‌پذیرد، خودش قربانی نمی‌شود، بلکه منافع ملتش را قربانی می‌کند.