فتنه تحریف

رامین طیاری نژاد

«شناختِ دشمن» و «شناختِ دشمنیِ دشمن» دو مؤلفه‌ی پربسامد در بیانات حضرت آیت‌الله خامنه‌ای به شمار می‌آیند. بیانات رهبر انقلاب به مناسبت عید سعید قربان، هم حاویِ «یک بشارت» بود و هم «یک إنذار». بشارتِ شکستِ آمریکا در «جریانِ تحریم» ملّت ایران و إنذار ملّت ایران از «جریانِ تحریف» به‌عنوان خطّ موازی و حمایتیِ جریان تحریم که همچنان فعّال و خطیر است. مطالعه بیانات حضرت آیت‌الله خامنه‌ای معلوم می‌دارد که در «جنگِ اراده‌ها»، تمرکزِ دشمن بر «تضعیف اراده» است و «جریانِ نفوذ»، «جریانِ تردید»، «جریانِ تهدید»،‌ «جریانِ تحریم» و «جریانِ تحریف» در همین جهت تلاش می‌کنند.
آن‌چه در این یادداشت به آن پرداخته می‌شود، ابعاد مختصری از «جریانِ تحریف» است که این مفهوم در مجموع بیانات معظم‌له ذیل چند مفهوم قرآنی جانمایی شده است.

۱) تغییر میدانِ بازی؛ کوچِ دشمن به میدانِ «اغوا»
انقلاب اسلامی استمرار جبهه‌ی تاریخی حقّ است که آغازگر آن أنبیاء الهی بوده‌اند. طبیعی است که جبهه‌ی گسترده‌ای از «شیاطین انس و جنّ» در برابر آن صفّ بکشند و به طرق مختلف در جهت تضعیف و نابودی آن تلاش کنند. نکته‌ی مهمی که فراتر از «دانستن» باید به آن «باور» پیدا کنیم، این است که جبهه‌ی شیطان هیچ‌گاه عرصه‌ی منازعه و درگیری را رها نکرده و نمی‌کند. اگر تیغ او در عرصه‌ای کُند شود، تنها میدان بازی را تغییر می‌دهد، نه این‌که میدان را ترک کرده باشد. بیانات متعدد رهبر انقلاب حاکی از آن است که جبهه‌ی دشمنان انقلاب اسلامی نتوانسته‌اند در «میدانِ واقعی» بر جبهه‌ی انقلاب غلبه کنند. آن‌ها در هر سه «جنگ نظامی»، «جنگ فرهنگی» و «جنگ اقتصادی» شکست خورده‌اند. وقتی دشمن در میدان واقعی شکست می‌خورد، وارد مرحله‌ی دیگری می‌شود که از آن به «اختلال در دستگاهِ محاسباتی» تعبیر می‌شود. این شگرد را می‌توان تحت مفهوم «إغواء» در ادبیات قرآنی جانمایی کرد. شیطان از هدفِ اساسی خود مبنی بر اغوای مؤمنان پرده برداشت: «قالَ فَبِعِزَّتِکَ لَأُغْوِیَنَّهُمْ أَجْمَعِین» در فرهنگ قرآن، إغوا مفهومی است در برابر «رشد»: «…قَدْ تَبَیَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَی…» و رشد به معنای دلالت و راهنمایی به سوی خیر و صلاح است. از این رو إغوا یعنی دلالت و هدایت به شرّ و فساد. از این جهت باید توجّه شود که إغوا به معنای ایجاد فساد و گمراهی نیست و صرفاً دلالت‌دهی و سوق‌دهی جماعتی به سوی گمراهی و فساد است. حضرت آیت‌الله خامنه‌‌ای دقیقاً منطبق بر همین مفهوم است که به اغواگری دشمن تصریح می‌‌کنند: «سعی شیطان این است که شما را اغوا کند؛ یعنی دستگاه عقل را، دستگاه فطرت را، دستگاه سنجش صحیح را که در وجود انسان گذاشته شده است، از کار بیندازد. یعنی انسان را دچار خطای در محاسبه کند… مراقب باشیم که دستگاه محاسباتی ما به‌وسیله‌ی شیطان‌های انس و جنّ دچار اختلال نشود.»

۲) جریان تحریف؛ شعبه‌ای از اغواگری دشمن
معلوم شد که نیروی دشمن در میدانِ «اغواگری» یا «اختلال در دستگاه محاسباتی» متمرکز شده است. جریانِ تحریف از نگاه رهبر انقلاب، حاکی از جریانی است که کارش «واژگون نشان دادن واقعیّات» است. این تعبیر همان معنای عبارتِ قرآنیِ «قلبِ امور» است که بر وارونه‌سازی واقعیّت‌ها دلالت دارد. خدای سبحان یکی از برنامه‌های خصمانه علیه پیامبر اسلام (صلّی‌الله‌علیه‌وآله) را این‌طور بیان می‌فرماید: «لَقَدِ ابْتَغَوُا الْفِتْنَهَ مِنْ قَبْلُ وَ قَلَّبُوا لَکَ الْأُمُورَ حَتَّى جاءَ الْحَقُّ وَ ظَهَرَ أَمْرُ اللَّهِ وَ هُمْ کارِهُونَ» قلب امور حکایت از این دارد که دشمن تلاش می‌کرد امور جامعه را به صورتی غیر از صورتِ حقیقی برای پیامبر(صلّی‌الله‌علیه‌وآله) تبیین کنند و اقدام به شایعه‌پراکنی در اطراف پیامبر اسلام(صلّی‌الله‌علیه‌وآله) نمایند. تمام اقداماتی که ذیل قلب امور صورت گرفته و می‌گیرد را می‌توان در جهت «بی‌اثر کردنِ تصمیم و امرِ رهبر الهی» جامعه تفسیر نمود. اوامر رهبری جریان حقّ، ناظر به واقعیّت‌ها است و لذا در صورتی که واقعیّت‌ها مطابقِ میلِ دشمن و برخلافِ آن‌چه هست در ذهن‌ها بنشیند، طبعاً کُنشی که جامعه مبتنی بر «واقعیّت‌های واژگونه» خواهد داشت، با اوامر رهبر الهی اصطکاک پیدا می‌کند.

۳) تصمیم‌گیران جامعه در کانونِ جریانِ تحریف
انذارها و هشدارهای رهبر انقلاب در مناسبت‌های مختلف نشان می‌دهد جریانِ تحریف و اختلال در دستگاه محاسباتی هرچند تمام پیکره‌ی جامعه‌ی اسلامی را هدف قرار می‌دهد، بیش از همه بر «مسئولان کشور» و به تعبیری «تصمیم‌سازان و تصمیم‌گیران» جامعه تمرکز دارد. عبارت «…قَلَّبُوا لَکَ الْأُمُورَ…» که خطابش با شخصِ پیامبر اسلام(صلّی‌الله‌علیه‌وآله) به‌عنوان رهبر و تصمیم‌گیرنده‌ی اصلی جامعه‌ی اسلامی است، حکایت از چنین اولویتی در برنامه‌ی دشمن دارد. در واقع آنچه برای جبهه‌ی خصم اهمیّت دارد و به جدّ هم دنبال می‌شود، تأثیرگذاری در اراده و تصمیمِ رهبران و تصمیم‌گیرانِ جبهه‌ی حقّ است. آنها اگر بتوانند تصمیمات مؤثران جبهه‌ی حقّ را در جهتِ اهداف و اغراض خود متأثر نمایند، در حقیقت با کمترین هزینه و به شیوه‌ای نرم و نامحسوس، توانسته‌اند قلبِ جبهه را تابعِ سیاست‌های کلانِ خود قرار بدهند و این قاعده مبتنی بر رابطه‌ای است که میان «عوام و خواصّ» و تبعیّت عوام از خواصّ جامعه وجود دارد.

۴) واژگون‌سازی واقعیّت‌ها به مثابه یک فتنه
شگردِ نرم جریان تحریف را می‌توان ترجمان دیگری از مفهوم «فتنه» در ادبیات دینی در نظر گرفت. فتنه در اصل لغت، به هر آن چیزی اطلاق می‌شود که موجب بوجود آمدن اختلالی توأم با اضطراب و پریشانی گردد که امتحان و ابتلاء، یکی از مصادیق آن است و تردید و تزلزل می‌تواند از نتایج آن باشد. امیرالمؤمنین(ع) در خطبه‌ی ۵۰ نهج‌البلاغه تعابیری پیرامون فتنه دارند که مراد از این مفهوم را روشن می‌کند: «إِنَّمَا بَدْءُ وُقُوعِ الْفِتَنِ أَهْوَاءٌ تُتَّبَع‌…» بر این اساس، خاستگاه و ریشه‌ی تمام فتنه‌انگیزی‌ها در جامعه‌ی اسلامی، تبعیّت از خواهش‌های نفسانی است. آنچه از فتنه‌انگیزی دنبال می‌شود، در ادامه‌ی سخن حضرت امیر(علیه‌السلام) روشن شده است: «…اگر باطل از آمیزش با حق خالص مى‌شد، راه بر حق جویان پوشیده نمى‌ماند. و اگر حق در پوشش باطل پنهان نمى‌گشت زبان دشمنان یاوه‌گو از آن قطع مى‌گشت. ولى پاره‌اى از حق و پاره‌اى از باطل فراهم شده و در هم آمیخته مى‌شود، در این وقت شیطان بر دوستانش مسلط مى‌شود، و آنان که لطف حق شاملشان شده نجات مى‌یابند.‌» از اینجا روشن می‌شود که «…حقایق را واژگون فهمیدن و آن را منتشر کردن، فتنه است». در شرایط فتنه، حقّ به‌طور شفاف و عیان عرضه نمی‌شود، بلکه آمیزه‌ای از حقّ و باطل ارائه می‌شود. در چنین شرایطی، تشخیص حقّ از باطل و دستیابی به تحلیل و محاسبه‌ی صحیح دشوار می‌شود و کار تا جایی پیش می‌رود که حتی خواص و نخبگان جامعه هم دچار خطای محاسباتی می‌شوند. بنابراین شیوه‌ی دیگری از وارونه‌سازی واقعیت‌ها به هم آمیختن حقّ و باطل است که ذیل مبحث فتنه مطرح می‌گردد.

جمع‌بندی
در خاتمه بحث، خیلی خلاصه باید عرض کرد در جنگِ اراده‌ها قرار داریم. جامعه اسلامی کانون تهاجم دشمن قرار دارد و آنچه می‌تواند فتنه‌ها را بشکند و جریانات تهدید و تحریم و تردید و تحریف را در هم شکند، بصیرت و مقاومت در صراط حقّ است که بارها مورد تأکید رهبر انقلاب نیز قرار گرفته‌اند از جمله در بیانات اخیر ایشان که فرمودند: «به‌نظر من برای تأمین آینده احتیاج داریم به صبر و ثبات. بایستی گاممان را محکم کنیم؛ ربّنا اغفر لنا ذنوبنا و إسرافنا فی أمرنا و ثبّت أقدامنا…مسئولین هم باید با کار جهادی، صبر و ثبات خودشان را نشان بدهند. یعنی کار جهادی به‌نظر من بسیار لازم است؛ تردید، نگرانی، آیا می‌شود، آیا نمی‌شود، بکنیم، نکنیم، این‌ها خیلی مضرّ است. مسئولین به این‌ها باید توجّه بکنند.»